قطب‌الدین صادقی در سوگ «محمدرضا شجریان»: عمق این عشق تا کجاست؟

سرویس آذربایجان غربی- قطب‌الدین صادقی در یادداشتی در سوگ محمدرضا شجریان نوشت: می‌گویند: عمق (عشق) ساخته و شناخته نمی‌شود مگر در زمان (فراق). و فراق ملت ایران با شجریان یگانه از امروز، هفده مهر ماه آغاز می‌شود. عمق عشق تا کجاست؟ با او تا کجا می‌شود رفت؟

با آقای شجریان از دهه پنجاه آشنا شدم، روزهایی که همراه جمعی از هنرمندان موسیقی برای اجرا در جشن هنر به شیراز آمده بودند. از همان دوران دوستی صمیمانه‌ای بین ما شکل گرفت که همواره ادامه داشت. همین ابتدا باید تاکید کنم ایشان تمام شرایط و ویژگی‌های یک هنرمند و انسان والا را دارا بود.

اینکه می‌بینیم امروز یک انرژی ملی ایجاد شده و مردم این‌طور به درگذشت فرزند میهن ادای احترام می‌کنند پیام روشنی دارد. به یاد ندارم در زمینه موسیقی چنین اتفاقی افتاده باشد، در سینما مثلا وقتی زنده‌یاد «محمدعلی فردین» درگذشت چنین شد، یا در زمینه شعر و ادب وقتی خبر درگذشت «احمد شاملو» رسید دوستدارانش در سراسر کشور زانوی غم بغل گرفتند اما در موسیقی چنین چیزی در خاطر ندارم. پیامی که امروز از کشورهای دیگر و خارج از مرزهای ایران می‌آید نشان می‌دهد محمدرضا شجریان به یک چهره فراملی تبدیل شده بود؛ بانی‌اش هم هیچ‌کس نیست جز کاریزمای خودش که در بدترین شرایط کنار مردمش ایستاد و مملکت را ترک نکرد.

همواره موضع‌گیری‌های به موقع داشت و به قول آقای شاملو چراغش در این خانه می‌سوخت. از نظر کیفی در کار کم نداشت و کم نگذاشت. بزرگی ایشان امروز یک‌باره رخ نداده، حتی همان سال‌های جوانی که اسم و رسم دهه‌های اخیر را نداشت به همین اندازه روشن ضمیر، با اعتماد به ‌نفس و دارای روحیه حماسی و گردنکش ظاهر می‌شد. به قدرت باج نمی‌داد و من به این دلیل او را ستایش می‌کنم؛ بیخود کنار فردوسی بزرگ دفن نمی‌شود. در حقیقت اجازه دهید این‌طور

آغاز کنم:

عشق ما را پی کاری به جهان آورده است/ ادب این است که مشغول تماشا نشویم (صائب تبریزی)

کارنامه درخشان استاد بی‌بدیل و بزرگ آواز ایران، سیاوش شجریان مصداق این سخن زیبای صائب است: او برای تماشا به جهان نیامده بود، آمده بود تا خود جهانی از هنر و زیبایی بیافریند! اما طرفه آنکه همه شهرت و نامداری او تنها برای صدای دلنشین، تکنیک منحصر به‌فرد، یا تحریرهای مسحورکننده‌اش نبود. فراتر از اینها‌، او مردی بود دانا، دلیر و گردنکش که هرگز هنرش را مفت به دست تاراج (تبلیغ، ابتذال و تجارت) این و آن نسپرد! چون او سه بار و در سه برهه در برابر نامردمی‌ها و کجروی‌ها، مردانه صدایش را بلند کرد، با تمام قوا «نه» گفت و از خود، جایگاه و هنرش به سختی دفاع کرد: یک‌بار پیش از انقلاب که به ابتذال موسیقی در سازمان رادیو، تلویزیون نظام پهلوی اعتراض کرد و مانع پخش آثارش از آن رسانه‌ها شد؛ بار دوم در ابتدای انقلاب، هنگامی که دریافت (حزبی دروغگو و بی‌آبرو) از طریق عواملش می‌خواهد از او و موسیقی ملی ایران «سوءاستفاده» کند و در نتیجه همکاری‌اش را با آنان قطع کرد. و بار سوم که چند سال پیش برای دفاع از ارزش‌های موسیقی مستقل، هنری و راستین ایران، رو در روی (صداوسیما)ی کنونی ایستاد، تمام‌قد به‌پا خاست و اجازه نداد تا موسیقی را تحریف و کم‌‌ارزش کنند! همه می‌دانند و پشتیبانی میلیونی مردم نشان داد، در هر سه مورد، شجریان راه را به خطا نرفته است و اعتراضش از هر نظر مردانه، درست و بجا بوده است! بنابراین تصویر او در دل مردم ماندگار، جایگاهش در تاریخ هنر ایران رفیع و موضع‌گیری‌های مردمی‌اش در عرصه مسائل اجتماعی - سیاسی، مثال‌زدنی است.

و در همه شش دهه‌ای که در عرصه فرهنگ و هنر فعال و پویا بود، نه در کارش افتی دیده شد و نه در تعریفش از جامعه و زندگی، کسی پس‌رفتی مشاهده کرد. می‌گویند: عمق (عشق) ساخته و شناخته نمی‌شود مگر در زمان (فراق). و فراق ملت ایران با شجریان یگانه از امروز، هفده مهر ماه آغاز می‌شود. عمق عشق تا کجاست؟ با او تا کجا می‌شود رفت؟

منبع؛ روزنامه اعتماد

کد خبر 340444

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha