سیاستگذاری اقتصادی و سیستم مدیریتی متمرکز در ایران از دلایل شکل گیری کولبری

سرویس آذربایجان غربی- دکتر «عبدالله محمودی»، مدرس اقتصاد و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد مهاباد می گوید: منفعت مبادلات مرزی به علت شکاف قیمت (جاذبه) و مشکل بیکاری و فقر (دافعه اقتصاد داخلی)، باعث پدیده مبادله مرزی می شود، اما کولبری با برخورد نظامی و یا سرمایه گذاری در مناطق مرزی، کلا حذف نخواهد شد و تنها راه علمی و عملی در این خصوص، حذف شکاف قیمتی در دو سوی مرزها است.

به گزارش خبرنگار کردپرس، کولبری، فعالیتی خطرناکی است و علاوه بر اینکه از مزایای یک شغل رسمی بی بهره است، گاهی حتی ماهیت آن هم از سوی برخی از مسئولان انکار می شود ولی در پس پرده قاچاق سازمان یافته از دیدگان همان مسئولان نادیده می ماند.

فعالیتی که با مبادله ناچیز کالاهای تایید شده از سوی مسئولان، تاثیر چندانی بر تولید داخل و اقتصاد ملی ندارد، اما با توجه به خطرات فراوان و آسیب های جدی این نوع از فعالیت برای خود کوله بران، خبری از ساماندهی آن از سوی مسئولان نیست.

دکتر «عبدالله محمودی»، مدرس اقتصاد و عضو هیات علمی دانشگاه، معتقد است؛ ارزش واردات ناشی از کولبری و تاثیر آن بر اقتصاد ملی در مقایسه با مخدرات، کالاهای لوکس وارداتی و واردات همان کالاها از طریق شرکتهای ثبت شده معمولا رانتی، ناچیز است، اما ضریب برخورد قهری با آن به مراتب حتی از مواد مخدر هم بیشتراست.

«محمودی» چندان نسبت به کارت های پیله وری برای ساماندهی کولبران خوشبین نیست و می گوید: به نظر من سیاستگذاران ما بشکل آزمایش خطا، اشتباهات مکرر را مرتکب می شوند. دادن کارت پیله وری، ایجاد شرکتهای مرزنشینان یا ایجاد گذرگاه امن و غیره، که بیشتر از طرف سیاسیون، بورکراتها و نظامیها مطرح می شود، بشکل موقت برخی را مشغول خواهد کرد، اما راه حل اثرگذار دائمی نیست.

خبرنگار کردپرس در گفت و گو با دکتر «عبدالله محمودی»، اقتصاددان و مدرس دانشگاه آزاد مهاباد، به بررسی دلایل ظهور کولبری در مناطق مرزنشین، روش های ممکن برای ساماندهی این پدیده و نادیده ها از تجارت های مرزی، پرداخته است که در ادامه می خوانید.

*دلایل ظهور پدیده کولبری چیست؟ آیا مرزها برای ایجاد پدیده کولبری فرصت بوده اند یا تهدید؟

اگر در راستای پاسخ به سوال از کلمات لطیف و مخملی عبور کنیم و بشکل تکنیکی، جهت روشنگری مردم صحبت کنیم، کلمه کولبر مرزی، آمیخته یا معجون جالبی است که از ابعاد متفاوت همچون اقتصاد، سیاست، روانشناسی، علم اجتماع، دید نظامی و .. می توان آن را ارزیابی و تحلیل کرد. در ابیات کنونی ایران، کولبر شهروند فقیر و بیکار است که به قیمت جان و فرسایش توان فیزیکی خود در شرایط جوی متفاوت و جغرافیایی خطرناک، از یک سوی مرز یک کشور به آن سوی دیگر مرزی، بدون استفاده از ماشین و حیوان، اقدام به حمل کالا می کند.

اینکه یک مرز نشین، چرا کولبری می کند، جواب این است که چون کار و درآمد ندارد و یا درآمدش مداوم و قابل اتکا برای یک زندگی در سطح عادی نیست، ناچار برای امرار معاش اقدام به کولبری می کند. جدا از نیاز مبرم مردم مناطق مرزی به کار و زندگی اولیه، چرا فرصت حمل کالا از دو سوی مرز ایجاد می شود؟ که دلیل آن اقتصاد بسته کشور می باشد که باعث ایجاد شکاف قیمت کالا بین کشورهای همجوار برای مثال ایران و عراق می شود.

