تروریسم بریتانیایی و زیتون کردی / ریبوار راشد

سرویس سوریه – ترزا می نخست وزیر انگلستان در دیدار با رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در لندن، حملۀ نظامی ترکیه و متحدان سوریش به عفرین را با «بی ثباتی در رزمهای سوریه و تروریسم کردی» توجیه کرد. حکومت انگلستان نه تنها حق و شایستگی اخلاقی آن را ندارد که دربارۀ بی ثباتی موعظه کند، بلکه نباید جرأت و جسارت آن را داشته باشد که عبارت «تروریسم کردی» را به زبان بیاورد، بلکه باید از این بابت شرمسار باشد. در نتیجۀ طنز ظالمانه ای که با چراغ سبز انگلستان روی داد، سربازان اردوغان اینک از بهترین زیتون های جهان می خورند که در تجاوزی که بی شرمانه «عملیات شاخۀ زیتون» نامیده اند، از باغ های عفرین دزدیده اند.

کلماتی که ترزا می نخست وزیر انگلستان بر زبان آورد، در حالی که در کنار رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه نشسته بود، هنوز در گوش هایمان طنین می اندازد. یکی دو هفته گذشته است و آن کلمات که نشانی از نخوت مشمئز کنندۀ ناشی از قدرت هستند، همچنان زنگ دو رویی و ریاکاری را به صدا در می آورند. خانم می گفت: «این مهم است که ترکیه برای دفاع از دموکراسی، که در نتیجۀ کودتای نافرجام، بی ثباتی در مرزهای سوریه و تروریسم کردی، با فشاری فوق العاده روبرو شد، ارزش هایی را که از آنها دفاع می کند وا ننهاد.»

بی ثباتی در مرزهای سوریه و تروریسم کردی؟ منظور خانم می دقیقاً چه بود؟

تاریخ ما قبلاً شاهد چنین چیزی بوده است. انقلاب آمریکا برای کسب استقلال از استعمارگری بریتانیا 18 سال طول کشید. و چه کسی جز بریتانیا می خواست ارتشی از جانیان و راهزنان را برای ریشه کن کردن انقلاب آنها گسیل دارد. خوشبختانه ملت جدید میهن پرست آمریکا به اندازۀ کافی عاقل بودند و مرز های خود را بستند تا بریتانیا نتواند با ارتشی از مجرمان که در این کشور می چرخیدند، بی ثباتی را به آمریکا صادر کند. در مقابل بریتانیا ناچار شد ارتش مجرمان خود را که متشکل از حدود 200 هزار تن از کسانی که بود از نظر اجتماعی بدترین جرایم را مرتکب شده بودند، به جایی اعزام کند که امروز به عنوان استرالیا می شناسیم.در سال 1788 بریتانیا تصمیم گرفت سرزمین های بومیان استرالیا را توپ باران کند و این مجرمان را در سرزمین هایی که به آنها تعلق نداشت اسکان داد.

اما این مربوط به گذشته است و خوانندگان هشیار ممکن است معترض شوند. اینک این دقیقاً ترکیه است، یکی از متحدان انگلستان، که در طی چند سال گذشته مجرمان خانه بدوش سوری را برای شرکت در جنگ داخلی این کشور آموزش داده و مسلح کرده است. ترکیه به این افراد پرچمی داده که تحت عنوان «ارتش آزاد سوریه» شهر عفرین را غارت و ویران کنند. بنابر این جای تعجب نیست که انگلستان بتواند این گونه با زبانی اورولی سخن بگوید و اعلام کند نیروهایی که کنترل عفرین را به دست دارند، همانا منبع بی ثباتی برای ترکیه هستند. دیروز استرالیا، امروز عفرین.

می توان گفت ترکیه استراتژی های خود را از انگلستان فرا گرفته است. بریتانیایی ها سردمدار ایجاد شبکه های متشکل از دسته های مجرمان برای انجام کارهای کثیف خود هستند. برای مثال بریتانیایی ها برای این که با یک تیر دو نشان بزنند، تلاش کردند ارتشی از حامیان جنبش استقلال ایرلند تأسیس کنند و آنها را هدایت کنند، تا به این ترتیب بتوانند از آنها به عنوان بخشی از ماشین کشتار خود استفاده کنند و خود آنها را نیز به کشتن بدهند.

(البته همیشه همه چیز مطابق نقشه پیش نمی رود. یکی از این افراد آقای جان او ریلی، احتمالاً یکی از اعضای سازمان برادری جمهوری خواهان ایرلند، و از حامیان مردم ایرلند بود که توانست از انگلستان گریخته و به آمریکا برود. آقای او ریلی که در آمریکا آزاد بود، نویسندۀ معروفی شد که زندگی خود را وقف مبارزه برای حقوق شهروندی کرد.)

