به گزارش خبرگزاری کردپرس، دکتر علی موسینژاد، جامعهشناس ایلامی کسی است که خدا چنین طاقتی را به او داده است. او در فعالیتهای خیرخواهانه واقعی، به کمک خانوادههای کم بضاعت میشتابد چرا که به گفته خودش، اگر به این افراد کمک نشود هر کدامشان فردا تبدیل به یک آسیب اجتماعی خواهد شد. این فعال اجتماعی و عضو هیئت علمی دانشگاه یادداشتی را در این زمینه در اختیار کردپرس قرار داده است که با توجه به رویکرد عملگرایانهی دکتر موسینژاد، صرف چند دقیقه برای تأمل در آن بیهوده نیست.
دکتر علی موسینژاد، استاد جامعه شناسی ایلام در یادداشت خود برای کردپرس مینویسد:
روز پنج شنبه از مقابل یک نانوایی در شهر ایلام می گذشتم که هشداری بر روی شیشه نانوایی، توجهم را جلب کرد: «نسیه داده نمی شود».
به نانوایی وارد شدم و از شاطر پرسیدم واقعاً چنین مواردی پیدا می شوند؟ گفت: بعضیها میان و نون می برن و میگن بعدا پولش رو میدیم و دیگه بر نمی گردن و بعضی ها هم کارت یارانه شون رو گرو میذارن تا سر ماه پول نان رو برداشت کنیم.
در مطلب زیر تلاش می کنیم تحلیلی از این گونه رفتارها داشته باشم.
فارغ از تعداد این دو دسته افراد، شکل گیری این گونه کنش ها و افزایش و سرایت آن ها نگران کننده است چرا که از یک طرف، نشانه وخامت وضع اقتصادی شهروندان است. تصور کنید که خانواده ای پول نان را نداشته باشد، در آن صورت برای تامین دیگر مایحتاج (مواد خوراکی دیگر، لباس، هزینه های آب و برق و گاز و تلفن، هزینه های پزشکی، آموزشی، اجاره منزل و...) چه قدر تحت فشار خواهد بود و چه کار خواهد کرد؟ از طرف دیگر، موجب فشارها و اختلالات روانی و از بین رفتن عزت نفس، افزایش مشکلات خانوادگی و در نهایت، افزایش آسیبهای اجتماعی خواهد شد.
به عقیده یکی از نظریه پردازان مطرح در حوزه آسیبهای اجتماعی، رابرت اَگنیو، افراد هنگامی که نتوانند به اهداف شان برسند، با محرکهای منفی مواجه شوند یا محرکهای مثبت شان را از دست بدهند؛ دچار هیجان های منفی (خشم، افسردگی، ناکامی، بی اعتمادی، بدبینی و...) می شوند و بسته به ویژگی های محیط پیرامون شان (مثل طبقه اجتماعی شان، میزان سرمایه اجتماعی شان، میزان حمایت اجتماعی دیگران از آنها و...)، ویژگی های شخصیتی شان، و همچنین نوع فشاری که بر آنها وارد شده، تلاش می کنند واکنش هایی در راستای کاهش هیجان های منفی مذکور بروز دهند. یکی از عوامل مهم که بر نوع واکنشها تاثیر می گذارد، سبک اِسناد افراد فشاردیده است. اگر این گونه افراد، فشار را ناشی از ویژگی های خودشان تلقی کنند، ممکن است دچار افسردگی شده و به مواد مخدر و رفتارهای خودتخریبگرانه مانند خودکشی روی بیاورند. اما اگر دیگران را عامل فشارها بدانند، دست به رفتارهای انحرافی معطوف به بیرون از قبیل نزاع، قتل، سرقت، تخریب اموال عمومی، اعتراض، شورش و... می زنند. اعتراض های اخیر نسبت به وضعیت اقتصادی، نمونه ای در این زمینه است.
تهیه و تامین مایحتاجی از قبیل نان، یکی از کوچک ترین هدفها در لیست بلند هدفهایی است که شهروندان می توانند و حق دارند در پی تحقق آنها باشند. تصور کنید اگر پدر یا مادری نتواند به راحتی و بدون دغدغه نان خشک و خالی برای بچه هایش تهیه کند، آیا می تواند لباس دلخواه خودش و بچه/ بچه هایش را تهیه کند؟ آیا خواهد توانست بچه هایش را به درستی تربیت کند؟ آیا خواهد توانست هزینه تحصیل آنها را بپردازد؟ آیا خواهد توانست تغذیه مناسب و کافی برای شان تهیه کند؟ آیا خواهد توانست آنها را به کلاس های فوق برنامه دلخواهشان بفرستد؟ آیا می تواند خود و آنها را در مقابل بیماری های بسیاری که در کمین چنین خانواده هایی است، مصون نگاه دارد و در صورت مبتلا شدنشان، آنها را به خوبی مداوا کند؟ چنین خانواده هایی تا چه اندازه می توانند از حقوق شان دفاع کنند خصوصا با توجه به وضعیتی که نظام اداری و قضایی ما دارند؟ و...
خرید نان به صورت نسیه، نشان می دهد که کارد فقر به استخوان برخی از شهروندان رسیده است. و ادامه روند و سبک فعلی مدیریت کشور که شرایط کنونی، نتیجه طبیعی آن است؛ وضع را بدتر، و آسیب های اجتماعی را تشدید خواهد کرد. هرچند امروز برخی از شهروندان، کارت یارانه شان را می دهند و نان می خرند اما نباید فراموش کنیم که برخی پدران برای تهیه لقمه نانی بی کیفیت برای خانواده شان دست به سرقت می زنند و برخی مادران هم خودفروشی پیشه می کنند.
نظر شما