فرض کنید یکی از همکاران شما در حوزۀ مطالعات استراتژیک وامنیتی تخصص دارد و گاهی برای وبسایت راست میانۀ War on the Rocks می نویسد (وبسایتی که نوشته های کهنه سربازان و کارشناسان امنیتی را منتشر می کند و افتخار خود را میهن پرستی و دفاع از ارزش های ایالات متحده می داند). گاه گاهی با تحلیل های این همکار موافق هستید. اما اگر این همکار توئیت تمسخر آمیزی مانند توئیت زیر منتشر کند و بعد تلاش کند با همان لحن از توئیت اول دفاع کند، چه واکنشی نشان می دهید؟
«نظر من دربارۀ ائتلاف بزرگ اپوزیسیون (#GreatOppositionCoalition) چیست؟ همان گونه که سال ها است می گویم، تنها در یک سیستم دو حزبی می توان با [حزب عدالت و توسعه] AKP برابری کرد. راه حل ائتلاف است؛ به تأخیر انداختن تشکیل این ائتلافمسأله ساز است. توپ در زمین [حزب دموکراتیک خلق ها] HDP است: انتخاب چه خواهد بود، تشکیل یک ائتلاف یا انتخاب ناسیونالیسم قومی و احساسات چپ گرایانه؟»
«با خودتان رو راست باشید، توپ در زمین صلاح الدین دمیرتاش [رئیس مشترک پیشین و دربند HDP و نامزد این حزب در انتخابات ریاست جمهوری] است. تنها شانس ائتلاف بزرگ اپوزیسیون (#GreatOppositionCoalition) این است که HDP نیز به آنان بپیوندد. آیا انتخاب دمیرتاش این است که مانند یک نوازندۀ دوره گرد ساز خود را بزند و به اشاعۀ احساسات چپ گرایانه و ناسیونالیسم قومی بپردازد، یا ترکیه را انتخاب می کند؟ اگر اولی را انتخاب کند، او مسئول پیروزی AKP خواهد بود.»
بهترین راه این است که من این توئیت را نادیده بگیرم. هیچ کس مرا مجبور نکرده نوشتۀ کسی را بخوانم؛ می توانم آن را حذف کنم یا آن دیگر آن شخص را دنبال نکنم. اما وقتی سخن همکار فوق الذکر در میان کارشناسان مسائل ترکیه و همچنین برخی جمهوری خواهان که در روند سیاست گذاری خارجی نفوذ دارند شنیده می شود، ساکت ماندن سخت است.
فرض کنیم می خواهید به این توئیت ها پاسخ دهید. از کجا شروع می کنید؟ اگر طرف صحبت شما با ادعای واقع گرایی از این لحن تأسف آور دفاع کند یا استدلال کند که این اظهارات از نظر اخلاقی و سیاسی بی طرفانه هستند، چکار می کنید؟
طرح اتهام «اشاعۀ احساسات چپ گرایانه» نه تنها بی طرفانه نیست، بلکه نتیجۀ یک قضاوت اخلاقی و سیاسی است. هدف از این رشته کلمات اگر اهانت و استهزا نیست، پس چیست؟ آیا این جملات منعکس کنندۀ یک جهان بینی نئو لیبرال یا حتی نو محافظه کار نیستند؟
در رابطه با محتوا، این توئیت ها دچار عدم قابلیت فهم، تحریف و جدا کردن جملات از بافت مناسب هستند. احزابی که «ائتلاف بزرگ» را تشکیل می دهند HDP را، به عنوان نخستین حزب کردی که وارد پارلمان ترکیه شد، نادیده می گیرند؛ آنها از ادامۀ زندان صلاح الدین دمیرتاش، که نامزد HDP در انتخابات ریاست جمهوری است و یکسال و نیم است بدون هیچ حکم قطعی قضایی در زندان است، چشم پوشی می کنند؛ یکی از این حزب ها قانونی را که اجازه می دهد اعضای HDP به زندان بیفتند تأیید می کند؛ رویکرد عینی واحدی برای حل مسألۀ کردها ندارند؛ اما با وجود همۀ این ها مسئولیت هنوز روی دوش HDP است که پس از آن که ائتلاف به جهان اعلام کرد HDP در ائتلاف پذیرفته نمی شود، برای ورود به آن التماس نکرد؟ چه جهان غیر واقع بینانه ای!