حکومت انگلستان نه تنها حق و شایستگی اخلاقی آن را ندارد که دربارۀ بی ثباتی موعظه کند، بلکه نباید جرأت و جسارت آن را داشته باشد که عبارت «تروریسم کردی» را به زبان بیاورد، بلکه باید از این بابت شرمسار باشد. تنها خدا می داند که استعمارگران بریتانیایی با ساکنان اصلی و بومی استرالیا، آفریقا و آسیا چه کرده اند. استعمارگران بریتانیایی مردم بی دفاع بسیاری را کشته اند، مورد تجاوز قرار داده اند، تحقیر کرده اند، شکنجه کرده اند، آواره کرده اند، اخراج کرده اند، تبعید کرده اند و بسیاری جرایم غیر قابل تصور دیگر نسبت به آنها مرتکب شده اند.

استعمارگران بریتانیایی زندگی میلیون ها میلیون انسان را نابود کرده اند. منبع اصلی ثروت ملی و سرمایۀ انگلستان به واسطۀ به سرقت بردن، غارت و بهره برداری بی حساب و کتاب از ثروت مردم دیگر سراسر جهان به دست آمده است. به سختی می توان واژه ای یافت که بتواند چنین جرمی را علیه بشریت توصیف کند.

این استعمارگری تا دوران پسا صنعتی امروز نیز ادامه یافت، اما با درسی که از قرن بیستم فرا گرفتند که از این به بعد دیگر باید اعمالشان را با دقت بیشتری انجام دهند. انگلستان هنوز سلاح های مرگبار و ممنوع و اطلاعات نظامی به رژیم های فاشیست، توتالیتر و دیکتاتور می فروشد. و اگر چه استعمارگری غربی، که من آن را نو استعمارگری و نو امپریالیسم می نامم، شامل فرانسه، آلمان، پرتغال، اسپانیا، ایتالیا و کشورهای دیگر نیز می شود، اما انگلستان همچنان پیش قراول و راه نمون است. آیا استعمارگری انگلستان به خودی خود تروریسم نیست؟

وقتی خانم می به ما اطمینان می دهد که ترکیه یک «دوست واقعی» است، ما نیز باید باور کنیم زیرا این دو دوست واقعی مشترکات بسیار زیادی دارند. خشونت های اخیر ترکیه در قبال کردها و اقوام دیگر منطقه، حمایت ترکیه از [دولت اسلامی عراق و شام] داعش، جبهه النصره، گردان های سلطان مراد و دیگر گروه های اسلام گرای افراطی، حملۀ مغول ها به بغداد در سال 1258 را به یادم می آورد. اما در قتل و غارت و تغییر بافت قومی مرا به یاد بریتانیا می اندازد.

بنابراین، عبارت «بی ثباتی در امتداد مرزهای سوریه» به دلایل بسیاری عجیب می نماید. چه کسی باعث بی ثباتی در سوریه می شود و فعالانه در سوریه مداخله می کند؟ ترکیه تنها کشوری است که آشکارا اجازه داده است و هنوز هم اجازه می دهد همه رقم تروریست اسلام گرای افراطی در مرزهایش تردد کنند. این افراد چه از چین بیایند، چه از مراکش، اگر بخواهند وارد سوریه شوند باید از ترکیه عبور کنند و رژیم اردوغان به آنها اجازۀ ورود و خروج می دهد.

دوستان واقعی می توانند شرکای تجاری نیز باشند. مثلاً، به نظر می رسد گروه کلاه سفیدها یک شرکت مشترک اردوغانی – انگلیسی است که با حمایت ترکیه و انگلستان به نام جبهۀ خدمات عمومی و اجتماعی در زمینۀ کوچاندن اجباری مردم، غارت، دزدی و در نهایت اسکان دادن غیرقانونی گروه های دیگر فعالیت می کنند. چنین وانمود می شود که گویی کلاه سفیدها، که شاخه ای از رژیم اردوغان هستند، می توانند جای سازمان ملل را (که ترکیه مانع ورود نمایندگانش به عفرین می شود) بگیرند و فکر می کنند می توانند به این اشغالگری ظالمانه چهره ای انسانی ببخشند. به این ترتیب، لغو حمایت های مادی ایالات متحده از کلاه سفیدها و دیگر گروه هایی که اسلام گرای میانه رو نامیده می شوند، دلایل خوبی داشته است.

البته با توجه به این که انگلستان در حال خروج از اتحادیۀ اروپا است، ترزا می حساب می کند که کشورش به پول های دیکتاتور نیاز دارد؛ روزنه ای شفاف به سیاست کهن و تاریخی بریتانیا که می گوید "هدف وسیله را توجیه می کند". این امر به ما نشان می دهد که چرا زمانی جناب مهاتما گاندی بریتانیا را به آلمان نازی تشبیه کرد. گاندی برای هیتلر نوشت: «ما در مقابل امپریالیسم بریتانیا کمتر از نازیسم مقاومت نکردیم... تفاوتی اگر هست، در میزان آن است.» از نظر گاندی نمودهای عینی بربریسم، چه ناشی از سرنیزۀ بریتانیایی باشد و چه اسلحۀ آلمانی، موضوع اصلی و هدف اولیۀ مقاومت هستند.

