به گزارش کردپرس، چین به عنوان یک بازیگر مهم در خاورمیانه در حال ظهور است. این اتفاق از طریق تبادل کالا، تجارت، زیرساخت، نشست های دیپلماتیک و قدرت نرم آشکارتر می شود. ادبیات ارتباط چین و خاورمیانه نیز به سرعت در حال گسترش است اما این ادبیات عمدتاً بر روابط دولت با دولت یا دولت با منطقه (خاورمیانه) متمرکز است. با این وجود، رابطه چین با منطقه محدود به دولت ها یا مناطق نیست. علاوه بر اینها، چین همچنین روابط خود را با بازیگران غیردولتی، احزاب سیاسی و جوامع مدنی توسعه داده و آن را تقویت می کند.
در این مقاله، استدلال بر این است که علاوه بر روابط پکن از نوع دولت با دولت، مطالعه رابطه چین با کردستان عراق، به عنوان یک بازیگر نادولتی، برای درک نقش چین در منطقه و گسترش جهانی آن بسیار مهم است. قبل از تلاش برای پاسخ به چرایی اهمیت مطالعه رابط چین با اقلیم کردستان، ذکر برخی زمینه های آن لازم است. چین در سال 2014 کنسولگری خود را در اربیل افتتاح کرد که آخرین عضو از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل بود که این کار را انجام داد. این اقدام چین تنها پس از رسمیت یافتن تاسیس دولت اقلیم کردستان در قانون اساسی عراق صورت گرفت. پیش از این، آن دو طرف تماس مستقیم کمی با هم داشتند.
چین اکنون یکی از شرکای تجاری اصلی اقلیم کردستان است. چين در حال گسترش مشارکت خود در اقلیم کردستان، از طریق توسعه زیرساخت ها، ارتباطات راه دور، آموزش و انواع دیگر قدرت نرم است. با این حال، این رابطه حساس، پیچیده و بالقوه بحث برانگیز است. پنج دلیل عمده برای اهمیت مطالعه روابط چین و کردستان عراق ذکر شده است.
اول: چین روابط محدودی را دنبال می کند
چین حکومت اقلیم کردستان را به طور کامل به رسمیت نمی شناسد. درست است که چین یک کنسولگری در اربیل ایجاد کرده است اما تاکنون به حکومت اقلیم کردستان اجازه نداده است که او هم یک دفتر نمایندگی در پکن ایجاد کند. برخی از مسائل زیربنایی این رابطه عبارتند از: (الف) رابطه چین با گروه های اقلیت که منعکس کننده پیچیدگی های سیاست داخلی چین و پیروى از سیاست چین واحد است، (ب) حساسیت داشتن چین نسبت به هر شکلی از تمرکززدایی، (ج) پیروی چین از رویکرد مطلق وستفالیایی یا عدم مداخله و عدم تمایل به پیروی از دکترین قبول مسئولیت حمایت و (د) چین خود را درگیر هیچ موضوع سیاسی در هیچ جای دیگری نمی کند و رویکرد آن فقط بر کسب منافع این کشور متمرکز است.
کاوه محمود، رهبر حزب کمونیست کردستان عراق در مصاحبه ای از تجربه تلخی در این زمینه یاد کرده است. به گفته او، حزب کمونیست چین در دیدار با هیئتی از احزاب چپگرای کشورهای عرب، پرچم و تصویری از مکان های مهم هر کدام از کشورها را به نمایش گذاشت. یکی از احزاب دعوت شده حزب کمونیست کردستان عراق بود. وقتی نوبت به کردستان عراق رسید، چینی ها پرچم کردستان عراق را به نمایش نگذاشتند بلکه عکسی از ارگ اربیل را همراه با اهتزاز پرچم کردستان عراق بر فراز آن نشان دادند.
این تلاش برای اجتناب از نمایش پرچم کردستان عراق نمونه ای از بیزاری چین از نمایش هرگونه نماد استقلال یا جدایی طلبی از مرکز است. چین نه تنها با خودمختاری مخالف است، بلکه همواره نسبت به پرداختن به این گونه مسائل اجتناب می کند؛ همانطور که نگرش آن نسبت به اتیوپی چنین رویکردی را نشان داده است. مرور مطالعاتی که در آن آفریقا و خاورمیانه با هم مقایسه میشوند، به روشن شدن روابط چین و خاورمیانه در این زمینه کمک میکند؛ چین تلاش میکند با کردها معامله کند و در عین حال از برآورده کردن خواستههای آنها خودداری کند.
دوم: کردستان عراق به عنوان یک صحنه پسا تک قطبی
عراق و جنگ این کشور جایگاه ویژه ای در حافظه آمریکایی ها دارد. از خاک عراق برای نشان دادن قدرت هژمونیک ایالات متحده استفاده شده است. در نتیجه، دخالت چین در عراق، ممکن است بیش از جاهای دیگر در برابر قدرت ایالات متحده آسیب پذیر باشد. عراق بستر مناسبی را برای روایت چینی از شکست استراتژیک آمریکا ایجاد می کند. زمانی که چین «معاهده زیرساخت» را با عراق امضا کرد، سعی کرد آن را در چارچوب «بازسازی در برابر تخریب» قرار دهد که نمایانگر نوعی دوگانگی باشد. به طوری که بازسازی عراق از سوی چین در برابر تخریب عراق از سوی آمریکا در ذهن متبادر شود. در نتیجه، ظهور و سقوط تک قطبی آمریکا ارتباط مستقیمی با حضور چین در عراق و کردستان عراق دارد.
کردستان عراق یکی از معدود مناطقی است که چین و آمریکا در آن حضور پررنگی دارند. ابرقدرت ها در طول جنگ سرد، از این منطقه برای شکل دادن به تصورات یکدیگر استفاده کردند. هنری کیسینجر، وزیر خارجه وقت آمریکا در رابطه با کردستان گفته بود: «چیزی که من میخواهم این است که چارچوب ذهنی مسکو این باشد که نمیخواهد درگیر ماجراجوییهای بیشتر در خاورمیانه شود.» باید منتظر ماند و دید که کردستان عراق چه قدر تحت تاثیر این مسئله قرار گرفته و آیا این منطقه را به موردی مناسب برای مطالعه تبدیل می کند یا خیر.
سوم: معضل اقتصادی در مقابل امنیت
هیچ جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برای کردهای عراق ایجاد کرده وجود ندارد. ایالات متحده در طول سه دهه گذشته، در حال ایجاد شراکت با کردهای عراق بوده است که شامل نهادسازی، ایجاد اتحاد، اصلاح گروههای مسلح و حمایت اقتصادی است. چین تمایلی به جایگزین کردن این مولفه ها ندارد. اما حکومت اقلیم کردستان نمی تواند از منافع اقتصادی داشتن رابطه با چین صرف نظر کند. نخبگان منطقه محتاط هستند و امیدوارند که بتوانند این روابط را از کانون توجه دور نگه دارند. چگونه این توازن ظریف در یک بخش امنیتی گستردهتر که شامل مخابرات و سایبری میشود، حفظ میشود؟
چهارم: پدیده یادداشت تفاهم
اکثر توافقات بین چین، عراق و اقلیم کردستان عراق با عنوان یادداشت تفاهم تعبیر می شوند و نه معاهده. ممکن است این نوع ارتباط در جاهای دیگر هم رایج باشد اما این پدیده، به ویژه در عراق و اقلیم کردستان اهمیت دارد. بر اساس قانون اساسی عراق معاهدات و موافقت نامه های بین المللی باید به تصویب نمایندگان مجلس این کشور برسد. اما این مسئله در مورد تفاهم نامه اعمال نمی شود.
در نتیجه، کل معامله با چین در قلمرو کوچکی از قوه مجریه عراق محصور می شود و از ارائه هرگونه شفافیت یا پاسخگویی اجتناب می شود. علاوه بر این، در فضای سیاسی-اجتماعی کشورهایی مانند عراق، پنهانکاری احتمال پخش شایعات و بوجود آمدن تئوریهای توطئه را تقویت میکند. این مسئله می تواند نتیجه عوامل مختلفی از جمله ماهیت بسیار متمرکز دولت چین، اجتناب از در بوق و کرنا کردن این مسائل؛ چنانکه در آمریکا مرسوم است و اجتناب از ایجاد هرگونه تعهد قانونی باشد که ممکن است امضای یک معاهده برای این کشور ایجاد کند.
پنجم: توسعه و پسا دموکراتیک شدن
چین ترجیح می دهد بر اساس نسخه خود از مقدم داشتن توسعه بر دموکراسی عمل کند. مأموریت ایالات متحده برای دموکراتیزه کردن عراق و کردستان عراق منجر به ایجاد حکومت دموکراتیک نشد. مدل چینی و روایت توسعه به رهبری یک مرد قوی، به عنوان یک جایگزین مناسب برای هرج و مرج ناشی از دموکراسی به بازار عرضه می شود. در نتیجه، این طور القا می شود که دستاوردهای اقتصادی مانند کاهش فقر در مقیاس بزرگ، سرمایه گذاری عظیم در زیرساختها و سایر جنبه های توسعه دستاوردهای مستقیم دولت مستبد چین است. این روایت و اقدامات، پتانسیل تقویت نیروهای ضد دموکراتیک و خودکامه را دارد. این مسئله نه تنها بر نظام سیاسی، بلکه بر آزادی های شخصی، امنیت و مهندسی حاکمیت نیز تأثیر می گذارد. وقتی صحبت از قدرت نرم چین در عراق و اقلیم کردستان به میان می آید، واضح است که چین چه چیزی را در اولویت قرار می دهد و چه چیزی را نادیده می گیرد.
کردستان عراق علاوه بر موارد ذکر شده در بالا، دارای برخی ویژگی های دیگری نیز هست. سوابق مائوئیسم در منطقه و تأثیر آن بر سیاست محلی به خوبی شناخته نشده است اما تأثیر مستقیمی بر روابط فعلی دارد. مائوئیسم کردی مستقیماً به مائوئیسم جهانی وابسته نبود. مائوئیستهای کرد هیچ اطلاع مستقیمی از نحوه عملکرد سیستم در داخل کشور نداشتند. این برای آنها بیشتر شبیه یک رویا بود اما مائوئیسم به عنوان یک «پدیده فرهنگی» پناهگاه امنی را فراهم می کند که هر کسی می تواند در آن سرمایه گذاری کند. کریستف بورسیلر در توضیح آن گفته است: «به همین دلیل است که این امر از کشوری به کشور دیگر خود را به گونههای متفاوت نشان میدهد». علاوه بر این، اشعار کلاسیک، ترانه ها و فولکلور کردهای عراق تصویری جذاب از چین را در خود دارد.
منبع: وبسایت ارتباطات چین با خاورمیانه
سرویس جهان خبرگزاری کردپرس
نظر شما