به گزارش کردپرس، یوست هیلترمان مدیر بخش خاور میانه و شمال آفریقای گروه بین المللی بحران در گفت وگویی با بنیاد کارنگی دلایل جنجالی بودن همه پرسی استقلال کردستان عراق را تشریح می کند. وی با اشاره به این که برخی رهبران کرد مانند مسعود بارزانی اهداف دیگری از رفراندوم دارند شرایط را برای برگزاری آن مساعد نمی داند. از طرفی وی معتقد است شاید این آخرین فرصت برای کردها در جهت تشکیل کشور مستقل باشد.
متن کامل مصاحبه مدیر بخش خاور میانه و شمال آفریقای گروه بین المللی بحران درباره برگزاری رفراندوم استقلال در اقلیم کردستان:
بنیاد کارنگی: چگونه می توان پی برد مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق از برگزاری همه پرسی استقلال کردستان چه هدفی دارد؟
یوست هیلترمان: شرایط پیرامون همه پرسی استقلال غیرالزام آور اقلیم کردستان عراق و مناطق مورد مناقشه بیش از حد پیچیده است. تردیدی نیست که کردها در کل استقلال را راه حلی برای مشکلاتی می دانند که ناشی از عدم حاکمیت آنها بر سرزمین هایی است که در آنها اکثریت جمعیت را تشکیل می دهند اما کدام کردها؟ در کدام قلمرو یا قلمروها؟ و تحت رهبری چه کسی؟
کردها در حال حاضر پروژه ای سیاسی برای کشور شدن به عنوان یک ملت ندارند. این مسأله تاریخی طولانی دارد. هنگامی که امپراتوری عثمانی از هم فروپاشید، تنها بحث مربوط به استقلال کردها به قلمرو کوچکی در ترکیه ی امروز برمی گشت. کردها می گویند که در پیمان سور در سال 1920 به آنها وعده ی استقلال این قلمرو را دادند اما سه سال بعد در پیمان لوزان آنها را از آن محروم کردند. سال 1946 ناسیونالیست های کرد "جمهوری مهاباد" را تأسیس کردند که قلمرو کردی مستقل اما گذرایی در بخش کوچکی از ایران بود. رهبری تلاش اخیر برای استقلال را مسعود پسر ملا مصطفی بارزانی به عهده دارد و تنها شامل مناطقی در عراق می شود که اکثریت جمعیت آنها را کردها تشکیل می دهند. همین هم ممکن است با مشکل همراه باشد زیرا تفاوت های فرهنگی، زبانی و سیاسی عمیقی بین منطقه ی بادینان که تحت کنترل بارزانی است و منطقه ی موسوم به سوران که مرکز آن سلیمانیه است وجود دارد. کردهای سوران عراق اساساً موافق استقلال کردستان هستند اما نه تحت رهبری بارزانی.
بنیاد کارنگی: با توجه به این تفاوت ها و اختلافات، کردهای عراق تا چه اندازه از خواست استقلال بارزانی حمایت می کنند؟
یوست هیلترمان: تنها رهبری کرد که خواهان استقلال است، بارزانی و حزب سیاسی او یعنی حزب دموکرات کردستان هستند. آنها از پوشش حکومت اقلیم کردستان استفاده می کنند که کنترل کامل آن را به دست دارند اما در آن مشروعیت کامل ندارند. دلیل این امر آن است که آنها دو سال پیش دو حزب دیگر سهیم در حکومت یعنی اتحادیه ی میهنی کردستان و گوران (تغییر) که مرکز هر دو در سلیمانیه است را به خاطر مسأله ی تمدید ریاست از دولت اخراج کردند.
این همه پرسی نخستین همه پرسی استقلال کردستان عراق نیست. احزاب کرد سال 2005 همه پرسی دیگری را راه انداختند که طی آن اکثریت قریب به اتفاق مردم به استقلال رأی دادند. قاعدتاً نیازی به یک همه پرسی دیگر نیست (و می توان دلیل آورد که برگزاری یک همه پرسی دیگر در زمانی که جامعه ی کردی نسبت به سال 2005 اتحاد و یکدستی بسیار کمتری دارد، عاقلانه نیست) جز اینکه ظاهراً بارزانی باور دارد که اگر بخواهد در مورد استقلال کردستان با بغداد مذاکره کند، نیاز به مستندات تازه تری دال بر این دارد که کردها پشت او هستند. حمایت مردم کرد برای چانه زنی های دشوار آینده بر سر شرایط جدایی از عراق ضروری است.
