جلال طالباني به مثابه سرمايه نمادين / محمد خضري

کردپرس – دکتر محمد خضری در مقاله زیر به بررسی و تحلیل زندگی جلال طالبانی پرداخته است که به شرح زیر است:

مقدمه

جلال طالباني معروف به مام جلال 2 در تابستان 1933 از خانوادهاي مذهبي در روستاي كلكان از توابع دوكان ديده به جهان گشود. دوران كودكي خود را در همان روستا سپري كرد و پس از آن كه پدر وي به عنوان مرشد تكیه طالباني در شهر كويسنجق )شهرستان كويه( برگزيده شد، خانواده وي به شهر نقل مكان كردند.

طالباني اصالتاً ايراني است و اجداد پدري او در دوران صفويه از كردستان ايران ) شهرستان بوكان كنوني( و در پي بيرحميهاي شاه عباس صفوي به منطقه قرهداغ كردستان عراق مهاجرت كردهاند. در كويه درس خواند و فعالیتهاي سیاسي خود را نیز در همین شهر آغاز كرد. طالباني در ابتدا فعالیت خود را با روزنامهنگاري آغاز كرد و بعدها به دنیاي سیاست گرويد. در 13 سالگي در 1946 وارد فعالیتهاي سیاسي شد و در 15 سالگي به حزب دموكرات كردستان ) KDP ( عراق به رهبري ملا مصطفي بارزاني ملحق شد. در مدت زمان كوتاهي در بین پیشمرگهاي حزب درخشید و در سن 18 سالگي وارد كمیته مركزي حزب مزبور شد. سپس به دلیل انتقادهايي جدي كه از ساختار حزب كرد به همراه جماعتي به نام دفتر سیاسي از آن جدا شد و در سال 1976 پس از تجزيه حزب دموكرات كردستان عراق در سال 1975 )به دنبال توافق الجزاير بین شاه ايران و صدام حسین 3 ( و متعاقب آن بحران در سیاست كردي حزب اتحاديه میهني كردستان ) PUK ( عراق را با همكاري جمعي از روشنفكران و فعالان كرد بنیان نهاد. بسیاري از كردهاي عراق از اين روز با عنوان قیام جديد مردم كردستان ياد ميكنند. هدف طالباني از تاسیس اين حزب بازسازي و سازماندهي جامعه كردهاي عراق به شیوههاي مدرن و دموكراتیك و به طور كلي جهت دادن به حركت و مقاومت كردها بود.

سیاستمداري توانا و مردمي

شواهد اندكي در تاريخ وجود دارند كه فردي بیش از 75 سال فعالیت سیاسي و چريكي قابل افتخار داشته باشد. اين موضوع از آن نظر اهمیت دارد كه اين فعالیت سیاسي و ناگزير چريكي در بحرانيترين منطقه دنیا و در میدان نبردي ناعادلانه با حضور مجهزترين و خشن ترين زمامداران و در كشوري كه درنده ترين فرد بر آن حكمراني ميكرده، بوده است. در واقع، اگر كار سیاسي و حزبي در كشورهاي اسكانديناوي يك هنر باشد، بي گمان اين كار در منطقه خاورمیانه و كشوري چون عراق يك شاهكار سیاسي خواهد بود و شخصیتهايي چون مام جلال و ياسر عرفات اين شاهكارهاي سیاسي را رقم زدهاند. 4 در واقع، در قیاس با آنچه كه مام جلال در كوه هاي كردستان و در برابر ددمنشترين حاكمان ارائه كردند، سیاست در كشورهاي اروپايي بیش تر به يك كار فانتزي ميماند.

اگرچه طالباني فارغالتحصیل رشته حقوق از دانشگاه بغداد است، اما او سیاست را در كوهستانهاي سرسخت كردستان و در مصاف با دولتمردان و چماغداران نامتعارف تجربه كرد و در اين خصوص دانش ضمنياش در حوزه سیاست از هر سیاستمدار ديگري بیشتر بوده است. برخي به دلیل تبحر كم همتايش در ديپلماسي ميخوانند. همان گونه كه خودش نیز بارها اظهار داشته است سیاست را ابزار و » چرچیل خاورمیانه « او را تدبیري براي يافتن ساحلي مملو از صلح و آرامش براي عراق و بويژه براي مردم كرد در يك منطقه بحران زده و طوفان زده ميخواست. اگر به كوه پناه برد و اسلحه در دست گرفت همهاش از روي ناچاري و رويكرد خصمانه طرفهاي مقابل بود. به عبارت ديگر، قواعد بازي تعريف شده از جانب طرف مقابل، طالباني و همقطارانش را ناگزير از مشي مسلحانه ميكرد.