دلیل اصلی قاچاق و حتی کولبری فاصله قیمتها است و از نظر علمی و عملی هیچ دلیل دیگری برای آن متصور نیست. حتی اگر در مناطق مرزی بیکاری و فقر شدید باشد که متاسفانه هست، باز درصورت نبود شکاف قیمت کالا بین دو سوی مرز، کسی اقدام به قاچاق نمی کند. مثلا اگر قیمت یک لیتر بنزین در ایران 14000 تومان و در پاکستان نیز همین قیمت باشد، چرا باید فرد از میرجاوه تا آنسوی مرز پاکستان اقدام به حمل بنزین بکند. دلیل اقتصادی قاچاق و در کل مبادلات مرزی، شکاف قیمتی کالاها می باشد. پس می توان گفت شکاف قیمتی در دو سوی مرزها فرصتی برای ایجاد منافع به وجود آورده است. این فرصت کسب منفعت را بیکاران مرزی، کارکنان گمرکات، مسافران و در برخی مناطق و کشورها حتی کارکنان دولتی شهرهای مرزی و نظامیان از دست نداده و از آن استفاده می کنند.

مرز نشینان بیکار و معمولا فقیر از این فرصت استفاده کمتری کرده و بیشترین هزینه را پرداخت می کنند. حجم و ارزش حمل کالای یک کولبر هیچگاه به اندازه حجم و ارزش کالای همراه یک مسافر بین المللی نیست، که مسافر همراه خود کالا را وارد یا صادر می کند و ضمنا هزینه ای – جانی یا مالی - بابت حمل آن پرداخت نمی کند. کالای همراه مسافر معمولا لوکس، گران قیمت و کم حجم (مثل ساعت، طلا، لپ تاپ، تزئینی و ...) و کالای کولبری کم ارزش، پرحجم و کم قیمت (مثل کفش، چای، جاروبرقی و ...) است. البته این یک مقایسه مع الفارق از نظر حمل کنندگان (مسافر و کولبر) است، چرا که کولبر مداوم این کار را انجام و یک مسافر به ندرت به مسافرت بین المللی می رود، اما کل حجم و ارزش کالای وارد شده از طریق مسافران خیلی بیشتر از کولبران است.

*آیا کولبر را می توان فعالیت تحمیل شده به مناطق مرزی با توجه به موقعیت شکننده اقتصادی مناطق کردنشین دانست؟

کلمه تحمیل شده با کلمه "هدفمند" یا عبارت "از قبل برنامه ریزی شده" هم معنی است و بنده به آن معتقد نیستم، بلکه به نظرم حاصل فعل و انفعالات سیاسی، اقتصادی، جغرافیایی و مدیریتی در سطح خرد و کلان است. به عبارت دیگر طرح یا پروژه نیست بلکه فرایند یا پروسه است. برای مثال از بعد اقتصادی، منفعت مبادلات مرزی بعلت شکاف قیمت (جاذبه) و مشکل بیکاری و فقر (دافعه اقتصاد داخلی)، باعث پدیده مبادله مرزی می شود.

همچنین برای حمل کالاهای مبادله شده، شرایط جغرافیایی در غرب ایران باعث کولبری شده است، اما در جنوب ایران، شرایط جغرافیایی باعث لنج بری شده است. در سواحل دریای عمان از جاسک تا کنارک، انتقال و حمل کالا با استفاده از موتور سیکلت انجام می گیرد. هیچکدام از این دو وسیله نقلیه در مناطق مرزی غربی کاربرد ندارند. هرچند مرکز نشینان در خصوص تشویق و ایجاد بستر سرمایه گذاری و توسعه برای مناطق حاشیه، بینهایت خسیس، تبعیضی، غیر مسئولانه و غیرعادلانه رفتار کرده اند، اما حقیقتا ایجاد فقر و بیکاری به هدف ایجاد پدیده کولبری نبوده است، بلکه به دلایلی که ذکر شد پدید آمده است. پس باید گفت که سیاستگذاری اقتصادی در ایران باعث شده قیمت کالا در دو سوی مرزها متفاوت و همچنین سیستم مدیریتی متمرکز باعث شده که در مناطق مرزی سرمایه گذاری و پیرو آن توسعه اقتصادی ناچیز و بیکاری و فقر بالا باشد و پدیده مبادلات غیر مجاز مرزی، حتی برای کالاهای حلال و بدون مورد شرعی نیز شکل بگیرد و حمل این کالاها از یک سو به سوی دیگر در مناطق غربی از طریق کولبری انجام شود.

