یکی از دلایل به پایان نرسیدن پروژه کمربندی «داشا مجید»، در مهاباد بی توجهی به محاسبات مهندسی در این پروژه است. به شورا و شهردار مستعفی بارها در مورد خطرناک بودن این پروژه و نیاز به آزمایشات خاک به صورت کتبی و شفاهی و همچنین در یادداشتهای در فضای مجازی گوشزد شد، اما زهی خیال باطل، نمیدانستم این همه کم کاری از ندانستن است یا واقعا نمیخواهند.
به هر حال دوره این دوستان در شورا و شهرداری، با فراز و نشیب فراوان به پایان رسید ،اما کارها ناتمام و ناقص آنها باقی مانده است. یکی از پروژهای ناقص، کمربندی «داشا مجید»، است که بدون مطالعه در حال انجام است و با این روال بدون شک به سرانجام نخواهد رسید، مگر اینکه در قسمت مطالعاتی آن سرمایه گذاری شود.
امیدوارم که سرپرست محترم شهرداری و فرماندار شهرستان مهاباد به عنوان معاون استاندار این نکات را لحاظ فرمایند.
چرا تاکید میشود که این پروژه بدون مطالعه انجام میشود، چون اولا بارها شاهد ریزش و رانش در ترانشه های این کمربندی بودیم. اما حتی یک بار شاهد انجام مناقصه آزمایشات خاک نبودیم با توجه به اینکه کنترل ترانشه ها به نتیجه آزمایشات وابسته است و آزمایشات خاک دارای هزینه های است که بدون مناقصه نمیتوان آن را اجرا کرد. به این نتیجه میرسیم که عملیات خاکی همچنان بدون مطالعه در حال انجام است.
حتی اگر قبلا مطالعه ای روی آن انجام شده باشد، میتوان گفت که نتایج آن غیر قابل استناد است. چون در بیشتر مناطق پروژه شاهد رانش و ریزش سازه ترانشه بوده ایم. رانش ترانشه باعث شده تا ارتفاع به اصطلاح محاسباتی ترانشه دو برابر و سه برابر شود که قطعا باعث میشود احتمال رانش در ترانشه چندیدن برابر شود.
یکی دیگر از مشکلات این پروژه سطح آب زیر زمینی است. سطح آب زیر زمینی در این پروژه بالا است که معمولا در اغلب فصول سال سطح ترانشه ها خیس آب و جریان آب در فصول بارانی به راحتی قابل مشاهده است. آب در بدنه ترانشه باعث فرسایش میشود. از طرفی یکی از عوامل موثر در رانش خاک، وجود آبها زیر زمینی است به همین دلیل باید برای آب های زیر زمینی در این پروژه چاره ای اندیشیده شود.
مسئله دیگری که از مشاهدات شخصی بنده است. خراب شدن آسفالت جاده قبل از بهربرداری است. یکی از دلایل خرابی آسفالت ضعف اسکلت زیر سازی است. جالب است بدانید در فصل بارندگی، آب از سطح آسفالت تراوش میکنند. که نشان دهنده دو مسئله است یکی بالا بودن سطح آب زیر زمینی، دیگری نبود سیستم زهکش در زیر سازی جاده است.
اگر در سطح زیرین آسفالت به درستی زهکشی کار می شد آب مجاری مناسبی را برای عبور پیدا میکرد و از طرفی باعث متلاشی شدن سطح آسفالت و زیرسازی جاده نمی شد. با توجه به مشکلات موجود بازنگری در اجرای اساس و زیر اساس جاده هم ضروری به نظر میرسد.
یکی دیگر از مشکلات این پروژه ریزش سنگ از ترانشه های سنگی آن است. اگر به قسمت سنگی پروژه دقت شود به صورت لایه لایه است در فصل زمستان در طول روز که یخ ها ذوب میشوند آب به داخل لایه های سنگ نفوذ کرده و در سرمای شب یخ میبندد و با توجه به افزایش حجم آب، باعث متلاشی شدن لایه های سنگ شده و رفته رفته سنگ ها فرسایش پیدا کرده و به مرور زمان ریزش پیدا میکند شاید بهترین راه برای جلوگیری از ریزش سنگ در این قسمت، جلوگیری از نفوذ آب به داخل خاک است.
با توجه به ریزش ها و رانش های متفاوت در ترانشه های موجود در طول مسیر به این نتیجه میتوان رسید که پروژه با انواع لایه های مختلف خاک مواجه است که برای محاسبه نحوه کنترل و پایداری آن به نتایج آزمایشگاهی خاک نیاز است. که هر قسمت از خاک را باید با توجه به محاسبات به دست آمده کنترل و پایدار کرد.
در انتهای این یادداشت از ویژگی های پروژهای ناموفق میتوان به عدم مطالعه اکتشافی صحیح، عدم طراحی صحیح، انتخاب پارامتر ها و شیوهای طراحی، عدم اجرای صحیح و با عجله، عدم توجه به آب و سیستم زهکش، عدم توجه به رفتارهای متفاوت خاک های مختلف و نبود سیستم کنترل طراحی و اجرا و مدیریت راهبردی اشاره کرد که همه آنها را در پروژه مذکور مشاهده می شود.
بازنگری در طرح و اجرای پروژه مستلزم زمان و هزینه های بیشتری است که بدون آن به پایان رساندن پروژه غیر ممکن خواهد بود.
نظر شما