به گزارش کُردپرس پس از آن که در هفته گذشته اعتراضاتی به موضوع گرانی در شهر مشهد روی داد،برخی ها افراد و یا گروه ها سعی کردند با دادن شعارهای تند جنس اعتراض را به سمت دیگری ببرند که با ورود نیروی انتظامی به قضیه جریان خاتمه یافت.اما گویا این اول ماجرا بود و کسانی علاوه بر مباحث اقتصادی که تبدیل به پاشنه آشیل اتفاقات اخیر شده است،تلاش کردند، جریان های مخالف حاکمیت را به حرکت درآورند تا با استفاده از فضای مجازی رنگ و بوی دیگری به اعتراضات بدهند و دست به اقدامات و شعارهای ضد نظام بزنند.
با بالا گرفتن مشاجره سیاسی در بین احزاب کشور،جناح های سیاسی هر یک دیگری را محکوم کردند که این اعتراضها ابتدا خود جوش و مردمی نبوده و سازماندهی شده به راه افتاده است. اما پس ادامه دار شدن موضوع دو طرف به این نتیجه رسیدند که اگر موضوع تنها این باشد چرا جنس اعتراضات به سمت دیگر رفت و اعتراضات تبدیل به شعارهای تند گردید و در برخی نقاط دست به اسلحه برده شد.در این میان توییت ها و اظهارنظرهای ترامپ و مقامات اسراییلی و بلتون خبری رسانه های عربستانی در پشتیبانی از ناآرامی ها موجب شبهه شد تا بخشی از افکار عمومی ایرانی طوری دیگر به موضوع نگاه کند و ادامه ناآرامی ها را به دخالت کشورهای دیگر نسبت دهد.
اگر از زاویه ای متفاوت تری به موضوع نگاه کنیم و این را سناریوی دول خارجی ندانیم، بغرنج بودن شرایط نشان می دهد که تعدادی با نارضایتی از وضعیت حاکمه ،برای رسیدن به خواسته های خود، دست به فعل ناآرامی می زنند و هدف آن ها مشخصا نشانه گرفتن اصل نظام است.در این میان برخی این ناآرامی ها را به هواداران ریس جمهور سابق، مربوط کردند.اما به نظر می رسد ،جریان رییس جمهور سابق تا وقتی وزنی داشت که زیر سایه جریان اصولی گرایی بود. اگر وی می توانست جریان خودجوش مردمی راه بیاندازد، لااقل باید میتوانست صد نفر را در هنگام بست نشینی به حرم حضرت شاه عبدالعظیم می آورد!به هر حال از همان روز اول جنس نارضایتی ها از هویت اعتراضی خود خارج شد و برخی آن را از اعتراض به وضع موجود ( یعنی از دولت روحانی) به نارضایتی از «وضع حاکم» کشاندند.
اگر بخواهیم نگاهی به سطوح مختلف و محور مطالبات مردم بیاندازیم،شاید بتوان گفت که محور اصلی مطالبات ناراضیان اقتصادی «افزایش قدرت خرید» است.این گروه سطح گستردهای از جامعه را تشکیل میدهند. بیش از ۴۰ میلیون نفر بر اساس برآورد های وزارت رفاه نیازمند دریافت یارانه نقدی یا اعانههای دولتند. این را باید در کنار میلیون ها بیکار دید که نیروی اصلی اعتراض های اقتصادی هستند. سطح دوم ناراضیان اجتماعی هستند که محور مطالباتشان آزادی در انتخاب سبک زندگی است. سطح سوم ناراضیان ناراضیان فرهنگیاند که محور مطالباتشان آزادی بیان است. و سطح کوچکتر ناراضیان و منتقدان سیاسی هستند.اما درگیری های جسته و گریخته در برخی شهرها نشان می دهد که گروهی خارج از چهارچوب و سطح مطالبات مدنی به دنبال راه دیگری برای بیان اهدافشان هستند.طبیعی است که سطوح ذکر شده،در هم تنیده و دارای همپوشانی باشند. اگر فرض را برآن بگیریم که جریانهای مخالف دولت سعی داشتند ،به تحریک گسل ناراضیان اقتصادی مبادرت کنند تا دولت را تحت فشار قرار دهند، موفق شدند و در اندک زمانی لایههای دیگر ناراضیان از وضع موجود را با خود به میدان آوردند و در این میان کسانی که علیه وضع حاکم هستند،سناریوهای خود را دنبال کردند.اگر فرض را بر آن بگیریم که تقصیر اتفاقات اخیر دولت است و دولت را دلیل بی کفایتی در مدیریت کشوری بدانیم پس چرا معترضان به دولت تغییر مسیر دادند و شعارهای ضد حاکمیتی سر سردادند؟
نظر شما