همگی این وسایل ارتباطی جز لاینفک زندگی روزمره مردم بوده اند. مع الاسف برخی شبکه های مجازی حقایق را زندانی و واقعیت را درپای مجاز قربان کرده اند.
قرار بود رسانه فاصله بین انسانها را کم کند و انرژی بشر صرف امورات سعادت جوامع بشود، قرار بود رسانه جهان را متحد کند و دست انسان را در تاریکی ها بگیرد نه اینکه پای او را در درگرداب گمراهی فرو برد.
قرار بود رسانه صدای رسای مشترک انسانها باشد و وظیفه خود را انتقال صادقانه پیام و حقایق قرار دهد. با گسترش رسانه امید بود که باب تحریف و تغلب پیام رسانی بسته شود، اما غافل از اینکه همچون دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا.
گویا با توسعه و پیشرفت فناوری های نوین تحریف نیز دچاردگرگونی گردیده است و هر چه این فناوری گسترده تر شود تحریف و اضلال و گمراهی نیز پیچیده تر می گردد .
تولد فضای مجازی از درون رسانه، فصل نوینی را در عرصه اطلاع رسانی بوجود آورد و بنظر می رسید رسانه حرکت مویرگی خود را در بستر جوامع شروع کرده است و دسترسی بشر به احوالات دیگر جوامع سهل تر گردد هر چند که این بستر حاملی بیش نمی باشد که حامل شرافت و کرامت و قداست در کنار خباثت و رذالت و پستی است.
در این بین سه مقوله، رسانه، بازیگر و کاربر مطرح می باشد رسانه یک فناوری و حامل بیش نیست و کاربر نیز یک مصرف کننده می باشد اما سخن اصلی در بازیگری است. بازیگر می تواند بار ارزشی انسانی را تولید و منتشر نماید و یا گمراهی و ضلالت را نشر بدهد.
استفاده از بستر رسانه در حوزه جبر و اختیار تفسیر می گردد، بدین معنی که کاربر در انتخاب محتوا مختار است و این بستگی به انگیزه و هدف و اراده انسانها دارد.
چه حجم عظیمی از داشته های ارزشی بشریت از این بستر در تردد می باشد و چه حجم از روابط سالم انسانها در آن رد و بدل می شود و در کنار آن چه حجم بزرگی از بدآموزی ها و بد رفتاری ها و رذالت ها و شرارت ها نیز مبادله می شود.
بنابراین ایرادی بر فناوری نوین نمی باشد بلکه این کاربر است که به مصداق آیه شریفه" إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا " باید انتخاب کند.
آری رسانه نیز نوعی هدایت است اما یکی با استفاده از مزایای سعادت بخش آن شاکر و قدر دان و دیگری به کفران و ضلالت روی می آورد.
به تعبیر دیگر رسانه همانند نردبانی می باشد که کاربر آن را برای بالا رفتن انتخاب کند و یا قعرچاه را ترجیح دهد. رسانه نوعی تنازع بین تن و جان می باشد که جان انسانی بعنوان مظهری از روحانیت انسان و تن بعنوان جسمیت انسان در تنازع می باشند و این تنازع را مولانا بخوبی تفسیر نموده است؛ تن زده اندر زمین چنگالها / جان گشاده سوی بالا بالها.
بنابراین رسانه را جرمی نیست اما این بازیگران رسانه ای می باشند که تن ها را درگیر می کنند و یا جان ها را به پرواز درمی آورند.
با این وصف رسانه نقش برجسته ای در هدایت و ضلالت انسانهای کنونی دارد و تاریخ در باره نقش آفرینی برخی بازیگران رسانه ای قضاوت خواهد کرد.
مشکل اصلی عمده بازیگران سیاسی در بستر رسانه در این است که بین روشنگری و روسپیگری خلط نموده اند. اعتماد مردم به رسانه بصورت عام یک امانت است بحسب شرافت انسانی نباید به این امانت خیانت کرد باید دانسته شود فروپاشی اعتمادها روزی گریبان خلط کنندگان را نیز خواهد گرفت.
بزک کردن خبر و وارونه کردن آن و نشر خشونت و شیوه های برهم زدن آرامش مردمی و گمراه کردن بخشی از جامعه و بازی کردن با احساسات پاک کودکان و نوجوانان کاری بس زشت و ناپسند است که جبرانی ندارد.
در قاموس رسانه های نوپدید دیده شد که رسانه ای مانند الجزیره (فارغ از اهداف گردانندگان آنها) با بحران افغانستان متولد شد و العربیه تا حدودی با جنگ خلیج فارس علیه عراق پا به عرصه حرفه ای رسانه نهادند و یا هر رسانه ای یک تولدی برای خود قائل است که بعضا جشن تولدی هم می گیرند اما رسانه ای مانند برخی تلویزیون های وابسته به بریتانیا و عربستان با این همه دروغ های تکراری و ترویج خشونت و عقبه فکری ضد بشری گردانندگانش آیا می تواند جشن تولدی رسانه ای داشته باشد؟
یا برخی شبکه های اجتماعی در حوزه قومی با انتشار این همه دروغ که کاربران خود کذب بودن آن را در میدان می بینند از خود شرم نمی کنند؟ باید دانسته شود که بین اعتراضات و انتقادات با عصیانگری و فروپاشی جامعه تفاوت زیادی وجود دارد سوار بر توسن اعتماد مردم شدن و جوان ناپخته و مطالبه گر را به خشونت وادار کردن جرمی نابخشودنی است و باید دانسته شود روزگار آینه رفتار است و جبران خسارت خیلی زود دیر می شود.
ریختن خون از هر دو طرف متوجه بازیگران سیاسی و هدفمند رسانه و شبکه های مجازی لجام گسیخته می باشد کاش بازیگران کر و کور سیاسی گوشه ای از گوش خود را به این سخن باز کنند که "در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن".
بازنشر واکنش های بوقوع پیوسته بدون توجه به کنش های ابتدایی یک گمراهی بزرگ رسانه ای می باشد. بازی با احساسات پاک و عواطف انسانی عاقبت خوبی ندارد برخی احساسات پاک مانند خمیری است که هرکس می تواند آن را به شکل دلخواه خود در بیاورد. حال که جامعه شاهد فروپاشی بافته های آنان هست و حرکات هیجانی و احساساتی فروکش کرده است شایسته است در ذهن وجدان های بیدار جامعه این بدآموزی ها و ترویج مرگ و نابودی که از بستر رسانه های هدفمند صورت گرفته است مورد ارزیابی قرارگیرد وگردی که بر ساحت و سابقه و شرافت رسانه نشسته و لکه ننگی که دامن پر مهر او را گرفته است را بزدایند.
منصفانه قضاوت کنیم که این ضلالت و انحراف بلایی بر سر برخی مخاطب و کاربر آورده که همین نیم اعتمادی هم که به فضای مجازی سیاسی بعنوان مولود نوین رسانه ای شکل گرفته بود را از دست دادند.
جا دارد رسانه بعنوان یک جریان سیال و پویا و زنده از ساحت این نوع عملکرد فرزند خلف خود در پیشگاه تاریخ اعاده حیثیت کند و از چنین رفتار زشت و بنیان کن و سفاکی که جامعه ایران را به ناحق ملتهب کرده برائت بجوید.
نظر شما