بسیاری از ما هنوز در گهواره بودیم بزرگ‎ترها اما یادشان هست. صدای مهیب بمباران و به خاک و خون کشیده شدن مردم بی دفاع و غیر نظامی سنندج با بمباران هواپیماهای صدام.صدها نفر در این بمباران به شهادت رسیدند و هزاران نفر زخمی شدند و شهر زخم جدی برداشت. هر چند «سنه‏دژ » هنگام زخم خوردن هم صلابتش را حفظ می‏کند.
براساس خاطرات بزرگ‎ها زمستان آن سال «زمستان» بود و سرما و برف سخت را مردم سپری می‎کردند. صبح سرد زمستان همه به فعالیت خود مشغول و مدرسه‎ها باز شده بودند. ساعت 10 صبح ناگهان دیوار صوتی بر روی شهر شکسته شد و بمباران آغاز شد. 18 نقطه سنندج در فاصله کمتر از پنج دقیقه توسط پنج بمب افکن های رژیم بعث عراق مورد حمله ای ناجوانمردانه قرار گرفت که هنوز هم آثار آن در کوچه پس کوچه های شهر خودنمایی می کند. صدای بسیاری از کودکان در مدرسه برای همیشه آسمانی شد و شهر به خاک و خون کشیده است. اولین بمب در یک آپارتمان مسکونی و در نزدیکی یک مدرسه ابتدایی فرود آمد و هنوز صدای انفجار اول به پایان نرسیده بود که صداهای بعدی هم شروع شد و این بار محله چهارباغ و بعد خیابان انقلاب و در نهایت خیابانهای اکباتان و میدان لشکر هدف بمب افکنهای رژیم بعث عراق قرار گرفتند. هواپیماهای بعثی قصد داشتند سنندج را به خاک و خون بکشند زیرا به شلوغ ترین محله سنندج هم رحم نکردند و با بمباران محله «پیرمحمد» باعث خلق یکی از فجیع ترین جنایتهای بشری در تاریخ شدند و دست آخر هم به مجتمع مسکونی لشکر واقع در پادگان سنندج یورش برده و آنجا را با خاک یکسان کردند.
31 سال گذشته از آن روز نحس اما هنوز هم آثار بمب‎ها بر پیکره شهر «سنه‎دژ» ؛ دژ محکم ایران، خودنمایی می‏کند. کردستان جنگ ندیده نیست و این بمباران شاید در مقایسه با زخم‎هایی که این مردم و این دیار از جنگ برداشتند، حتی کوچک هم باشد اما نمادی است این روز از تمام مجاهدت‎های خاموش مردمانی وفادار به کشورشان. مردمانی زحمت کش که همه سختی‎ها را به امید فرداهای بهتر سپری کردند. کردستان به تمامی در آن روزگار با الهام از نام مرکز استان (سنه دژ) دژی محکم شده بود در مقابل دشمنانی که چشم طمع به این دیار دوخته بوند. 5 هزار و 400 شهید در این استان تقدیم شد تا همه دشمنی‎ها ناکام بماند. 31 سال از آن روز و 28 سال از پایان جنگ گذشته است. تقریبا همه مسئولان و کار به دستان در حرف به این معتقدند که کردستان پس از تحمل آن رنج‎ها شایسه ساختی در خور است. تعارف را که کنار بگذاریم با وجود همه کارهایی که انجام شده و انصاف نیست نادیده گرفته شود، این سازندگی هنوز به نقطه مطلوب نرسیده است. چهره محرومیت هنوز بر تار و بود کردستان خودنمایی می‏کند. محرومیتی که شایسته استانی با ظرفیت‎های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی استان نیست. محرومیت کردستان به اذعان کارشناسان و با در نظر گرفتن ظرفیت‎های آن ذاتی نیست. ظرفیت‎های بالقوه برای جهش توسعه‎ای در استان آماده است. حالا نوبت آن رسیده آن روزهای سخت را به یاد بیاوریم و کردستان را بسازیم. کردستان شایسته ساختن است.
نظر شما