بنیاد کارنگی: نظرتان درباره ی زمان برگزاری همه پرسی چیست؟ چرا حالا؟
یوست هیلترمان: دلیل اصرار بارزانی بر همه پرسی و مذاکره در زمان حاضر ظاهراً باور او به این است که اکنون بهترین یا اگر صریح تر بگوییم آخرین فرصت او پیش از آن است که دوباره این در بسته شود. بارزانی به راحتی می فهمد که شرایط منطقه ای به سرعت در حال تحول است بی آنکه این تحول لزوماً به سود او و کردها باشد. آمریکا از زمان حمله به عراق در سال 2003 هم پیمان قدرتمند حزب دموکرات کردستان و اتحادیه ی میهنی کردستان بوده است اما حمایت آمریکا مشروط به آن است که این احزاب در راستای منافع استراتژیک این کشور عمل کنند. اولویت های واشنگتن هم در منطقه در حال تغییر است، تغییری که باراک اوباما رئیس جمهور پیشین آمریکا آغازگر آن بود و در دوره ی ترامپ هم تا اینجا ادامه داشته است. هنگامی که شکست نظامی داعش در عراق و سوریه اتفاق بیفتد، آیا آمریکا بازهم به حزب دموکرات کردستان به عنوان یک نیروی نیابتی نیاز دارد؟ آیا به کردستان عراق به عنوان حفاظی در برابر نفوذ ایران در منطقه نیاز دارد؟ آیا اگر ایران و ترکیه بخواهند کردستان عراق را به صحنه ی جنگ نیابتی تبدیل کنند، حاضر است به خود زحمت مداخله بدهد؟ پاسخ روشنی برای این سؤالات وجود ندارد اما بارزانی حق دارد نگران باشد.
بنیاد کارنگی: بی تردید برگزاری همه پرسی استقلال در زمان حاضر جنبه های منفی هم دارد، اینطور نیست؟
یوست هیلترمان: همین طور است. برگزاری همه پرسی استقلال در زمان حاضر ممکن است به خاطر دلیلی که گفته شد درست باشد اما دلایل زیادی برای درست نبودن آن نیز وجود دارد. این دلایل ممکن است ابتکار عمل بارزانی را تا سرحد بی اثر کردن نتیجه ی همه پرسی تضعیف کند و به این ترتیب او را از مشروعیت مردمی که در مذاکرات لازم دارد، محروم کند. جامعه ی کردستان عراق به شکافی چنان عمیق دچار است که می تواند گرفتار جنگی داخلی از آن دست شود که قبلاً یک بار (در میانه های دهه ی 1990) شاهد بوده است.
اختلاف اصلی بر سر گرایش های مستبدانه ی بارزانی است اما کردها در عین حال از بی کفایتی احزاب در حکومت داری، فساد شدید در سطوح بالا و گاه سلطه ی سرکوب گرانه بسیار احساس نارضایتی می کنند. وضعیت اقتصادی کردستان عراق نیز بدتر از سال های گذشته است. حزب دموکرات کردستان و اتحادیه ی مینی کردستان آینده ی اقتصادی مردم را منحصراً به استخراج منابع نفت و گاز وابسته کردند و به همین دلیل افت شدید بهای نفت در سال 2014 خبر از بحرانی ساختاری داد. مشکلات دیرپای بین بارزانی و رهبری عراق در بغداد نیز بر مشکل افزوده است.
در مرکز مشکلات بازرانی و بغداد بر خلاف آنچه بسیاری از عراقی های غیرکرد باور دارند، نه مسأله ی استقلال بلکه مرزهای کشور آینده ی کردستان جای دارد. این مسأله، مسأله ی مناطق مورد مناقشه یا اساساً مناطقی است که احزاب کرد از دیرباز متعلق به کردستان می دانند. اکثریت جمعیت برخی از این مناطق کرد است اما در مورد برخی دیگر مانند شهر و استان کرکوک اینطور نیست. در اینجا کردها به زحمت اکثریت جمعیت را تشکیل می دهند. این واقعیت که کرکوک میدان های نفتی عظیمی دارد در اختلاف بین اربیل و بغداد نقش دارد. این واقعیت در رقابت احزاب کرد با یکدیگر نیز نقش دارد. حزب دموکرات کردستان سال 2014 پس از فروپاشی ارتش عراق در برابر حملات وحشیانه ی داعش از فرصت استفاده کرد و میدان های نفتی اصلی را تحت اختیار خود گرفت در حالی که کرکوک به لحاظ سنتی یک منطقه ی سورانی طرف دار اتحادیه ی میهنی کردستان است و حزب دموکرات کردستان در آنجا طرف دار چندانی ندارد. این رقابت می تواند بسته به تصمیم و خواست این دو حزب به اشکال مختلف ادامه یابد و تشدید شود.
سازمان ملل که کمتر از یک دهه قبل برای حل مسأله ی مناطق مورد مناقشه از طریق مذاکره تلاش کرد، با همه پرسی بارزانی ابراز مخالفت کرده و گفته است که هیچ کاری در راستای حمایت از آن نخواهد کرد. این یعنی اینکه نتیجه ی همه پرسی در سطح جهانی فاقد مشروعیت خواهد بود.
