کرمانشاهی به کسی اطلاق میشود که اهل کرماشان است. زادگاهش کرمانشاه است. اما من مردی را میشناسم که کرمانشاهی نیست ؛ ولی بر گردن کرمانشاه حق دارد. کسی که بهارین روزهای عمرش را صرف کرمانشاهشناسی کرد.
بسیاری از کوه ها و دشت ها، طنین پاهای او را در گوش شان دارند. پروفسور گلزاری، نامش با کرمانشاه گره خورده است. نامش مترادف یک کرمانشاهی است و حالا که کوچ کرد و رفت؛ در یادمان می ماند که زاگرس و بلوط های شاهدش ، نام او را در گوش بادها زمزمه خواهند کرد .
کسی که بی ادعا ، کرمانشاه را دوست داشت و باعشق در باره اش می نوشت .
حاصل تلاش های گرانبهایش در شناخت این دیار و عمر باستانی آن ، کمک زیادی به کاوشگران خارجی کرد تا شناسنامهی کرمانشاه را ، بهدرستی واکاوی کنند.
نامش کنار نام بزرگانی حک خواهد شد که تاثیر گذار بوده اند. قلم این مرد، هویت دیار ما را رقم زد؛ بگونه ای که هرکس آن را بخواند ، بر این مرز زخمی خواهد بالید . او از همه چیز این سرزمین نوشت
شاید این روزها باید درد فراق کسانی را تجربه کنیم که اینجایی نبودند؛ ولی عمرشان را پای این خاک معامله کردند و رفتند در این روزهای غربت و آنچنانی که باید برایشان سوگواری نکردیم . کرونا دفتر یادبودها را بست ؛ ولی هرگز شکوه و بزرگی نامشان را کوچک نکرد ..
شاید خوب است که تکرار کنم که دکتر سمیعی و پروفسور گلزاری ؛ فرزندان کرمانشاه بودند که این جا زاده نشده بودند ، ولی کرمانشاهی ماندند . به فاصله کوتاهی، هردو رفتند ولی میمانند به سترگی شاهو و دالاهو و فراخی سینهی آق داغ! تا همیشه.....
نظر شما