پس از پیدایش تمدن، حکومت و بنحوی زندگیهای سازمان یافته، مطالبهگری همواره بعنوان یک نوع از انتقاد نافذ در جامعه و سازمان مطرح بوده است. فرق اصلی مطالبه با انتقاد در هدف بیان کردن آنهاست. در بحث انتقاد انتفاع شخصی و گروهی مطرح نیست اما مطالبهگری بر خلاف انتقاد که یک مصلحت و انتفاع عمومی و کلی است، همواره با منافع فردی، گروهی و یا سازمانی گره خورده است.
مطالبهگری به اتخاذ شیوهای نظاممند و استراتژیک در جهت اثرگذاری بر سیاستگذاریهای دولتی، عمومی، قوانین در مسیر احقاق حق یا ایجاد حقوق جدید و تغییراطلاق میشود
مطالبهگری در سه بعد مطرح است:
مطالبهگری فردی؛ این سنخ از مطالبه هنگامی رخ میدهد که فرد به تنهایی منافع پایمال شده خود را مطالبه کرده و قصد و نیت از مطالبه حق و حقوق شخصی باشد. مانند مطالبه بن کارگری، عیدی ، مرخصی سالیانه، انواع مطالبات حقوقی کارمندان در یک بنگاه اقتصادی، شرکت و سازمان در ردیف این دسته از مطالبات قرار میگیرند.
مطالبهگری گروهی؛ این نوع از مطالبهگری هنگامی اتفاق میافتد که گروهی ذینفع در یک یا چند مسئله مشخص همراستا و در مسیر احقاق حق جمعی اقدام به مطالبهگری میکنند، در مطالبهگری عمومی ایجاد یا برقراری یک یا چند حق برای گروهی مشخص درخواست میشود که بعنوان نمونه مطالبات صنفی در ردیف این دسته از مطالبات قرار میگیرند.
اما مهمترین نوع مطالبه گری نوع سوم مطالبه گری یعنی مطالبهگری سازمانی است . در مطالبهگری سازمانی احقاق و ایجاد حق و حقوق برای سازمان مد نظر است. در بسیاری از موارد مطالبهگری سازمانی همراستا با مطالبهگری فردی و گروهی نیست. مطالبهگری سازمانی در درجهایی از تکامل قرار دارد که حتی ممکن است منافع فردی و گروهی قربانی منافع جامعه و سازمان شود. البته پیشرفته ترین نوع مطالبهگری سازمانی همراستا شدن برآیند این سنخ از مطالبهگران با سایر انواع مطالبهگری هاست. در مطالبهگری سازمانی منافع کلی سازمان با افزایش ساعت کاری، بهرهوری، تولید در کنار بهبود کیفیت، صرفهجویی، تعدیل نیرو، ریاضت اقتصادی و بسیاری از عوامل افزاینده و کاهنده دیگر مورد بررسی و کند و کاو قرار میگیرد.
کارشناسان اعتقاد دارند که مطالبهگری از جنس تهدید نیست بلکه فرصت است! اگرچه روح مطالبهگری با مقوله انتقاد گره خورده است اما در عین این همسنخ بودن، همانطور که ذکر شد تفاوتهای کلی بین این دو مفهوم وجود دارد، هدف از مطالبه مانند نقد صرفا نشان دادن نیمه خالی لیوان نیست، مطالبهگری اشاره به نیمه خالی لیوان به منظور جبران مافات و پرکردن این نیمه خالی دارد .
در یک کلیت مطالبهگری با محک زدن سطح انعطاف سازمان میتواند راه را برای تفسیر و تدوینی جدید از قوانین باز کند، میتواند فاصله ساختارهای افقی و عمودی سازمان را کاهش داده و سطوح مدیریت کاراتری نسبت به قبل بوجود بیاورد، به پرکردن شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب کمک کرده و عاملی انگیزاننده در راستای مشارکت معکوس و از پایین باشد و در نهایت مطالبهگری با عملکرد غیر انفعالی و نگاه موشکافانه بستر و زمینه پیشرفت سازمان را فراهم کند.
نظر شما