بدون شك، ايشان نه تنها براي كردستان عراق و مردم كرد بلكه براي تمام مردم عراق يك موهبت انساني بي نظیري بودند كه خداوند بر اين مردم خسته از حاكمان مستبد و فاسد ارزاني داشته بود. يقننا در كشوري كه از هويت هاي چندگانه مذهبي و زباني و قومي تشكیل شده است، و در معرض طوفان هاي سهمگین سیاسي هم در داخل و هم در خارج قرار داشته است، شايد هیچ ناخدايي به اندازه مام جلال واجد شرايط رساندن كشتي طوفان زده و فرسوده سیاست عراق به ساحل آرام نبود. و همان گونه كه خودش در دوران مبارزاتش بارها گفته بود مبارزه كرد و از پاي ننشست تا سرانجام پیروز میدان سیاست در عراق و خاورمیانه شد. 5

4 از علي خندان يكي از شخصیت هاي فرهنگي بوكان نقل مي كنند كه در جواب ظريفي كه ازش در مورد زمامداري يكي از روساي جمهور كشورمان سوال مي كنند، مي گويد اگر حكومتداري اين باشد من حاضرم صد كشور را اداره كنم. نه سرهوتن تا سهركهوتن" ) از پاي ننشستن و مبارزه تا پیروزي( جمله معروفي از مام جلال است. )چیزي شبیه جنگ جنگ تا پیروزي است(

طالباني همواره خواهان ديالوگ و گفتگو و حل عقلاني و سیاسي مشكلات بوده است. مام جلال به چند رايي و چند فكري و نقد آزاد آراء باور داشت، و از مهمترين دستاوردهاي او اين بود كه به دوران تك حزبي و تك فردي در عرصه سیاست كردستان پايان داد و زمینه حضور چند حزبي را فراهم كرد. وي مخالف تكروي و خودمحوري بود و يكي از دلايل جدا شدن از حزب تحت رهبري ملا مصطفي بارزاني را انتقاد از اين ويژگيها دانسته است. وي خواهان تعمیق و نهادينه شدن آزادي و دموكراسي در عراق بويژه در كردستان بود. اين ويژگيهاي شخصیتي ايشان بود كه پس از روي كار آمدن نظام جديد سیاسي در عراق گروههاي سیاسي را به پذيرش مشاركت همگان در حكمراني و نوعي حكومت ائتلافي اقناع و توجیه كرد. حقوقدان و سیاستمداري باهوش، داراي توانايي خاصي در اتحاد و همبستگي كُردها و تأثیر گذار روي دوست و دشمن، محبوبیتي فوق العاده در بین كُردها، چه در عراق و چه در ساير نقاط داراست . طالباني فرد شوخ طبع و گشادهرويي بود و به واقع تمام ويژگيهاي يك كاريزما را داشت. روايتهاي زيادي از شوخ طبعي، حسن گفتار و كردار او نقل شده است كه امروزه زبانزد عام و خاص است و حسب شرايط نقل ميشود. وي هرگر ناامید نمي شد و خواهان صلح، آشتي، راستگويي و حقیقت بود.