اگر بپرسید این پدیده در خراسان ها و سیستان و بلوچستان به چه شکل است؟ در آنجا متفاوت است و این تفاوت بستگی به مبادی ورود دارد. مثلا کالاهای که قصد ورود به ایران را دارند، بعلت مسیرهای حمل بین المللی در مرزهای عراق، ترکیه و کشورهای جنوب متمرکز می شوند و در لبه های مرز آماده ورود شده و توسط وسیله متناسب منطقه، وارد کشور می شوند. این کالا ها در مرزهای کشورهای همسایه شمالی و شرقی وجود ندارد چون این کشورهای شمالی و شرقی مسیر حرکت کالا از بازارهای بین المللی به سوی ایران نیستند. در آنجا هم مبادلات مرزی انجام می گیرد، ولی نوع کالا و جهت عبور در بسیاری موارد متفاوت است. مثلا برای حمل مخدرات از شکم، شتر و ماشینهای تیوتا استفاده می شود.

*باتوجه به تعیین کارتهای پیله وری آیا کولبری در رسته مشاغل رسمی قرار می گیرد؟

خیر، با وجود کارت پیله وری و حتی بیمه شغلی کوله بران، کولبری نه رسمی می شود و نه حذف می شود. رسمی شدن به این معنی است که کارگران آن حرفه بیمه باشند، از نظر مزد، ایمنی و حقوق تحت نظارت قانون کار بوده و ازکارافتادگی، بازنشستگی، حق بازماندگان و غیره به آنها تعلق گیرد. فعالیت اقتصادی کولبران در مدیریت سیاسی ایران، برای اقتصاد داخلی مضر تلقی می شود و به انواع روش سعی می شود که جلو آن گرفته شود. برخی ارگانها حتی برای جلوگیری از آن به روشهای سخت همچون برخورد و شلیک نظامی متوسل می شوند. حال فرض کنید یک فرد در اثر شلیک نیروهای نظامی کشته شود و این فرد از سوی برخی ارگانها، فردی کاسب و دارای شغل رسمی تلقی شود. در یک سیستم یکی آن را بکشد و یکی از آن دفاع کند و حق و حقوق برای آن لحاظ کند. این پدیده یک پارادوکس در داخل یک سیستم است. مثلا اداره مالیات از فردی براساس قانون مالیات بگیرد و ارگان دیگر دولتی جلو اداره مالیات ایستاده و از مالیات ستانی جلوگیری کند، آیا با این روش می توان مالیات گرفت؟

ضمنا چه سازمان بیمه گری حاضر است که این فرد در معرض مرگ روزانه را بیمه کند؟ فردی که از این کوهها عبور کرده و در سخت ترین شرایط جوی به فعالیت اقتصادی می پردازد، شغل ایشان جزو چه نوع مشاغلی می باشد؟

*درصورت تولید ملی و حمایت از تولید داخلی در مناطق مرزی، اقتصاد کولبری و اینگونه از کسب درآمد قابل توجیه است؟

اولا باید متذکر شد که مبادلات مرزی کولبری در یک بازار 80 میلیونی اثر آنچنانی (مثبت یا منفی) بر تولید داخل و اقتصاد ملی ندارد، و حتی به اندازه کالای همراه مسافر ارزش پولی ندارد و یا در مقایسه با کانالهای نامرئی ورود کالا از مرزهای رسمی عدد قابل توجهی نیست. مثلا ارزش بار چند کولبر به اندازه ارزش یک ماشین لوکس خارجی است که فقط در یک نیمه شب، هزارها دستگاه در سیستم گمرک ثبت و مجوز ورود می گیرند؟ آیا در زندگی همراه با مرگ شغلی کولبران تا کنون کسی ماشینی از طریق کول وارد ایران کرده است؟ ارزش واردات ناشی از کولبری و تاثیر آن بر اقتصاد ملی در مقایسه با مخدرات، کالاهای لوکس وارداتی و واردات همان کالاها از طریق شرکتهای ثبت شده معمولا رانتی، ناچیز است، اما ضریب برخورد قهری با آن به مراتب بیشتر (حتی از مواد مخدر) می باشد.

