همه چیز با تصویب قانونی ویژه برای رجب طیب اردوغان توسط حزب رفاه آغاز شد. در سال 2002 اردوغان نماینده سرت در پارلمان ترکیه بود، وی بدلیل محکومیت قضایی قادر نبود سمت نخست وزیری ترکیه که حزب متبوعش آن را دنبال می کرد، بدست آورد. حزب رفاه که اکثریت کرسی های پارلمان را در اختیار داشت، سرانجام با تصویب قانونی، سنگ ها را ازپیش پای اردوغان برداشت و وی بر صندلی نخست وزیری که نفر اول سیاست ترکیه بحساب می آمد، تکیه زد. از آن زمان تا کنون وی هیچگاه نفر دوم نبوده و با تبعیت از سنتی که حزب رفاه ایجاد کرد بارها با تغییر قوانین، جلوی از دست دادن این مقام و موقعیت خود را گرفته است.
آخرین باری که اردوغان قوانین را به نفع خود تغییر داد؛ همین سال گذشته میلادی بود که وی با تغییر قانون اساسی ترکیه، راه را برای ریاست همزمانش بر حزب عدالت و توسعه و ریاست جمهوری ترکیه هموار کرد و سمت ریاست جمهوری را نیز از یک جایگاه صوری به نفر اول کشور تغییر داد و قاطبه اختیارات تعیین کننده سمت پیشین خود یعنی نخست وزیری را به ریاست جمهوری منتقل کرد.
این کلیتی از اقدامات اردوغان برای ماندن در قدرت بود. اما وی تنها به این موارد بسنده نکرده است. هر زمانی که رقیبی در عرصه سیاسی ترکیه ظهور می کرد وی بلافاصله بازهم با تغییر قوانین و یا استفاده از ابزار قوه قضائیه حریف را سرجایش می نشاند. نمونه بارز آن حذف سیاسیون و نمایندگان پارلمان حزب کردی دموکراتیک خلق ها با استفاده از تغییر قوانین است. گاها اردوغان برای پیروزی در انتخابات های ترکیه نیز سناریوهای بدیعی اجرا می کند. مثال های زیادی در این مورد می توان زد. ایجاد درگیری با رئیس رژیم صهیونیستی در اجلاس داووس، ماجرای کشتی ماری مرمره، کودتای نافرجام، عملیات شاخه زیتون و...
در کل اردوغان طی شانزده سال زمامداری در ترکیه نشان داده که بازی سیاسی را بخوبی می داند و هربار که عرصه بر وی و حزبش تنگ می شود، حربه جدیدی رو می کند.
اما این یک بعد قضیه است. اردوغان از سوی دیگر در میان عامه مردم ترکیه شخصیت محبوبی است. و شاید بتوان گفت محبوب ترین شخصیت سیاسی فعلی در ترکیه، اردوغان است. بی شک تمامی ترفندهای سیاسی وی نمی توانستند اثری داشته باشند چنانچه وی پایگاه مردمی وسیعی نداشت. اما پایگاه اجتماعی وی هیچگاه قاطعیت لازم برای یک برد بی دردسر در انتخابات ها را نداشته و به همین دلیل است که اردوغان همواره ناچار به دوپینگ هایی در زمان انتخابات شده است.
اما پیروزی های اردوغان در عالم سیاست دلایل دیگری هم دارد. یکی دیگر از عوامل موفقیت وی، ضعف مفرط مخالفانش در اقناع افکار عمومی ترکیه است. نگاهی به احزاب مخالف اردوغان که بیندازیم متوجه این مسئله می شویم که وی هیچگاه رقیبی درقواره خود نداشته است و همواره رقبای وی موهبت هایی برای اردوغان بحساب آمده اند.
حزب جمهوری خواه خلق بزرگترین حزب مخالف اردوغان است. آنها جریانی چپ گرا درعین ملی گرا بودن هستند. رهبر پیشین آنها دنیز بایکال تنها با هوسی مقطعی و در پی رسوایی اخلاقی از میدان به در شد. کمال قلیچدار اوغلو جانشین وی نیز هیچگاه شخصیتی کاریزماتیک نبوده و به اندازه مکفی در عالم سیاست شکست خورده که نتواند خطری برای اردوغان ایجاد کند. این حزب که پیشینه گسترده ای در خصوص مخالفت با کردها در ترکیه را دارد اکنون ناچار به همراهی با خواسته های کردهای ترکیه شده تا شاید پایگاه 25 درصدی رای خود را یک درصد هم که شده جابجا کند اما دریغ از کوچکترین موفقیتی. آنها که در انتخابات ریاست جمهوری پیشین متحد حزب رادیکال حرکت ملی بودند، اکنون سودای همگرایی با حزب کردی دموکراتیک خلق ها را در سر دارند. سیاستی بس متناقض و صرفا در جهت تلاش برای حذف اردوغان از صحنه.