سرمايه نمادين مام جلال براي كردها

در ادبیات كردي ضربالمثلي با اين مضون وجود دارد كه "خاكي كه در دوردستهاست اثر درمانياش بیشتر است" اين مثل اشاره به اين دارد كه اگر طالباني كرد نبود بیشتر به او بال و پر ميداديم و بزرگش ميكرديم. با وجود اين، به گمان بنده، هم اكنون طالباني جايگاه ويژهاي در بین سیاستمداران و مردم كرد دارد و سرمايه انساني قابل احترام و دوست داشتني و موهبتي كم نظیر براي همگان محسوب ميشود. اكثر مردم، از هر طیفي و در هر سطحي از تحصیلات مام جلال را دوست دارند و به اين شخصیت افتخار ميكنند. مردم بااحترام و نیكويي از او ياد ميكنند. نیازي به اين نیست كه گذر زمان را شاهد بگیريم، هم اكنون هرآنچه كه منتسب به مام جلال است ارج و قرب ديگري در بین مردم كرد دارد، از عكسهايي كه در دوران مبارزاتش به مثابه يك پیشمرگ تهیه شده است، تا دوران سیاستورزياش در كردستان عراق و در بغداد. ترديدي نیست كه روزي خواهد رسید كه داشتههايش )از تسبیحهايش گرفته تا عینك و عصايش ( ارزش نمادين زيادي پیدا خواهند كرد.

تصور عمومي بر اين است كه در هدايت سكان سیاست كردي به آن چه اكنون در كردستان عراق تجربه ميشود، نقش اساسي ايفا كرده است. كردستان عراق در زمان مام جلال حال و هواي ديگري داشت و همه چیز از درخشش بیشتري برخوردار بود. همبستگي بین احزاب كردي در اوج خود بود و هر گونه تنش و چالشي كه بین احزاب ايجاد ميشد با درايت و كاريزمايي ايشان تعديل و بعضا مرتفع ميشد. حزب اتحاديه میهني كردستان نیز دچار انشقاق و چندپارگي نشده بود. ايشان سنتهاي دموكراتیك زيادي را در میان اعضاي حزب و در انتخاب مديركلي حزب جا انداخت و در عرصه اجتماعي نیز در هنگام تشكیل دولت اقلیم كردستان در تاسیس نهادهاي دموكراتیك و نهادهاي لازم براي مديريت كردستان عراق نقش بي بديلي داشت.

در زمان تصدي مناصب سیاسي در كردستان عراق روابط سیاسي و ديپلماتیك بین كردستان عراق و ايران در اوج خود قرار داشت. بازار كسب وكار اقلیم كردستان از رونق بیشتري برخوردار بود. مردم احساس امنیت بیشتري ميكردند و چشم انداز بهتري براي كردستان عراق قابل تصور بود.

امروزه مام جلال همچون شاخص و متري براي محك زدن سیاستمداران شده است و ديگران را با او ميسنجند. دستاوردهاي سیاسي او براي كردستان عراق زبانزد خاص و عام است. امثال مام جلال در كردستان نبوده يا كم بوده است. در هر حال ايشان سرمايه انساني گرانبهايي براي مردم كرد است و مردم به داشتن يك چنین سرمايهاي افتخار و در جاهاي ديگر خود را با استناد به ايشان معرفي ميكنند. عكسهايي از مام جلال كه در دوران مبارزات پارتیزاني تهیه شده است، در تیراژ زياد منتشر ميشود و مردم دوست دارند آنها را در قاب گرفته و خانههايشان را با آن تزيین كنند. به زبان ديگر، امروزه مام جلال سرمايه انساني نماديني براي مردم كرد شده است و از بودن يك چنین شخصیتي احساس افتخار و غرور و سربلندي ميكنند.

چتر امنیتي مام جلال

نقش مام جلال در انسجام و ثبات بخشي به جامعه عراق بويژه در شرايط بحراني خیلي برجسته شد. در طول سالهاي پس از صدام و روي كار آمدن گروه هاي سیاسي جلال طالباني نقشي اساسي در انسجام اجتماعي و ايجاد ثبات در جامعه عراق ايفا كردند. در تمامي مواقع بحراني شخصیت طالباني موجب شد كه جنگهاي داخلي چنداني در عراق در نگیرد و بین گروههاي سیاسي نیز نوعي تعامل و پیوند سازنده ايجاد شده بود. بعد از طالباني واقعا انسجام و پكپارچي عراق به مخاطره افتاد و درگیريهاي داخلي و قبیله اي نیز بیشتر شد.

بي گمان، ظهور و توسعه گروههاي تندروي چون داعش نیز در شرايط احساس خلا سیاسي ايجاد شدند.