دوست واقعی نخست وزیر انگلستان شهر کردنشین عفرین را در مقابل دیدگان جامعۀ بین المللی اشغال و غارت کرد و امروز اردوغان بی شرمانه دربارۀ ایمان و اخلاق موعظه می کند گویی وی حضرت پاپ است، در حالی که سربازانش با غذایی که از کردها دزدیده اند روزۀ خود را افطار می کنند. این سربازان که خود را متدین نیز می دانند، اینک از بهترین زیتون های جهان می خورند که در تجاوزی که بی شرمانه «عملیات شاخۀ زیتون» نامیده اند، از باغ های عفرین دزدیده اند. طنز ظالمانه ای که تنها با چراغ سبز انگلستان می توانست روی دهد، به بهترین نحو توسط بوریس جانسون [وزیر امور خارجۀ انگلستان] بیان شد که برای بیان دیدگاه دولت متبوع خود در توئیتر نوشت ترکیه در حملۀ نظامی خود به عفرین «حق دارد امنیت مرزهایش را تأمین کند.» چه دنیای مضحکی است!

همچنان که در گذشته نیز چنین بوده است، نژاد پرستی برای ادامۀ حیات امپراتوری انگلستان ضروری است. خانم می، نخست وزیر بریتانیا بر چه اساسی می تواند از «تروریسم کردی» سخن بگوید؟ همان گونه که علی خاص، وکیل کرد و کارشناس تروریسم و نظام عدالت قضایی و بسیاری دیگر تأکید می کنند، تروریسم «یک صطلاح ویژۀ قومیتی نیست و از این رو نمی توان و نباید آن را در ارجاع به یک گروه قومی خاص به کار برد.» مطمئناً کاربرد ارادی و توأم با بد نیتی این عبارت یک اشتباه سادۀ گفتاری نیست. این نژاد پرستی است. خانم می دربارۀ تعاریف متفاوت و فراوان واژۀ تروریسم دانش کافی دارد. او داشت خوش خدمتی می کرد و باید به وی یادآوری کرد که بدون تردید شرایط اولیۀ لازم برای نخست وزیری انگلستان را ندارد.

قابل درک است که چرا گروه های اسلامی مرتجع، نه تنها اسلام گرایان افراطی، از سراسر جهان گرد آمده و در مقابل جنبش آزادی خواهانۀ کردهای سوریه می ایستند. این جنبش در کنار آزادی خواهی خود رویکردی سکولار، تکثر گرا، بر مبنای برابری جنسیتی و عدالت اجتماعی دارد. حال سؤال این است که چگونه نظریه ای می تواند موضع حکومت انگلستان را در قابل این جنبش آزادی خواهانه که خواستار همکاری بین المللی و راه حلی صلح آمیز و دموکراتیک برای مسألۀ کردها است، توضیح دهد یا توجیه کند؟

باری، اینک همۀ چشم ها به مردم خوب و صادق انگلستان دوخته شده است. هزاران نویسنده، فرهیخته، فمینیست و دموکرات انگلیسی که به اتهامات سخیف، پوپولیستی، نو محافظه کارانه و نو استعمارگرانۀ خانم می علیه کردها پاسخ داده اند، می توانند به میلیون ها تن افزایش یابند.

بلافاصله پس از گفتن «تروریسم کردی» توسط خانم می، حملات زیادی علیه کردها در انگلستان و یونان روی داد. تنها در روز 25 می در یونان ده ها کرد مجروح شدند که 10 تن از آنان در وضعیت بحرانی هستند. عاملان حمله اسلام گرایان افراطی بودند که اردوغان را به خاطر ایدئولوژی یهودی ستیزی، غرب ستیزی، زن ستیزی، ضد سکولاریستی و اخوان المسلمین ستایش می کنند.

دوست واقعی خانم می مرد سلطه طلبی است که هنوز آشکارا و قویاً نسل کشی ارامنه، کشتار و قساوت علیه آشوریان، کردها و دیگر گروه های غیر اسلامی را انکار می کند. در حالی که خانم می پرچم «مسئولیت ملت» کیپلینگ [اشاره به شعر مسئولیت انسان سفید رودیارد کیپلینگ است و کنایه از اسعمارگری بریتانیا] را بر دوش می کشد، بخش دیگر جامعۀ انگلستان، بخش دموکراسی و برابری و برادری باید پرچم اتحاد و دوستی با ستم دیدگان و قربانیان استعمارگری را به اهتزاز در آورد. علاوه بر این، دست کم یک عذر خواهی از حزب محافظه کار انتظار می رود.

به هر روی، مسلم است که جنبش آزادی خواهی کردستان سوریه پیروز خواهد شد. کردها به حقوق دموکراتیک خود دست خواهند یافت و صدها هزار جوان کرد که بی وقفه مبارزه می کنند، این رؤیا را به حقیقت بدل خواهند کرد.

منبع: پایگاه خبری - تحلیلی ریجن

ترجمه: خبرگزاری کردپرس – سرویس سوریه

کد خبر 60255

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha