به گزارش کردپرس؛ به نقل از ایرنا، نشست هماندیشی با موضوع «بحث و گفتوگو پیرامون حوادث اخیر کشور» با سخنرانی «دکتر روحالله بهرامی»؛ دانشیار علومتاریخی دانشگاه رازی و «دکتر قدرت احمدیان»؛ دانشیار علومسیاسی دانشگاه رازی به همت معاونت فرهنگی و اجتماعی این دانشگاه برگزار شد.
در بخش اول نشست، هریک از سخنرانان به اظهار دیدگاهها و راهکارهای خود درباره موضوع نشست پرداختند و در بخش دوم، پس از شنیدن نظرات و پرسشهای حضار، سخنان پایانی خود را بیان کردند.
اهمیت پذیرش گفت و گو
در ابتدای این نشست، دانشیار علومسیاسی دانشگاه رازی با اشاره به اهمیت گفت و گو در جامعه اظهار کرد: آن چه در کشور ما ضرورت دارد پذیرش اختلاف و تنوع سلیقهها در اداره کشور است به طوری که برای جلوگیری از تبدیل اختلاف سیاسی به منازعه و فرسایش منابع ملی باید گفت و گو را بهعنوان یک راه حل مدنی بهصورت واقعی و اصیل و نه بهشکل مقطعی و صوری پذیرفت.
دکتر «قدرت احمدیان» افزود: بدیهی است که الزامات گفت و گو هم باید پذیرفته شود و این الزامات از پذیرش کامل قانون تا تضمینهای واقعی برای پس از گفت و گو را باید شامل شود زیرا در این فرآیند است که جامعه و نظام سیاسی به رشد بیشتر دست مییابد.
بازسازی نهادها
وی با بیان اینکه طی چند دهه اخیر برخی نهادهای کشور بهصورت فزاینده دچار ناکارآمدی و گاهی اضمحلال شدهاند گفت: بدیهی است با ناکارآمدی و اضمحلال نهادهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، شیوه اداره کشور با مشکل مواجه میشود و جامعه فاصله خود را از نظام سیاسی بیشتر میکند.
وی از میان نهادهای مختلفی که معتقد است دچار اضمحلال شدهاند، بهعنوان یک نمونه مهم، بر احزاب تأکید کرد و گفت: «تخریب و تضعیف احزاب سیاسی قبل از آنکه به خود این احزاب آسیب بزند به نظام سیاسی مستقر آسیب میزند، احزاب شبیه زره در تن نظام سیاسی هستند اگر زره در تن نظام سیاسی نباشد تیر اعتراض به جای آنکه به احزاب یا همان زره بخورد مستقیما به نظام سیاسی برخورد میکند از این رو مخالفت با احزاب به زیان نظام سیاسی است.
توجه به مطالبات نسل جوان
احمدیان با بیان اینکه در اقتصاد سیاسی شاهد تحول بنیادینی هستیم که این تحول به حوزه سیاسی و فرهنگی هم تسری پیدا کرده است اظهار کرد: در اقتصاد سابقا «عرضهکننده» تعیین میکرد که «مصرفکننده» چه چیزی را تقاضا کند ولی امروزه به دلیل تغییر در ذائقه و نظام تنظیم امور اقتصادی «تقاضاکننده» تعیین میکند که «عرضهکننده» چه چیزی تولید کند.
وی یادآور شد: از جهات فرهنگی و سیاسی هم اینگونه شده که امروزه این جوامع و بهطور خاص نسل جوانتر است که تعیین میکند سازمانهای فرهنگی و سیاسی چگونه رفتار کنند و به چه سمتی بروند، بهعبارتی، ذائقه نسل امروز از جهت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی عوض شده است و بین آنها و نظام سیاسی شکاف هست که این شکاف را نظام سیاسی باید بازسازی کند.
ارجنهادن ارزشهای ملّی _ میهنی
این دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه رازی با اشاره به این که در جامعه امروز ما اینگونه تبلیغ میشود که گویی نظام سیاسی از ارزشهای ملی و میهنی فاصله گرفته است افزود: مردم ایران از اینکه به ارزشهای ملی آنها بیتوجهی شود عصبانی میشوند.