تنشها و چالشهاي بین احزاب كردي و تعارضات داخلي حزب اتحاديه میهني كردستان نیز در حضور طالباني به راحتي و با هزينه كمتر قابل حل بود. در واقع هر جايي كه مام جلال بود و بعضا وساطت ميكرد، وحدت و انسجام ايجاد ميشد. به عبارتي ديگر، طرفهاي منازعه و مناقشه يا كوتاه ميآمدند و يا اقناع ميشدند. و اكنون در فقدان اين بزرگ مرد تنشها و تعارضات درون حزبي و بین احزاب نیز در كردستان بیشتر شده است. در كل در حضور جلال طالباني كردستان عراق و مردمش روزگار خوش بیشتري به خود ديده بودند

و به همین دلیل به دنبال انتشار خبر بیماري وي در چند سال قبل بخش زيادي از مردم عزادار و نگران آينده سیاسي كردستان عراق شدند.

طالباني ضريب امنیت كردستان عراق را ارتقاء داد و احساس امنیت بیشتري را در بین سرمايهگذاران و فعالان اقتصادي داخلي و خارجي ايجاد كرد. سرمايه گذاريهاي زيادي در داخل كردستان عراق شكل گرفت و سرمايه گذاران زيادي از كشورهاي پیرامون به سوي كردستان عراق سرازيز شدند. همه اين اتفاقات در سايه سر مام جلال صورت گرفت. حتي طالباني با بودنش زندگي كردن در مناطق كردنشین را معنادارتر ميساخت. تا زماني كه سايه مام جلال بر سر مردم عراق بود، نوعي ثبات نسبي در سرتاسر كشور عراق حاكم بود و مردمان رنجور اين ديار آشفته تا حدودي در آرامش )نسبت به شرايط كنوني( بودند. سرمايه گذاري هايي كم و بیش در جاي جاي عراق انجام مي شد و مردم نیز به امید تجربه آينده اي بهتر روزگار مي گذرانند و به ساخت و ساز مشغول بودند. روساي كشورهاي مختلف مي آمدند و مي رفتند و حتي كساني نیز در مقام توريست به شهرهاي مختلف عراق بويژه مناطق كردنشین سفر ميكردند. سیاستمداران و كنشگران سیاسي نیز پیرامون ايشان جمع شده بودند و با افكار و اهداف نسبتا گوناگون در پي ساختن عراق پس از صدام حسین بودند. سیاست در كريدورهاي بغداد در جريان بود و نوعي همبستگي هرچند شكننده نیز بین جريانها و طیفها و احزاب گوناگون حكمفرما بود. پول عراق و به طور كلي ارزشهاي عراقي نیز ارج و قرب ديگري هم نزد مردم اين كشور و هم نزد مردمان ساير ممالك پیدا كرده بود. امورات كشور چنان پیش ميرفت كه امیدهايي را در مردم ايجاد ميكرد، امید به اين كه سیاستمداراني در اين كشور و در صدر همهشان جلال طالباني قرار دارند كه براي ساماندهي به امورات كشور سروسامان ميدهند و تا حدودي خیالشان از اين بابت آسوده بود. نه از داعشي خبر بود و نه جولانگاه داعشيها و نیروهاي ضد مردمي چندان گسترده شده بود.

نهادسازي و تصمیمات سرنوشتساز

اگرچه از نظر قانون اساسي و در ساختار سیاسي عراق پست نخستوزيري از اعتبار قانوني بالاتري برخوردار است، باوجود اين شخصیت كاريزمايي مام جلال و سابقه او در عرصه سیاست موجب شده بود كه جايگاه رئیسجمهوري از قرب و منزلت بیشتري هم در میان مردم و سیاستمداران عراق و هم در سیاست بینالملل پیدا كرده بود. نوعي تعادل را در عرصه سیاست و در میان گروههاي سیاسي عراق ايجاد كرده بود و منازعات سیاسي را با درايت و تدبیر خاصي مديريت ميكرد.

به گمان بسیاري از صاحبنظران جلال طالباني شخصیت سیاسي بي نظیري است كه نمونه آن در منطقه خاورمیانه وجود نداشته است. و اغراق نیست اگر ادعا كنیم كه يك سر وگردن از سیاستمداراني كه در سالهاي اخیر زمام امور دولت در كشورهاي مختلف را بر عهده گرفتهاند بالاتر بوده است.