رقیب دیگر اردوغان کردهای ترکیه هستند. احزاب مختلفی طی سالهای اخیر در میان کردها ظهور کرده اند اما ماندگار ترین آنها حزب فعلی دموکراتیک خلق ها بوده که در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه قریب به 10 درصد آرا را کسب کرد و سپس با شکستن حدنصاب انتخابات پارلمان توانست اعضای خود را وارد پارلمان ترکیه کند. این حزب بیشتر از اینکه یک حزب فراگیر در ترکیه باشد، نماینده اقلیت کردهای این کشور است. آنها هنوز نتوانسته اند میان نمایندگی یک جریان سیاسی قانونی در ترکیه و علاقه درونی به افکار اوجالان بالانسی ایجاد کنند و به همین دلیل نیز همواره و در مقاطع مختلف به اقدام علیه کشور ترکیه متهم شده اند و به راحتی با کوچکترین حرکت سیاسی اردوغان از عرصه بیرون رانده شده اند. رهبر اصلی این حزب اکنون در زندان است و بیشتر افراد تاثیر گذار آنها نیز یا همانند رهبرشان در حبس هستند و یا در شرف ورود به زندان های ترکیه به سر می برند. این حزب نیز به دلیل مبهم بودن اهدافش و اصرار بیش از حد بر خواسته های کردهای ترکیه بخصوص ایدئولوژی عبدالله اوجالان رهبر کردهای ترکیه، متحد مطمئنی در ترکیه ندارد. گاهی به حزب عدالت و توسعه نزدیک می شوند و گاهی نیز با حزب جمهوری خواه خلق در زیر پرچم چپ های ترکیه قرار می گیرند.
حزب دیگر که سرنوشت جالب تری دارد حزب رادیکال و ملی گرای حرکت ملی است. این حزب نیز به رهبری دولت باغچه لی نامزد بی چون و چرای شکست خورده ترین جریان سیاسی معاصر ترکیه است. آنها سقوط آزاد خود را طی ده سال اخیر به چشم دیده اند و ککشان هم نگزیده است. باغچه لی زمانی با قلیچدار اوغلو برای حذف اردوغان تلاش می کرد و اکنون دست به دامن اردوغان شده تا حزبش به دلیل کاهش شدید آرای مردمی زیر حدنصاب انتخابات پارلمانی ترکیه باقی نماند. حدنصابی که تنها حامی همیشگی آن برای حذف کردها، همین حزب حرکت ملی بوده است. اکنون بخش اعظمی از سیاسیون این حزب با جداکردن راه خود یک حزب به نام خوب! را تاسیس کرده اند. باقی مانده آنها نیز زیر چتر ائتلاف جمهور، سرتعظیم مقابل اردوغان فرود آورده اند.
جریان آخر، حزب تازه تاسیس خوب است. این حزب متشکل از اعضای برجسته حزب حرکت ملی است که از شکست ها و تصمیمات اشتباه باغچه لی به تنگ آمدند و راهی نوین در پیش گرفتند. اما رهبر آنها یعنی خانم مرال آکشنر خود سابقه ای بس طولانی در حمایت از ناسیونالیسم افراطی در ترکیه دارد. شگفت آنکه اکنون با پی بردن یکباره به مسئله کردهای ترکیه به یاد اصالت کردی خود افتاده و برآن تاکید می کند. کسی از برنامه این حزب برای آینده ترکیه خبر ندارد. آنها از اقدامات برون مرزی ارتش ترکیه به رهبری اردوغان حمایت می کنند و پ.ی.د گروه کردی سوری را تروریست می دانند درعین حال معتقدند اردوغان در اجرای سیاست های برون مرزی و داخلی اشتباه عمل می کند. کسی حرف حساب آنها را نمی داند اما بدلیل نوپا بودن طرفدارانی را برای خود دست و پا کرده اند.
درکل در انتخابات آینده این احزاب رنگارنگ برای شکست دادن اردوغان باید با هم همصدا شوند و کسی نمی داند مسیحی که باید این جریانات را گرد خود جمع کند کدامیک از رهبران این احزاب است. خانم آکشنر با خانم پروین بولدان رئیس جدید حزب دموکراتیک خلق ها چه وجه اشتراکی دارد، برکسی آشکار نیست. جالب آنکه همراهی نکردن فقط یک جریان از احزاب ذکر شده برای شکست مطلق آنها در برابر اردوغان کافیست.
سال 2019 درپیش است و علاوه بر دشواری های ذکر شده در خصوص احزاب مخالف آقای اردوغان، باید منتظر بازی های کم نقص حاکم بلامنازع ترکیه در زمین بازی بود.
پیش از همه انتخابات ها، جریان های مخالف اردوغان که صدای رسایی در رسانه های ترکیه نیز دارند از شکست حتمی وی دم می زنند اما کسی نمی داند چه می شود که همیشه پنجاه و اندی درصد آرا از آن اردوغان است.
آیا این صرفا یک پدیده عادت شده برای افکار عمومی است و این بار اردوغان شکست می خورد یا باز هم پیروزمندانه سخنرانی پس از پیروزی خود را نثار مردم ترکیه می کند. نتیجه هرچه که باشد رجب طیب اردوغان طی 16 سال زمامداری نمی توانست رقبایی به این خوبی و بی خطری در عالم سیاست پیدا کند. آنها موهبت هایی الهی برای مرد شماره یک سیاست ترکیه بوده و هستند.
متین مستوفی
نظر شما