آیا HDP ناسیونالیسم قومی و احساسات چپ گرایانه را انتخاب می کند یا ائتلاف را؟ این همکار ارزشمند ما به برخی دلایل در استفاده از صفت های مناسب برای توصیف ائتلاف صرفه جویی کرده است. شاید بهتر باشد دوراهی فوق را به این صورت ارائه کرد: «آیا HDP ناسیونالیسم قومی و احساسات چپ گرایانه را انتخاب می کند، یا ائتلاف ناسیونالیسم ترکی و راست محافظه کار – نظامی گرا را؟»
برای پیش بردن بحث، فرض کنیم HDP یک حزب ناسیونالیست قوم گرا است. اگر قرار است این حزب از میان دو ناسیونالیسم دست به انتخاب بزند، چرا باید ناسیونالیسم ترکی را بر کردهایی که نمایندۀ آنها است ترجیح دهد؟ کردها مردمی هستند که از طرف اکثریت ترک سرکوب شده اند و همچنین از حزب کارگران کردستان (PKK) گروهی که ایالات متحده آن را تروریستی طبقه بندی کرده و از سال های دهۀ 1980 برای حقوق کردها می جنگد، رنج کشیده اند.
هواداران HDP چرا باید از ائتلافی حمایت کنند که آشکارا حزب آنها را رد می کند؟ مردم کرد چرا باید با احزابی همکاری کنند که از سیاست هایی امنیتی حمایت کرده اند که شهرهای کردنشین را ویران کرده اند، کردها را ناچار به کوچ کرده اند، کردها را با تک تیراندازهای آموزش دیده شکار کرده اند و کردها را در پناهگاه هایشان زنده سوزانده اند؟ آنها چرا باید به نامزدهایی رأی بدهند که با اشتیاق از حکومتی دفاع کردند که از سر خصومت با کردها به قلمرو یک کشور دیگر تجاوز کرد؟
همکار واقع گرای ما PKK را بهانه می کند. PKK نیز دست کم به اندازۀ حکومت ترکیه مسئول جدایی و دشمنی اخیر میان حکومت و کردها است. اما، 1) PKK در انتخابات شرکت نمی کند؛ 2) روابط PKK با مردم محلی مدتی است دچار تنش شده است؛ 3) PKK معلول است، علت نیست. PKK نتیجۀ طبیعی 90 سال سرکوب حکومت است، به ویژه آزار و اذیتی که کردها پس از کودتای 1980 با آن مواجه شدند. 4) مردم کرد که با PKK مسأله دارند و می خواهند راه حل صلح آمیزی بیابند، چرا باید از همان ناسیونالیسمی حمایت کنند که پیش از همه در به وجود آمدن این گروه نقش داشته است؟
علی رغم همۀ دشواری هایی که ممکن است وجود داشته باشد، HDP باید ترکیه را انتخاب کند. اما آیا HDP به خاطر تلاش برای طرفداری از ترکیه و انتخاب یک رئیس جمهور مشترک، از سوی جنبش کردی مورد انتقاد قرار نمی گیرد؟
پس از انتخابات پارلمانی سال 2015، آیا HDP با حزب اصلی اپوزیسیون برای تشکیل ائتلاف دیدار نکرد، اما به خاطر تردید اپوزیسیون دست خالی بازگشت؟ آیا دمیرتاش در مراسم تحلیف [رئیس جمهور ترکیه رجب طیب] اردوغان نایستاد و تشویق نکرد؟ او برای حمایت از ترکیه بیش از این چکار می تواند بکند؟
مسلماً دمیرتاش و دیگر نمایندگان HDP بیانیه ای صادر نکرده اند با این مضمون که «PKK یک گروه تروریستی است و دستش به خون آلوده است». اما تا امروز هیچ سیاستمدار کردی مانند دمیرتاش آشکارا از PKK انتقاد نکرده است. همه می دانند که PKK علاقه ای به دمیرتاش ندارد. اگر بچه های هواداران دمیرتاش برای پیوستن به نبرد مسلحانه به کوهستان ها رفته اند، دمیرتاش چکار کند؟
شاید او سعی کند دست به اقدامی بزند که آنها را از کوهستان باز گرداند. اما آیا مردم ترکیه چنین شانسی به او می دهند؟ همۀ این ها به کنار، جامعۀ ترکیه به عنوان جامعه ای غرق در ناسیونالیسم قومی، نظامی گری و حتی نژاد پرستی، چه حقی دارد که کردها را به ناسیونالیسم قومی متهم می کند؟
* این مقاله بخشی است از یک مقالۀ اندکی مفصل تر که با عنوانی دیگر در پایگاه خبری احوال منتشر گردید، اما پس از ساعتی از خروجی وبسایت این پایگاه برداشته شد. پس از آن مقاله در وبسایت Just about Turkey منتشر شد.
** امید اوزکرملی پیشتر دانشیار علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه بیلگی استانبول بود و اینک استاد مطالعات معاصر ترکیه در مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه لوند سوئد است. وی در زمینۀ ناسیونالیسم مطالعه و تحقیق می کند.
ترجمه: خبرگزاری کردپرس - سرویس ترکیه
نظر شما