همان گونه كه پیش تر گفته شد، مام جلال براي كشور عراق و مردمان خسته از خودكامگي حاكمان بي كفايت و جاه طلب موهبت و سرمايه بزرگي بود كه به گمان بنده تا اين تاريخ به خود نديدهاند. در عراقي كه مملو از تضادهاي هويتي و نزاعهاي قومي و مذهبي است و بر اثر جنگ و بحرانهاي داخلي مستهلك گشته است،

طالباني تنها چهره ممتاز كرد بود كه سعي در ترمیم رشتههاي پیوند میان كردها با جامعه عراق و بالاخص شیعیان اين جامعه داشت. طالباني موفق شد در میان اقشار گوناگون عراق و جناحهاي مختلف اعم از شیعیان، سنيها و كردها به طور نسبي وحدت و انسجام ايجاد كند و از سوي ديگر مانعي بر سر تندرويهاي قومیتي در كردستان عراق باشد. او نقطه عطفي در ايجاد تفاهم و توافق میان عراقيها بود. طالباني مدبرانه توانست در كشور ثبات برقرار كرده و با گسترش روابط بینالمللي از طريق سفرهاي متعدد و استقبال از سران و رهبران كشورهاي مختلف، حمايت بینالمللي را براي عراق به دست آورد . وي به سیاستمداران عراق )از كرد و عرب و ترك و غیره گرفته( آموخت كه راهبرد همكاري، تساهل و مدارا مناسبت ترين سناريو براي همزيستي مسالمت آمیز در كشوري نابسامان و موزايیكي است. در تدوين قانون اساسي جديد عراق و همچنین قانون اساسي اقلیم كردستان نقش اساسي ايفا كرد. طیفها و جريانهاي مختلف سیاسي را گرد هم آورد تا در مورد میثاق ملي كشورشان به اجماع برسند. از اختلافات سیاسي كم كرد، اعتماد عمومي به سیاست و سیاستمداران را تقويت كرد و مانع از فروپاشي اجتماعي پس از فروپاشي رژيم سیاسي عراق شد. تا زماني كه مام جلال زنده بود كنشهاي جمعي در هر دوي عرصه سیاسي و اجتماعي با هزينههاي كمتري انجام مي شد و همگان پذيرفته بودند كه گزينه همكاري و اعتماد متقابل و گفت و گو براي ساختن ساختمان سیاسي عراق جديد راهبردي اساسي است.

در دوراني كه اختلافات بین جناحهاي مختلف عراق تا عزل نخست وزير و متهم شدن معاون رئیس جمهور به دست داشتن در ترورها پیش رفته بود، از سوي ديگر جنگ لفظي تند نوري مالكي و مسعود بارزاني رئیس اقلیم كردستان نیز به جريانهاي قومیتگرايانه در كردستان دامن ميزد، اين طالباني بود كه از تنشها كاست .

میانجيگري طالباني از عوامل كلیدي كاهش اختلاف میان حكومت اقلیم كردستان و دولت مركزي بر سر مالكیت كركوك بوده است. او توانست بحران مالكیت اين شهر نفت خیز را كه مورد مناقشه بین عربها، كردها و تركمنها بود، از طريق نفوذش در بین جامعه كرد و چهره بيطرفش در بین بخش مهمي از جامعه عرب منطقه فرو بكاهد .

مام جلال مفیدتر از چاههاي نفت

تجربه شكوفايي اقتصادي و آباداني كشورهاي پیشرفته و مطالعات اقتصادسیاسي كه در توجیه دلیل اين امر انجام شده است، گوياي اين است كه از میان سرمايههاي اقتصادي، انساني، اجتماعي و نمادين، نقش سرمايه هاي اقتصادي كم ترين مقدار بوده است. جالب آن كه نقش سرمايه اجتماعي و سرمايههاي نمادين نیز به مراتب بیشتر بوده است. در واقع، تجربه و تاريخ به ما ميگويد ملتي در مسیر توسعه از كاروان جا ميماند كه مهارت چنداني در تولید، انباشت، و حفظ سرمايههاي اجتماعي و نمادين نداشته باشد و كوششهاي مسئولانهاي در اين خصوص انجام ندهد. كردهاي عراق در طول تاريخ به دلیل ناامنيهاي گوناگون محیط زندگيشان، نتوانستهاند سرمايههاي اقتصادي، انساني، اجتماعي و نمادين قابل ملاحظهاي را تولید و انباشت كنند و نتوانسته است آنچنان كه بايد وشايد از سرمايههاي انساني، اجتماعي و نمادينش حفاظت كند. امروزه، اگر اولويتي براي انتخاب وجود داشته باشد، تولید، تكثیر و حفاظت از سرمايههاي نمادين )بويژه انساني( و اجتماعي بايد در صدر دستورهاي كاري دولتمردان و جامعه كرد باشد.