وی خاطرنشان کرد: نهادهایی که هشت سال از میهن دفاع کردند ولی امروز طوری تبلیغ میشود که گویی آنها فقط مدافع ارزشهای دینی هستند، نباید ارزشهای ملی و میهنی را رها کرد و اجازه داد تا دیگرانی که از قضا هیچ هزینهای هم برای وطن نکردهاند، آنها را مصادره و به چماق تبدیل کنند و با بهرهبرداری سیاسی از ارزشهای رها شده ملی آن را بر سر نظام سیاسی بکوبند.
دکتر احمدیان با بیان اینکه به تدریج بخش عمدهای از زیست اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور از ماهیت اصلی خود خارج و به موضوعات امنیتی تبدیل شدهاند گفت: نباید کنشهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را با رویکردهای امنیتی حل و فصل کرد زیرا یک نظام سیاسی مسلط و استوار سعی میکند از امنیتیسازی سایر کنشهای عادی مردم جلوگیری کند.
وی با تاکید بر این که نباید حتی سیاست را امنیتی کرد چه برسد به موضوعات فرهنگی و اقتصادی افزود: وقتی ما سعی در گستراندن باور امنیتی به تمام حوزههای زندگی اجتماعی داشته باشیم آنگاه یک حرکت مثلا برداشتن حجاب یا روسری معنی ضدامنیتی پیدا میکند، ابزار حل مسائل غیرامنیتی باید از جنس خود آنها باشد.
دکتر احمدیان با اشاره به این که یک نظام سیاسی درست شبیه یک سیستم طبیعی یا حتی یک ماشین است اظهار کرد: در یک سیستم طبیعی یا یک ماشین اگر برخی اجزا یا زیرسیستمها وظایف خود را انجام ندهند، یا این وظایف یا کارکرد را جابهجا کنند یا آن را با کارکردهای سایر خرده سیستمها قاطی کنند، آن سیستم طبیعی دچار فرسایش و آسیب میشود، این مساله موجب اختلاط یا جابجایی کارکردی میشود و می توان زمینهساز مشکلاتی برای خردهسیستمها، کل نظام سیاسی و هم برای مردم باشد.
استادیار علوم تاریخی دانشگاه رازی نیز در این نشست هم اندیشی با تأیید نکات مصداقی، ارزشمند، دلسوزانه و دانشورانه دکتر احمدیان درباره حوادث اخیر کشور، تحلیل این تسهیلگر علومسیاسی را از مسائل مذکور، کارکردی-ساختاری و درونگرایانه توصیف کرد.
نوع مواجهه با تحلیل حوادث؛ داشتن نگاهی دیالیکتیکی
دکتر روح الله بهرامی ، ابتدا به روشهای گوناگون مواجهه با تحلیل حوادث پرداخت و گفت: تحلیل حوادث میتواند پیشینی و ریشهشناسانه (ریشهیابی عوامل ایجادکننده وضعیت موجود)، پسینی (توجه به عواقب این پدیدهها پس از وقوع حوادث)، موقعیتی (حادثهبینانه؛ دیدن حوادث بدون درنظرگرفتن پسوپیش آن)، علمی-تخصصی (یکسویه؛ دیدن یک ساحت خاص و برجستهکردن آن)، درونگرایانه (فقط دیدن عوامل درونی جامعه)، برونگرایانه (رهاکردن عوامل درونی و فقط دشمن را مسئول دانستن) و دیالکتیکی (ترکیبی) باشد.
وی همچنین از میان تحلیلهای نامبرده، داشتن نگاه دیالکتیکی به پدیدههای موجود در جامعه را تأیید کرد و گفت: برخلاف تحلیلهای دیگر این نوع نگاه با همگرایی، همافزایی و بررسی جدی مسائل به حل مسئله منجر میشود.
این دانشیار علوم تاریخی افزود: البته برخی مسائل مثل بحث نهادها در اینجا اولویت پیدا می کند؛ چون ناکارآمدی نهادها باعث میشود همه زحمتها نافرجام بمانند.
مروری بر تحلیلهای رایج در جامعه
دکتر بهرامی تحلیلهای معمول مطرحشده در سطح جامعه را «تحلیل مبتنیبر واقعه و متمرکز بر موقعیت حادثه»، «تحلیل جامعهشناختی مبتنیبر ترکیب جامعه و تغییرات اجتماعی»، «تحلیل مبتنیبر اتخاذ و غلبه رویکرد فرهنگی و تغییرات فرهنگی؛ تغییرات سبک زندگی، تغییر زیستجهان و سبک زندگی جهانزیست بشر و ازجمله جهانزیست جامعه ایرانی، عواقب و آثار زیست در فضای مجازی در عصر پساکرونایی»، «تحلیل مبتنیبر جامعه دینی و تبدیل جامعه دینی به جامعه عرفی»، «تحلیلهای جنسی و سیاسی و نقد ساخت وضعیت دولت موجود»، «تحلیل روانشناختی؛ گسترش فرهنگ خودنمایی، فرهنگ شیدایی در پیامرسانها و تغییرات مربوط به مسائل هنجارشکنی در جامعه، تضعیف صبوری و مدارا، عملیات روانی دشمن خارجی و رقیب داخلی و ایجاد تصورهای ذهنیِ خلاف واقعیت»، «تحلیل اقتصادی؛ مساله گرانی، تنگی معیشت، بیکاری، زمین و مالکیت ارضی، صنایع خصوصیسازی، رانت، فساد و نارضایتی اجتماعی-اقتصادی»، «نظریه مبتنیبر توطئه؛ تمرکز بر مداخلات قدرتهای بزرگ بیرونی و توطئه قدرتهای منطقهای و جهانی» و «نظریه انرژی؛ جنگ انرژی و سناریوی امنیت بینالملل» عنوان کرد.
وی تاکید کرد: از میان نظریههای مذکور، نظریه انرژی، پارامتری مهم در طراحی حوادث اخیر کشور است.
تحلیل ظهور نسل جدید و جامعهشناسی سیال
این دانشیار دانشگاه رازی یادآور شد: این نظریه اگرچه معتقد است که همه این تحلیلها بهنحوی با جامعه ایران ارتباط دارند و تحلیلهایی هستند که میتوانند نکات راهبردی خوبی برای اصلاح ساختارها و برای رفع گرفتاریهای کشور بهدست بدهند، در موقعیت فعلی ترجیح میدهد تحلیل ظهور نسل جدید و جامعهشناسی سیال را مطرح کند.
وی با اشاره به در نظر گرفتن جامعه فراصنعتی افزود: به تعبیر جامعهشناسان سیاسی که بحث رسانه و جامعه و درهمتنیدگی این دو را مطرح میکنند، امروز زندگی در یک جامعه سیال و دموکراسی سیال جریان دارد.
دکتر بهرامی اضافه کرد: برایِ نمونه بخشی از دلایل خروج آمریکا از کشورهای منطقهای به این دلیل است که آمریکا میخواهد از بستر جامعه سیال دموکراسی استفاده کند و ظهور نسل جدید و شکاف نسلی در ایران و ضعفهای ساختاری، اجتماعی، اقتصادی و روانشناختی جامعه ایران، این فرصت را به آنها داده است که در این موقعیت چنین اتفاقی رخ بدهد.
وی یادآور شد: بهباور او، تشدید این چالشها برای جامعه ایرانی با توجه به جهش مضاعف در فضای مجازی و در اختیار قرار گرفتن دانشآموزان و دانشجویان در فضای سایبری، حضور این نسل نوجوان و جوان را در خیابانها رقم زد، بنابراین، تحلیل این مورد برای موقعیت کنونی جامعه ایرانی با در نظر گرفتن تمام وجوه دیگر، مساله خیلی مهمی است.
در بخش پایانی این نشست استادیار علوم سیاسی دانشگاه رازی به نگاه یکی از نظریهپردازان مهم جامعهشناسی به نام «آنتونی گیدنز» پرداخت و افزود: در مواجهه با چالشها چهار رویکرد میتوانیم در پیش بگیریم و بدیهی است که اتخاذ هر کدام از این رویکردها تبعاتی دارد.
وی گفت: رویکرد اول «دگماتیسم» است که در این رویکرد گفته میشود ما در کرسی حق نشستهایم و دیگران همه باطل هستند و باید از ما تبعیت کنند، رویکرد دوم «یاس و انفعال» است که در آن بیعملی و بیتصمیمی حاکم است و منتظر هستیم تا شاید باد طور دیگری بوزد و مسائل درست شوند.
