خشونت و افراط در هرقالبی و از سوی هر جریانی و شخصی البته امری مطرود و محکوم است ولی به رسمیت شناختن لائیسیته و رشد آن در غرب، بهانه ای شده که عده ای روشنفکرنما هیچ حریم و حدودی برای نقد و توهین و تسخار دیگر فرهنگ ها قایل نشوند و هرازگاهی شاهد انتشار رمان و شعر و چاپ عکس و کاریکاتور حاوی مطالب و موضوعات وهن آلود علیه ساحت نزیه پیامبر اسلام صلوات الله علیه هستیم که انگیزه این کار، چیزی جز غیظ و کینه و دشمنی یا دست کم نادانی نیست.
به لحاظ تاریخی غرب، پس از رنسانس در سیاست و مدیریت، دین را کنار گذاشت؛ در هرصورت اما نباید عقل و حکمت و دوراندیشی کنار گذاشته شوند و احساسات و عواطف دینداران زیر پا گذاشته شود. هرچند عقلا و آگاهان زیادی در خود غرب، منتقد رویکرد ناصواب توهین و اسائه به پیامبران و پیشوایان دینی بوده اند. از آنجا که دین دارای سه ساحت علم و عبادت و عاطفه است که توأمان این سه ضلع، تشکیل دهنده مثلث ایمان افرادند وهن و تسخار شعور و عواطف دینی مؤمنین و پیروان مذاهب و ادیان، امری بسیار نابخردانه است.
به قول قرآن کریم، وقتی گفتگو به نتیجه نرسد (لکم دینکم و لی دین)؛ یعنی هرکس به راه خود برود. هتک حرمت به اعتقادات مذهبی چنان امر پرخطری است که حتی در جهان مدرن سبب شعله ور شدن آتش نزاع و خون ریزی می شود که امری تجربه گشته و ثابت شده است.
طرفه آنکه در همین فرانسه اگر کسی منکر هولوکاست شود قطعا دادگاهی و محکوم خواهد شد که برای نمونه زمانی روژه گارودی، فیلسوف و متفکر فرانسوی را به میز محاکمه کشاندند. برخورد دوگانه با چنین پدیده ای به گونه ای است که هروقت یک نفر افراطی به کشتن مسلمانان بپردازد او را بیمار روحی و روانی معرفی می کنند ولی مسلمانی که جرمی مشابه مرتکب شود از سوی رسانه ها افراطی مذهبی معرفی می شود. مثلا همین معلم فرانسوی که خودش در واقع انسانی افراطی بوده و خود مسبب اصلی این فاجعه است مبرا و تطهیر شده و مظلوم معرفی می شود و طرف دیگر، افراطی. که البته عمل تروریستی به هر شکلی محکوم است. پیش از هرچیز باید علل و زمینه های ظهور پدیده افراط به درستی و به ویژه از متظر روان شناسی اجتماعی بطور جدی و عالمانه بررسی و تحقیق شود.
به نظر می رسد با توجه به اقامت جمعیت فراوان مسلمان در کشورهای اروپایی و غربی و ازجمله فرانسه و مهاجرت روزافزون، باید در این باره تدبیر درست تری اندیشیده شود. در پاریس خود دیده ام که غالب تاکسی رانها، رستورانها، روزنامه فروشها و گل فروشها غالبا مسلمان و بخصوص از اعراب مراکش یا تونس اند و تعامل و تعایش خوب و سالم با مردم فرانسه دارند. آزموده را آزمون خطاست. در تفاوت ها و تمایزات فرهنگی و اجتماعی، راهکار تفاهم و تعایش و تقویت فرهنگ گفتگو و دوستی و همزیستی مسالمت آمیز است نه تحقیر معتقدات همدیگر. دنیای جدید غرب بر اساس اومانیسم و حقوق بشر بنیان گذاشته شده چگونه است که عبور از همه مرزها و از جمله توهین به پیامبران و بزرگان ادیان آزاد و مباح و از ثمرات مدرنیته و ویژگی دنیای نو! دانسته می شود؟ آیا توهین به رموز و مقدسات، خود، مصداق زیر پا نهادن حقوق انسان ها یا دست کم یک چهارم جمعیت جهان که مسلمانند نیست؟ آیا وقت آن نرسیده در این باره تجدید نظر شود و باب این اهانتها را ببندند؟
تبلیغ خشونت در هرقالیی باید متوقف شود. تعصب، توهین و ترور در هرجای دنیا چه نیوزیلند باشد چه پاریس، چه جاهای دیگر و از سوی هر کس، محکوم است.
جای آن است که از مسلمانان هم انتقاد شود که به خاطر عقب ماندگی فکری و اخلاقی و انحطاط سیاسی و اجتماعی اختلافات و دو دستگیهای فراوان، در ترسیم و معرفی صحیح سیمای پیامبر اسلام به جهانیان، ناکام مانده اند و به قول ابوالحسن ندوی، از اندیشمندان مسلمان هندی، (جهان با انحطاط مسلمانان متضرر شده است!؛ ماذا خسرالعالم بانحطاط المسلمین).
امیدوارم بشریت به خود بیاید و شاهد دنیایی عاری از خشونت و تعصب و افراط گری باشیم.
نظر شما