انگیزه ی ترجمه ی شاهنامه ی فردوسی به زبان کردی
"سید اسماعیل شاهویی" می گوید؛ جرقه ی ترجمه ی شاهنامه به کردی با یک بیت شعر حماسی در ذهن من صورت گرفت. روزی برای برادرزاده ام که کارشناس ادبیات فارسی است ترجمه ی یک بیت از شعری حماسی را خواندم او بسیار خوشحال شد و از من خواست تا بخشی از شاهنامه را به عنوان تجربه ایی جدید ترجمه کنم. من هم پذیرفتم و مشغول به کار شدم ظرف مدت یک هفته توانستم آن ابیات را به کردی ترجمه کنم. برادرزاده ام ذوق زده شد و درخواست کرد تا جدی به کار ترجمه ی شاهنامه بپردازم و من هم پذیرفتم. در سال 65 آغاز به کار کردم و در مدت 3 سال توانستم 10 هزار بیت از شاهنامه ی فردوسی را در همان وزن و هجا به زبان کردی ترجمه کنم. اما متاسفانه عده ایی با بهانه هایی واهی من را از ادامه ی کار منصرف کردند. آنها معتقد بودند ترجمه ی شاهنامه ی فردوسی کمکی به ادبیات کردی نمی کند و جایگاهی در کتابخانه ی کردی نخواهد داشت. اما دکتر پارسا دکتری ادبیات و استاد دانشگاه، پس از مطلع شدن از این کار ترجمه بسیار خوشحال شدند و عقیده داشتند که بسیار دقیق و سنجیده ترجمه شده است و ایشان مرا به ادامه کار تشویق کردند.
از سویی دیگر ترجمه های خود را در جلسات انجمن ادبی مهاباد می خواندم و مورد تحسین و انتقادات سازنده ی دوستان قرار می گرفتم در آن زمان از ادب دوستان نیز درخواست کردم تا مرا در امر ترجمه یاری رسانند و به صورت دو نفری کار را به اتمام برسانیم اما آن زمان کسی قبول مسئولیت نکرد و به تنهایی 10 هزار بیت را ترجمه کردم.
ترجمه ی کردی شاهنامه ی فردوسی در همان وزن شعری، همانند اشعار هجایی (هه ورامی) است و ارتباط تنگاتنگی میان کردی هه ورامی و فارسی دری وجود دارد. برای مثال بخشی از ترجمه چنین است:
" ئەوەندەم دەوێ ئەی خودای دادار / ئەمانم بدا چەرخی ڕۆژگار
لە تۆوی ئیرەج کوڕێک هەڵکەوێ/ بچتە مەیدان و تۆڵەی وی بوێ
لە تۆڵەی خوێنی باوکی بێ تاوان/ سەریان لێ ببڕێ ودەربێنێ چاویان
کاتێ ئەوەم دی من بە چاوی خۆم/ ئەودەم ئاسوودە لە دونیا دەڕۆم..."
ترجمه ی شاهنامه ی فردوسی به کردی به مذاق تنگ نظران خوش نیامد
"شاهویی" تاکید می کند: جای افتخار است که در کتابخانه ی کردی نیز شاهنامه به زبان کردی وجود داشته باشد در حال حاضر اعتراف می کنم که در آن زمان قصور کرده و با زمزمه های دلسرد کننده ی عده ایی دست از ادامه ی کار کشیدم. زیرا در آن زمان انرژی و زمان بیشتری برای امر سنگین ترجمه ی کتاب در اختیار داشتم ولی نگرش تنگ نظرانه ی آن افراد و عقیده شان در خصوص تعلق صرف شاهنامه به فارسی زبانان و شووینیسم فارسی مرا منصرف کرد. اما بعدها دریافتم که ادبیات مرزی ندارد و با صراحت می گویم که امروزه شکسپیر و سایر ادیبان در ممالک مختلف دنیا به کسی تعلق ندارند و جهانی شده اند. امر ترجمه پلی است تا همه ی افراد با زبان های مختلف بتوانند از آثار ادبی یکدیگر بهره بگیرند و از ادبیات جهانی لذت ببرند. ترجمه ی شاهنامه به زبان کردی میتوانست در کنار شاهنامه ی فردوسی در دانشگاه ها تدریس شود و کردزبانانی که فارسی بلد نیستند نیز می توانستند به زبان کردی از شاهکار فردوسی بهره بجویند.