شكي در اين نیست كه فروغ كردستان عراق در فقدان مام جلال كم ميشود. اما اين مردم بايد توانايي و مهارت تولید، تكثیر و حفاظت از يك چنین سرمايههاي نماديني را پیدا كند. تمركز صرف بر سرمايههاي اقتصادي و مادي بويژه ثروت نفت براي شكوفايي اقتصاد و بالا بردن استاندارد زندگي مردم و همچنین ايجاد جامعهاي امن و مقتدر سرابي بیش نخواهد بود و كردستان عراق را با مخاطرات زيادي مواجه خواهد كرد. بيگمان، جلال طالباني و امثال ايشان به مراتب بیشتر از چاههاي نفت براي اقتدار اقلیم كردستان بويژه در شرايطي كه مخاطرات بي شماري مردم اين منطقه را تهديد ميكند لازم است.

عراق پس از مام جلال

معمولا چهار ويژگي را براي يك سرمايه نمادين عنوان ميكنند. اين چهار ويژگي عبارتند از: اول، اين كه سرمايههاي نمادين ارزش خود و چیزهاي منتسب به خود را چندين برابر و چه بسا هزاران برابر ميكنند.

دوم، اين كه سرمايههاي نمادين همچون آهنربايي ديگر سرمايهها را به سوي خود ميكشانند. سوم، سرمايههاي نمادين به مثابه يك چتر اجتماعي عمل ميكنند و در هنگام بحرانها مانع فروپاشي اجتماعي ميشوند و اعضاي جامعه را با يكديگر نگه ميدارند. چهارم، اين كه سرمايههاي نمادين نهادسازي مي كنند، قواعد بازي موردنیاز جامعه را در حوزههاي مختلف تدوين ميكنند، اصلاحات ساختاري ميكنند و در ايجاد ترتیبات نهادي مناسب براي همزيستي مسالمتآمیز نقش اساسي خواهند داشت. به گمان بنده مام جلال تمام ويژگيهاي يك سرمايه نمادين را در بهترين كیفیت خود داشتند.

مام جلال نه تنها براي كردها بلكه براي كلیت جامعه عراق يك سرمايه نمادين ارزشمندي است كه پاس و يادش همواره گرامي داشته ميشود. اغراق نیست اگر ادعا كنیم كه عراق پس از مام جلال فرو ريخت و جلال و جبروتش به میزان زيادي كاسته شد. پس از بیماري و اعزام ايشان به كشور آلمان همه چیز را با خود برد و عراق ديگر عراق قبلي نشد. داعش عراق را مورد تاخت و تاز قرار داد، گروههاي سیاسي به جان هم تاختند،

سیاست در بغداد با چالشهاي جدي مواجه شد

بيگمان، در فقدان مام جلال حل مشكلات عراق و اقلیم كردستان سخت تر، وضعیت عراق پیچیدهتر و امید به حل بحرانهاي مختلف موجود در اين كشور كمتر از قبل خواهد شد. مساله تعیین جانشین رئیس جمهوري، چالش میان اربیل و بغداد بر سر مسائل مختلف، بحران جانشیني در حزب اتحاديه میهني، كاهش وزن رهبر عراق در مجامع بینالمللي، پیچیده شدن روابط قدرت در كردستان عراق و به خطر افتادن اتحاد استراتژيك

میان دو حزب دموكرات و اتحاديه میهني كردستان از جمله چالشهايي هستند، كه در فقدان اين بزرگمرد كرد

بر مردمان عراق و بويژه اقلیم كردستان فرود خواهند آمد.__

کد خبر 45986

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha