شیء بیش از آنچه تصور می شود یک عنصر خنثی و فاقد کنش نیست؛ بلکه شیء همواره در ارتباط با کنشهای انسانی قابل تأمل و فهم است. جامعه شناسی چون برونو لاتور فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی از جمله متفکرانی است که رفتار اشیاء را بخشی از شبکه اجتماعی به حساب می آورد.
لاتور شبکه ای از روابط میان عوامل انسانی و غیرانسانی را مدنظر قرار می دهد که بازیگران و کنشگران با همدیگر دست اندرکار بازسازی شبکه ای از تعاملات هستند. چنین رویکردی هر نوع رویکردی را در خصوص خنثی بودن اشیاء و تکنولوژیها کنار گذاشته و اشیاء را در شبکه کنشگران مورد مطالعه قرار می دهد.
با توجه به چنین رویکردی یک سرعت گیر یا اتوبان، نه تنها مصنوعات خام و خنثی نیستند بلکه هر کدام به نوعی در راستای کنش انسانی و تثبیت کننده کنش آنان قرار می گیرند. بدین تقدیر مطالعه شیء در شیئیت خویش غیر ممکن است و اشیاء در شبکه ای از روابط انسانی قابل مطالعه است.
یک سرعت گیر برای راننده، نقش مهارکننده یا نوعی فرمان برای کاهش سرعت را دارد و در جهت دادن راننده به کاهش سرعت و ترمز گرفتن، نقش اساسی دارد و برای پلیس نیز ابزاری است که از افزایش سرعت رانندگان جلوگیری می کند و به جای تابلوی ایست، کاهش سرعت، دوربین و ... نقش بازی می کند. با توجه به این شکل از مطالعات جامعه شناختی، اشیاء بخش لاینفکِ درک ما از واقعیت را تشکیل می دهند و در تولید شبکه های کنش اجتماعی تأثیرگذارند.
وقتی جاده ای یا وسیله ای آمارهای بالای مرگ و میر را به نمایش می گذارد در واقع آن جاده یا وسیله نقلیه، به زبانی برای بازروایت گزارشی از شرایط رانندگی و وضعیت جاده ها مبدل می شود. به زبانی ساده آن جاده و آن وسیله نقلیه شارح ماجرای تصادفات و مرگ و میرها خواهند بود. در ایران، آمار بالای تصادفات جاده ای به طور مستقیم نقش پدیده هایی چون وسایل نقلیه، جاده های ناهموار، رانندگان ناشی و ... را به میان می آورد. آنچه در این میان اهمیت دارد، توجه به گزارشی است که جاده و وسیله نقلیه برای ما روایت می کنند. وقتی در جاده مشخصی، نوعی وسیله مشخص آمار کشته های بالایی دارد، نقش کنشگر انسانی آن است که به بهترین شیوه درک کند که چنین وضعیتی نامناسب و غیرمطلوب است. لذا ترجمه زبان جاده و وسیله نقلیه، به گزارشی قابل توجه، اصلی ترین نقش مخاطبین است. جاده هایی چون هراز، پل دختر، سلفچگان، لار، چالوس، اسدآباد، ماموخ، که حادثه خیزترین جاده های ایران به حساب می آیند، همواره این گزارش را به زبان مرگ بازگو می کنند.
مرگ و صدمات جانی و مالی هموطنان، اصلی ترین نشانه ای هستند که ضرورت بررسی این گزارشات را بیش از پیش برجسته می سازد. در میان این جاده های مرگ، پیچ ملالر در شهرستان بوکان که حتی به عنوان یک جاده حادثه خیز هم معرفی نشده است، طی دو دهه اخیر بالاترین آمار کشته های جاده ای را در استان آذربایجان غربی به خود اختصاص داده است.
این جاده و مرگها و صدمات ناشی از تصادفات جاده ای در آن، این پیام واضح را بیان می دارد که عدم استاندارد بودن آن با افزایش آمار خودروها و میزان تردد جاده ای بیش از پیش به چشم می خورد و همین فقدان استانداردهای لازم است که آن را به جاده ای مرگ آلود مبدل ساخته است. اصلی ترین تلاشی که یک مسئول می بایست انجام می داد، درک و فهم پالس ها و پیامهایی است که این جاده به گوش ما می رساند. پیامهایی که صدای آن با مرگ مردم بی گناه به گوش می رسد و علیرغم بسامد آن همچنان این صداها در گوش مردم طنین انداز است. پیچ ملالر به وضوح به ما می گوید، شاید مسئولین شهرستان توجهی به صدای تصادفات جاده ای و مرگ عزیزانتان نکنند، اما فرشته مرگ همچنان در پیچهای تند و غیراستاندارد آن، قربانی می گیرد.
نظر شما