به گزارش خبرگزاری کردپرس، همیشه جلسات متعدد اداری در ردههای مختلف و در قالبِ ستاد، شورا، کارگروه، کمیته، کمیسیون و غیره برگزار میشود. پایش و ارزیابی دقیق این محافل و مجموعهها، نیاز به انجام پژوهشی آکادمیک داشته که از حوصله این یادداشت خارج است. اما گاهی دستور کار برخی از این جلسات، اختصاص به ارائه یافتههای علمی و پژوهشی در حوزههای مختلف داشته و مجریان یافتههای خود را عرضه میکنند.
خارج از هرگونه قضاوت در زمینه کیفیت دادههای حاصله و شیوههای واگذاری آنها، در این نوشتار، شیوه برخورد و اظهار نظر مدیران در چنین جلساتی مورد نظر است.
با رفتارشناسی مدیران حاضر در این جلسات، میتوان به برخی از رازهای توسعه نیافتگی این سرزمین پی برد.
تجربه بیش از یک دهه شرکت نگارنده در جلسات اداری نشان میدهد که رویکرد مدیران در این زمینه متفاوت است.
دستهای از مدیران که تعداد آنها اندک است، برای خواندن پژوهش هم وقت مناسب اختصاص میدهند و هم علاقمند به این کار هستند و در صورت کمبود وقت برای مطالعه کل پژوهش، آن را به افراد متخصص در سازمان تحت رهبری خود واگذار و تلخیص و ارزیابی کارشناس از پژوهش را مطالعه میکنند. آنها برآیند ارزیابی خود و کارشناسان سازمان تحت رهبری خود را به دقت در جلسه عنوان میکنند.
دستهای دیگر از مدیران هستند که نه تنها علاقه، انگیزه و حوصله خواندن پژوهش را ندارند، بلکه نامههای اداری ارسال شده در خصوص آن جلسه را نیز نمیخوانند. این دسته مدیران نه گوشی برای شنیدن یافتهها دارند و نه حرفی برای گفتن در خصوص موارد ارائه شده.
اما دسته سومی از مدیران در این زمینه وجود دارند که میتوان آنها را "مردان بیان" نامید.
این مدیران، جمعیت غالب را تشکیل داده و مخاطب اصلی این یادداشت نیز به حساب میآیند. ویژگی کلی این دسته آن است که پژوهشها را مطالعه نمیکنند اما در خصوص یافتههای پژوهش اظهار نظر مینمایند. برخی از این دسته، یا از مجری طرح، یا از اسلایدهای ارائه شده، و یا با نگاه سطحی به پژوهش، عدد، شکل، جدول، نمودار و نقشهای را یافته و با دستاویز قراردادن آن، شروع به سخنرانی کرده و تا مدیرجلسه تذکر پایان وقت ندهد به صحبتهای خود خاتمه نمیدهند.
در دنیای ذرهای شده که فوق تخصص چشم پزشکی، خود را تنها در بیماری "قوز قرنیه" صاحب تجربه و تخصص میداند برخی از این ذوالفنونها، وقتی تریبون را در اختیار میگیرند، چنان سخن میگویند که گویا خواندن پژوهش، کار روزانه آنهاست. غالباً هم معترضاند. وجه مشترک آنها جملاتی چون: کلی گویی است -آکادمیک است- اجرایی نیست - نظری است- میدانی کار نشده است و چندین جمله کلی و زیبای دیگر است.
کاری به اهداف، روش کار و شرح خدمات مطالعه نیز ندارند. آنها شرح خدمات خاص خود را دارند و آمال و آرزوهای خویش را در میان پژوهشها جستجو میکنند.
دوست دارند اظهار وجود کنند. درد این دست مدیران، کیفیت دادهها نیست؛ بلکه دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن است. شخصیتی نمایشی دارند. هنگامی که مدیر مافوق معترض یافتهها شود، اگر بزرگان علمی دنیا، با کیفیتترین دادهها را نیز عرضه کنند، آنها بدون خواندن پژوهش، و بدون برخورداری از دانش تخصصی یا پژوهشی لازم، منتقد یافتهها میشوند. نه از مفاهیم و اصطلاحات علمی موضوع پژوهش اطلاعی دارند و نه حتی تفاوت بین پژوهش کمی و کیفی را میدانند. دغدغه آنها دیده شدن و جلب رضایت مافوق است. راز بقا و درمان ناکارآمدی خود را در حرف زدن میجویند.
در پارهای از اوقات، این شوق دیدن را، مدیر بالادست در مدیران و کارکنان پایینتر میپروراند. مدیران ارشدی که خود را علامه علوم دانسته و در هر حیطهای صاحب تجربه و تخصص میپندارند. آنها از مدیران و کارکنان، بابت اظهار نظر تشکر کرده و توصیه میکنند که در جلسات ساکت نباشند. مدیران مادون نیز از این قافلۀ "خودگویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی"، غافل نمیمانند و با تقدیر از سخنان گهربار مافوق و اشاره به برخی کلمات و جملات او، برایش پیام رمزدار ارسال میکنند.
پیشنهاد میشود برای دور ماندن از این آسیب، طرح یافتههای پژوهشی در کمیتههای علمی و با حضور صاحب نظران علمی و پژوهشی صورت گیرد و اگر قرار است، پژوهشها در جلسات اداری و با حضور این دست مدیران (مردان بیان)، طرح شوند، برای اطلاع و تصویب باشد و نه بررسی و داوری.
همچنین رییس و دبیر جلسه میتواند فرآیندی را طراحی کند که مدیران نظرات کارشناسی سازمان خود را ارائه و به صورت مکتوب نیز در اختیار مدیر جلسه قرار دهند تا "از هر دری، سخنی" پرهیز شود.
نظر شما