وی می گوید: ادامه ی ترجمه ی کردی شاهنامه در برنامه ی کاری من قرار دارد و منتظر فرصت مناسبی هستم تا با فراغ خیال به ترجمه بپردازم زیرا این کار به زمان و مطالعه ی دقیق نیاز دارد و باید همزمان از چندین کتاب فرهنگ فارسی و کردی استفاده کرد تا بتوان ترجمه دقیقی را تحریر کرد. به نحوی که برای ترجمه ی10 بیت دو روز زمان لازم است. تا ترجمه همان مفهوم و محتوا را در وزنی یکسان و با رعایت اصول شعری وحفظ امانتداری دربربگیرد.
آشنایی با دنیای شعر و ادبیات حماسی
این شاعر مهابادی از آشنایی خود با شعر در دوران کودکی می گوید: با کودکان در میان گورستان قدم می زدم و تلاش می کردم تا سنگ نوشته های قبور را به زبان کردی بخوانم از این رو کردی خواندن و نوشتن را یاد گرفتم. از سویی دیگر اشعار مامۆستا "ملا کریم فدایی" که شوهر خاله ی بنده بود را برایشان رونویسی می کردم. دمدم نامه از مامۆستا "ملا کریم فدایی" از شاهکارهای ادب کردی است که در قالب حماسی و بر وزن شاهنامه ی فردوسی سروده شده و یکی از آثار حماسی در ادبیات کردی به شمار می رود ایشان در کتاب خود حماسه ی جنگاوری در قلعه ی دم دم را به زبان شعری آورده است.
همچنین در کودکی، مادرم اشعار اسکندرنامه ی نظامی و امیر ارسلان نامدار را به زبان کردی از حفظ برایمان می خواند قدرت حافظه ی مادرم در حفظ آن اشعار حماسی عجیب بود همین امر نیز مرا سوق داد تا به ترجمه ی کردی شاهنامه بپردازم. قرائت مادرم به نحوی جذاب بود که آن داستان های تاریخی و حماسی همانند تصویری جانبخش در ذهن کودکانه ی ما شکل می گرفت. اما کاش آن زمان فرصت و امکان آن را داشتم تا آن ابیات جانبخش را که ترجمه ی کردی اسکندرنامه بود ثبت و ضبط می کردم. اکنون نیز قدرت حفظ اشعار را از مادرم به ارث برده ام و می توانم بگوییم که بیشتر اشعار و ترجمه ی شعری خودم را از حفظ هستم و به کاغذ و دفتر شعری اتکا نمی کنم. پس از انقلاب هم کتب کردی شاعران کردستان عراق به ایران می آمد و من بیشتر کتاب های شعری را خریداری می کردم و اشعار شاعران مطرح آن زمان را حفظ می کردم به ویژه اشعار مامۆستا قانع که بسیار در من اثرگذرا بود. اینگونه بود که با شعر آشنا شدم و زمزمه هایی در من آغاز شد.
ترجمه ی کردی شاهنامه ی فردوسی
شاهویی در خصوص فردوسی می گوی: شاهنامه ی فردوسی همزیستی مسالمت آمیز ملتهای آن زمان را به تصویر می کشد در کتاب نام دو تن از سرداران کرد آمده است. همچنین نظرات مختلفی در خصوص کرد بودن شخصیت هایی چون کاوه و ضحاک نیز وجود دارد که باید به اثبات برسد. اما در کل تلاش فردوسی برای نوشتن شاهنامه زنده نگه داشتن زبان فارسی از هجوم اعراب و زبان عربی بود ونیاز به حفظ و بیان آن حماسه ها و اسطوره ها یک نیاز غریزی در فردوسی بوده که خواسته تا با بیان آن حماسه ها رو به اوج حرکت کرده و زبان فارسی را از هجوم زبان بیگانه محفوظ بدارد. در ترجمه ی کردی نیز بنده سعی کردم تا با حفظ متن و محتوای اصلی ازبه کار بردن کلمات بیگانه تا حد امکان خودداری کنم و تماما زبان اصیل کردی را به کار گیرم تا برای خواننده ی کرد زبان جذاب باشد و این این یک امتیاز در ترجمه ی کتاب محسوب می شود. به طور کلی در ترجمه ی شعر محتوا، پیام و تصویر باید حفظ شود وامانت داری در محتوا، در ترجمه ی شعر مهم تر از یکسانی و تطابق وزن شعر است زیرا ترجمه ایی که نتواند مفهوم و محتوای اصلی را برساند موفق نخواهد بود.
بنده در ترجمه کردی شاهنامه از بخش آغازین تا 10 هزار بیت را ترجمه کرده ام البته در اورامانات نیز ترجمه ی یک تا بخش از شاهنامه ی فردوسی به زبان هه روامی صورت گرفته که بیشتر حالت نثری مسجع دارد تا شعر. به غیر از این مورد در اورامانات، تا کنون از ترجمه ی های دیگر شاهنامه به زبان کردی اطلاعی ندارم.
اولین سروده و کتاب هایی که هنوز چاپ نشده اند
وی ادامه می دهد: اولین سروده ی من به زمان وقوع فاجعه ی انسانی حلبچه باز می گردد رویدادی بسیار تلخ که دل هر انسان آزاده ایی را به درد آورد. من شعر بلندی به نام (گه ڵا) مثنوی نوشتم و تراژدی آن فاجعه را با شعر به تصویر کشیدم. بعدها نیز چندین دفتر شعری سرودم و با انجمن ادبی نیز در ارتباط بودم. تجربه ی دیگری در امر ترجمه را با تشویق مامۆستا سووتا(رسول کریمی) که از من درخواست کردند تا کتاب دو بیتی های "فائز دشتستانی" را به کردی ترجمه کنم به دست آوردم. کتاب دشتستانی را که 430 دوبیتی است در مدت 3 ماه به کردی بر همان وزن ترجمه کردم و اکنون نیز در کانالهایی از تلگرام قسمتی از آن ابیات منتشر شده و بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفته است. اما متاسفانه هنوز آن امکان برایم فراهم نشده که این کتاب را نیز به چاپ برسانم.
درحال حاضر نیز یک دیوان 350 شعری در قالبهای مختلف نو و کلاسیک حتی شعر کودک به نام ( شاهۆی سه ر به ته م) آماده ی چاپ دارم نمونه ی کتاب ویراستاری و صحافی شده اما هزینه ی آن را نمی توانم پرداخت کنم. هدف فروش کتاب ها نیست بلکه تنها نیاز من این است که بتوانم این کتاب ها را در اختیار کتابخانه ی کردی و مردم قرار دهم. شعر نمی تواند منبع درآمد باشد و هیچ شاعری از این محل نتوانسته ارتزاق کند تنها علاقه و عشق شاعر به دنیای شعر وادب است که از او شاعر می سازد. امروزه دنیای مجازی فرصت کتاب و کتاب خوانی را بسیار کم کرده و چاپ و نشر کتاب نیز در سایه این فضا تهدید می شود و هر روزه از تعداد کتاب خوان ها کاسته می شود. البته در نظر دارم این کتاب و سایر کتاب های خود را به چاپ برسانم اما هزینه ی چاپ بسیار گزاف است و پشتیبان مالی نیز برای چاپ کتاب ها وجود ندارد. از این رو اگر اسپانسری قبول زحمت نماید می توانم کتاب هایم را به چاپ برسانم و در اختیار مردم ادب دوست قرار دهم.
نظر شما