معمای مرزها در کرمانشاه / فرزاد نسیمی پور

سرویس کرمانشاه _ "خاصیت مرز در استان کرمانشاه " کوچه روشن کن و‌ خانه تاریک است" . از یک طرف معبر مبادلات کلان تجاری و مسیر ارتباطات گسترده اقتصادی است و از طرف دیگر خود منطقه تماس مرزی از محروم ترین مناطق ایران است و کارویژه هایش نقشی در توسعه بنیادین منطقه نداشته است"

مرزها در دنیای امروز دچار تحولات مفهومی جدی شده اند و بخش عظیمی از کارکردشان را به عنوان مانع از دست داده و تعاملات و همکاریهای میان مرزی به طور روزافزون از اهمیت بیشتری برخوردار میشوند. از این نظر مفهوم مرز از یک خط به یک منطقه، از یک ساخت فیزیکی به یک حوزه فرهنگی و از یک حصار به دروازه ارتباط بدل شده است.

طبیعتا در این شرایط انتظار این است که منطقه تماس مرزی، به فضایی کارکردی برای تبادلات و تعاملات اقتصادی و اجتماعی فرامرزی تبدیل شود و اثرات مثبت خود را در مناطق و شهرهای مجاور بر جای بگذارد . اثرات این تحول را باید در تغییرات فضایی و جغرافیایی در زمینه های حمل و نقل، رونق سکونتگاههای روستایی و شهری، ارتقای ارتباطات و تأسیسات عمومی ، دایر شدن تعداد زیادی از نمایندگیهای ادارات و سازمانهای دولتی و غیردولتی و همچنین تغییر روند حرکت جمعیتی شاهد باشیم .

اما سوال اینجاست که چرا مناطق مرزی در کشور ما علیرغم تغییرات بنیادین از لحاظ شاخص های عمومی و رفاهی در سطح نامناسبی قرار دارند و‌ شهرهای مرزی به لحاظ درآمد سرانه ، وضعیت اشتغال و خدمات عمومی در وضعیت ناگواری بسر میبرند .

استان کرمانشاه با وجود داشتن ۵ مرز رسمی و تعداد زیادی معابر غیر رسمی و همچنین منابع عظیم طبیعی در شمار استان های کم برخوردار و فقیر رده بندی می شود و در اکثر قریب به اتفاق سنجه های رفاهی ، اجتماعی و فرهنگی از میانگین کشوری به دور است .

گزاف نیست اگر بگوییم خاصیت مرز در استان ما " کوچه روشن کن و‌ خانه تاریک است" . از یک طرف معبر مبادلات کلان تجاری و مسیر ارتباطات گسترده اقتصادی است و از طرف دیگر خود منطقه تماس مرزی از محروم ترین مناطق ایران است و کارویژه هایش نقشی در توسعه بنیادین منطقه نداشته است .

می توان گفت که مرزها راه تنفس اقتصاد هستند اما اکنون نفس خودشان تنگ است و مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی، عرصه را بر ساکنان آن تنگ کرده است . دنبال کردن یکجانبه استراتژی توسعه صادرات بدون توجه به زیرساخت های منطقه ای راه به جایی نمی‌برد و در بلند مدت مشکلات مضاعفی را به وجود می آورد .

وضعیت موجود نتیجه حاکمیت تفکر سنتی بر مرز و تاکید بر کارکرد جدا کنندگی ، تمایز سازی و امنیت محوری آن و کم توجهی به کارکرد فرهنگی ، تعاملی و اقتصادی مرز است .

مرکز گرایی یکی از آفات عمده این نوع رویکرد به مرزهاست . در نتیجه به طور عجیبی هر چه از مرز بعنوان منبع درآمد کلان فاصله میگیریم بهبود شاخص های اقتصادی و اجتماعی را شاهد هستیم و با روند گسترده مهاجرت جمعیت به نقاط مرکزی مواجه می شویم .

منبع: هفته نامه نقدحال

کد خبر 317095

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha