خبرگزاری کردپرس _ استاد کیومرث عباسی، شاعر معروف قصرشیرینی از دنیا رفت. او که زاده سال ۱۳۲۰ در شهر قصر شیرین بود، زندگی پر فراز و نشیبی را پشت سر نهاد که موضوع این یادداشت نیست. به افکار و دیدگاهها و کارهای او هم پرداخته نمی شود که ارتباطی به این نوشته ندارند. آنچه که اینجا مورد توجه قرار می گیرد، بخشی از اشعار اوست که به باور نگارنده با تاریخ کرد و کردستان پیوند می یابند و نمونه ای از آنها در کلیپ پیوست آمده است.
از روزی که پا به رشته تاریخ گذاشته ام، نام قصر شیرین برایم همیشه شیرین و جذاب بوده است و این علاقه و جذابیت تا به امروز هم باقی مانده است. قصرشیرین، شهری که می توان آن را همزمان ترکیب چهارراه تاخت و تاز مهاجمان و چهارراه تاریخ و تمدن نامید؛ شهری در میانه دنیای باستانی بین النهرین و رشته کوههای سربه فلک کشیده زاگرس؛ شهری که روزگاری در مسیر جاده ابریشم و زمانی بر سر جاده خراسان بود و شرق وغرب خلافت را به هم وصل می کرد.
قصرشیرین، این شهر باستانی و بزرگ ، یادگار دولت شهر سیموروم در چهار هزار سال پیش و دولت لولوبوم است. تعجب آور، اما واقعی است که پادشاهانی بومی مانند ادین سین و پسرش زابازونا چهار هزار سال پیش بزرگترین دیوار حفاظت از قلمرو خود را در برابر هجوم امپراتوری اکد، کمی آن طرف قصر شیرین در ثلاث باباجانی بنیان نهادند که قدیمی ترین مرز سیاسی دوران باستان هم نامیده می شود. نقوش این پادشاهان که در ثلاث و سرپل زهاب و چند جای اقلیم کردستان یافت شده است، نشان از قدرت و عظمت آنان در جهان باستان دارد.این اقتدار به ویژه در یکی از نقوش آیدین سین، پادشاه سیموروم در ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح دیده می شود که در حالی که تیر و کمان در دست دارد، دشمن را زیر پا می گذارد.
با ظهور امپراتوری آشور، قصرشیرین جزو ایالت زاموا و تابع این امپراتوری شد، اما با سقوط آشور توسط مادی ها دوباره در مدار اقتدار فرمانروایان بومی قرار گرفت. هرچند در طول دوران باستان، قصر شیرین همواره مهم بوده است، اما در هیچ دوره ای به اندازه عصر ساسانی و به ویژه دوران خسرو پرویز اهمیت نیافته و نامش با تاریخ و اسطوره و فولکلور گره نخورده است؛ به نوعی که نام این شهر یعنی قصرشیرین برگرفته از کاخ شیرین، زن ارمنی خسروپرویز است.
با ظهور اسلام و آغاز فتوحات، یکی از بزرگ ترین جنگ های مسلمانان عرب و ساسانیان،یعنی جلولا در چند قدمی قصر شیرین رخ داد و راه عبور اعراب به سمت شرق از میانه این شهر بود. در تاریخ پس از اسلام تا دوره صفویه صدها جنگ بزرگ و کوچک میان مهاجمانی که از غرب راهی شرق بودند و آنانی که از شرق عزم غرب داشتند در قصرشیرین رخ داد که شرح آنها خود به یک کتاب نیاز دارد. جنگ هایی که جز قتل عام و غارت و آوارگی زنان و کودکان نتیجه ای برای مردم شهر نداشت.
پس از تشکیل دولت صفویه و متعاقب جنگهای این دولت و عثمانی، قراردادی در سال ۱۶۳۹م در قصرشرین میان آنها منعقد شد و این شهر به عنوان مرز میان دو کشور تعیین گردید. این قرارداد با اندکی جرح و تعدیل در دوره قاجار و پهلوی تا به امروز هم به قوت خود باقی ماند و قصر شیرین را در نقطه صفر مرزی نگه داشت. در این چهار قرن دهها جنگ مهم و خونین میان صفویه، نادرشاه، زندیه و قاجاریه با عثمانی رخ داد که هر بار قصر شیرین در آنها ویران شد و مردم آن کشته و زخمی و آواره شدند. از روزی هم که میراث عثمانی در این منطقه نصیب دولت عربی عراق شد باز هم قصر شیرین روی آرامش به خود ندید. از نخستین روزهای جنگ که عراقی ها به این شهر شیرین حمله ور شدند تا پایان جنگ هیچ چیز از آن باقی نماند و صد درصد نابود و ویران گردید و مردم آن آواره دور و نزدیک شدند.
کیومرث عباسی قصری یکی از هزاران ساکنان قصر شیرین است که در دوره جنگ آواره شد و آوارگی مسیر زندگی او را تغییر داد. چه چیز سبب شد نام و یاد او در کردستان نامه گرامی داشته شود؟ یکی این که شعر او یادگار تاریخ و صدای رسایی است که از دل گذشته چند هزار ساله قصر شیرین برمی آید؛ شهری که در میانه این همه آمد و شد مهاجمان و تغییر حکومتها و گذر اقوام و ملل مختلف همچنان کردزبان باقی مانده است؛ امری که بیشتر شبیه یک معجزه است. معجزه بزرگ تر،اما این است که شاعر غم دیده و آواره ما که میراثدار این همه جنگ و رنج است، با آن دیده خندان، آن هم در آن سن پیری، به لهجه شیرین قصری از عشق و زندگی می گوید. به نظر من راز ماندگاری هر ملت و سرزمینی در طول تاریخ، پای بندی به عشق و امید به فردایی بهتر در هنگامه رنج است و اینجاست که شعر کیومرث عباسی به تاریخ می پیوندد و برای مورخ ارزشمند می شود.
نظر شما