دکتر احمدیان ادامه داد: رویکرد سوم «استقبال» است، استقبال در اینجا بدانمعنی است که با هیجان و خوشحالی خود را در کنار چالشها قرار میدهیم و به تشدید و تقویت آنها کمک میکنیم که در اینجا ما یک عنصر فعال در پیشبرد چالشها هستیم.
وی رویکرد چهارم را که نظام سیاسی باید به آن فکر کند رویکرد «بازسازی سیستمیک» عنوان کرد و یادآور شد: منظور از بازسازی سیستمیک آن است که نظام سیاسی ضمن حفظ هسته اصلی و مرکزی نگهدارنده خود، به اصلاح و بازسازی واقعی سیستم سیاسی مبادرت کند، این اصلاح و بازسازی باید در راستای مسیری باشد که اولا، بتواند نهادهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را بازسازی کند، ثانیا، روابط خارجی را اصلاح و از نو تعریف کند، ثالثا، به مطالبات نسل جدید که دیگر ممکن است مثل ما فکر نکنند توجه شود و رابعا، شکاف میان ارزشهای دینی و ارزشهای ملی و میهنی را پر کند و در نهایت موجب شود که هر خرده سیستمی وظایف کلاسیک خود را انجام دهد و در نهایت از بسیاری از موضوعات غیرامنیتی، امنیتیزدایی کند.
استادیار علوم تاریخی دانشگاه رازی نیز سخنان پایانی خود را با بحث درباره نهادها و ساختار حزبی جامعه و با نقد رویکردی مبنیبر اینکه «نباید مسائل را خیلی بنیادی درنظر گرفت» بیان کرد.
وی گفت: نمیتوان انتظار داشت که به مسائلی که الان روی میدهند، با نگاهی سطحی پاسخ داد؛ چون اینها مباحثی بنیادی هستند، ایران از چهار، پنج سده گذشته دارای نهاد بوده است و این نهادها تغییر چندانی نکردهاند تا آنجا که با بحث نهادهای نوین متأثر از نظام تجدد مواجه شده است.
دکتر بهرامی یادآور شد: اگر مسائل بهصورت بنیادی بررسی نشوند، تحلیلها، برداشتها و نگاهها نیز هیجانی میشوند و دردی را هم درمان نمیکنند.
وی با اشاره به اینکه در ایران احزاب دارای مشکل ساختاری، مشکل فرهنگ سیاسی و مسائل مربوط به ساختار قدرت هستند گفت: این ادعا که ایران الان حزب ندارد رد می شود چون بیش از ۱۲۰ حزب در کشور وجود دارد و از سوی دیگر، باور دارد که در ایران هیچگاه تفکر حزبی وجود نداشته است؛ یعنی حزبی که بتواند نهاد دولت را سامان بدهد، وجود نداشته است که دلیل آن میتواند به نگرش دگماتیسم افراد برگردد؛ بنابراین در چنین بستری فرهنگ سیاسی شکل نمیگیرد.
دکتر بهرامی با بیان اینکه یکی از راههای تقویت و اصلاح ضعفهای بنیادی مساله گفتوگو است خاطرنشان کرد: اگر احزاب شکل نمیگیرد بهایندلیل است که هنگام گفتوگو طرفهای مذاکره عصبی میشوند و از همدیگر رو ترش میکنند؛ ازاینرو نمیتوانند نگاه همافزا و دوستانهای که به خیر عمومی منتهی شود، نسبتبه همدیگر داشته باشند.
این استادیار رشته علوم تاریخی افزود: تا هنگامی که این مسائل بر ذهنها فرمانرواست و افراد نخواهند به نقاط مشترک نسبتبههم برسند و بخواهند درجهتِ حذف همدیگر راه بردارند، این ظرفیت مرتب به تحلیل میرود و این وضعیت همچنان ادامه خواهد داشت.
وی تاکید کرد: نظام حاکم چهارچوبهایی دارد و اگر میخواهد ضعفهایش (نهادی، ساختاری و مسائل احزاب سیاسی) برطرف بشود، باید با همگرایی یک نقطه مشترک را پیدا بکند و با متمرکز شدن بر آن نقطه مشترک برای اینکه تنشها به شکل موجود بروز نکرده و در راستای حل اختلافات حرکت کند وگرنه گفت و گو، حل مسئله و شناختِ درست شکل نمیگیرد.
نظر شما