بنیاد کارنگی: ترکیه و ایران چطور؟ آیا آنها به آسانی از کنار همه پرسی ای که می تواند به استقلال کردهای عراق منجر شود، رد می شوند؟
یوست هیلترمان: تمام این عوامل تلاش برای برگزاری همه پرسی در اقلیم کردستان و مناطق مورد مناقشه را آن طور که بارزانی قصد انجام آن را دارد، پیچیده می کند. مهم تر از همه اینکه کشورهای همسایه ای که مخالف صددرصد استقلال کردستان هستند، از این عوامل برای جلوگیری از برگزاری همه پرسی یا کاستن از مشروعیت محلی آن به ویژه در مناطق مورد مناقشه استفاده می کنند. ایران آشکارا مخالفت خود را با استقلال کردستان، الحاق کرکوک به اقلیم کردستان و برگزاری همه پرسی ابراز کرده است. ترکیه هم مخالف است اما از اینکه زحمت کار به گردن ایران بیفتد، خوشحال است. آنکارا برای رابطه اش با بارزانی ارزش قائل است (رابطه ای که حزب کارگران کردستان یا پ ک ک را هدف گرفته است) اما نه تا آنجا که اجازه ی شکل گیری کردستانی مستقل را بدهد که تنها شرایط داخلی ترکیه را پیچیده می کند.
بنیاد کارنگی: واشنگتن چطور؟
یوست هیلترمان: آمریکا گفته است که خواهان حفظ تمامیت ارضی عراق است. به عبارت دیگر استقلال بی استقلال. اما مذاکرات بین اربیل و بغداد درباره ی شرایط رابطه شان در چهارچوب عراق باید انجام شود. ظاهراً بارزانی فکر می کند می تواند محبیوبیتی را که در این چند سال در واشنگتن پیدا کرده است تبدیل به حمایت سیاسی از نرمش آمریکا در قبال اقدام به استقلال کردستان کند. بارزانی شاید درست فکر کند اما باید نقش ایران و متحد آن ترکیه را نیز در نظر بگیرد که در این مورد خاص بسیار بیشتر از واشنگتن حرف برای گفتن دارند. در هر حال دولت ترامپ به صراحت به بارزانی گفته است که می خواهد همه پرسی به تعویق بیفتد. آنکارا نیز همین پیام را ابلاغ کرده است. در حال حاضر در مورد اینکه بارزانی می تواند همه پرسی را برگزار کند یا خیر، تردید وجود دارد. او در جایگاه خشمگین کردن تنها دوستان خود قرار دارد.
بنیاد کارنگی: با توجه به تمام اینها، بارزانی به دنبال چیست؟
یوست هیلترمان: بارزانی بی گمان تمام این چیزها را می داند. بنابراین می توان این سؤال را اینطور پرسید: بارزانی می داند اقدام او برای برگزاری همه پرسی ممکن است شکست بخورد، اعتبارش را از بین ببرد و احتمالاً او را از مقام رهبری آرمان های کردستان عراق به زیر بکشد، پس چرا می خواهد این کار را انجام دهد؟ من دوست دارم فکر کنم که بارزانی دارد زیرکانه کار می کند و برای برگزاری همه پرسی تنها تا آنجا پیش می رود که روشن شود این همه پرسی با موفقیت همراه نخواهد بود، حال به هر طریق و به خاطر آمیزه ای از عواملی که پیشتر به آنها اشاره شد.
در آن مقطع پیام او به کردهای سراسر جهان اهمیت خاصی پیدا خواهد کرد. او اگر این شکست آمال طلبی های کردها را به گامی تأسف آور اما ضروری در مسیر کشور شدن فرجامین کردها تبدیل کند، ممکن است از آن جان سالم به در ببرد و البته جایگاه خود در برابر "جامعه ی جهانی" را تقویت کند. هرچه باشد کردها قبلاً هم شکست های بسیاری را تجربه کرده اند و این یک تازه ترین مورد از این شکست ها خواهد بود. در این مورد رهیافت باید ایجاد سابقه ای از مطالبات و تلاش ها در راه رسیدن به استقلال باشد که در گذر زمان با اقبال جهانی در صورت آماده بودن شرایط منطقه ای به تحقق این هدف منجر خواهد شد.
اما اگر این تلاشی نومیدانه برای حرکتی مردمی پیش از بسته شدن در حمایت آمریکا باشد، تلاش بارزانی تلاشی نابخردانه خواهد بود که تنها پیامدهای سیاسی ناگواری برای او خواهد داشت.
کد خبرنگار: 40101
نظر شما