در مقایسه با زیانهای آن، برعکس، کولبری مزایایی برای اشتغال و کاهش فقر و به تبع کاهش خشونت ناشی از فقر، در مناطق محروم و پرجمعیت مرزی دارد که نخست بعلت در دسترس نبودن بهداشت دچار فوران جمعیتی و بیکاری شدید بوده اند، دوم به دلیل در حاشیه بودن، سرمایه گذاری در آن مناطق انجام نگرفته است و اشتغال ایجاد شده، ناچیز بوده است و سوم بعلت دور بودن از مرکز، مشاغل دولتی این مناطق به غیر بومی ها داده شده است تا به مردمان مرزی که حق دفاع از انقلاب و کشور برای آنها محفوظ است. ثانیا شکوفایی اقتصادی و ایجاد بستر برای ایجاد کسب و کار و تولید اقتصادی در هر منطقه ای از ایران از جمله مناطق مرزی که عمدتا" در شرایط بسیار عالی برای سرمایه گذاری می باشند، وظیفه سیاستگذار یعنی دولت است.

ثالثا لزوما با برخورد نظامی و یا سرمایه گذاری در مناطق مرزی، کولبری کلا" حذف نخواهد شد. با ایجاد رونق، اشتغال و درآمد، کولبری شدیدا کاهش پیدا می کند. مشخص است که افراد دارای شغل و درآمد حتی درآمد متوسط به پایین، ابدا" دنبال حمل بار روی پشت و شانه های خود در مسیرهای سخت کوهستانی نخواهند رفت. باید متذکر شد که تنها راه علمی و عملی مبارزه با قاچاق کالا، حذف شکاف قیمتی در دو سوی مرزها است.

*ارایه کارتهای پیله وری زمینه را برای خرید فرصت تبادل کالاها از مرز و سوء استفاده از عناوین کولبری در قالب قاچاق سازمان یافته در مقیاس های بزرگ فراهم کرده است؟ با این وجود ساماندهی اقتصادی کولبران چگونه میسر خواهد شد؟

تحقیقات دانشگاهی و تجربه شهرهای جنوبی ایران، نشان داده است که کارت پیله وری و ایجاد شرکتهای تعاونی مرزی، نتوانسته است مشکل کوله بری را حل کند. بنده شخصا" در بندر لنگه به کیش و بندرعباس به قشم، دیده ام که کارتهای پیله وری چطور مورد استفاده برخی برای واردات مثلا پارچه مشکی چادر خانمها قرار گرفته است، در حالیکه افراد دارای اینگونه کارتها فقط از یک پرس غذا و پول ناچیزی برخوردار شده اند، در حالیکه از صبح زود تا دیر هنگام در شب، خانواده های دارای کارت پیله وری، روی لنجها، در هوای گرم جنوب می نشستند و منتظر عبور کالاهای می شدند که به اسم آنها وارد شده و مالک این کالا ها دیگران و سود آنها برای دیگران بود. به نظر من سیاستگذاران ما بشکل آزمایش خطا، اشتباهات مکرر را مرتکب می شوند.

دادن کارت پیله وری، ایجاد شرکتهای مرزنشینان یا ایجاد گذرگاه امن و غیره، که بیشتر از طرف سیاسیون، بورکراتها و نظامیها مطرح می شود، بشکل موقت برخی را مشغول خواهد کرد، اما راه حل اثرگذار دائمی نیست. چاره کار در سرمایه گذاری در مناطق مرزی، دادن شغلهای اداری، بازرگانی و شرکتهای مرتبط به گمرکات همچون کارمندان گمرکات، ترخیص کاران، شرکت حمل و نقل بین المللی و ترانزیت کالا، فعالیتهای بیمه، ایجاد رستوران و خدمات مرتبط و غیره (توسعه بخش خصوصی) به مرزنشینان، و در سطح کلان حذف شکاف قیمتهای داخلی با قیمتهای بین المللی است.

گفت و گو/ تانیا شعفی

کد خبر 317093

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha