خاتمه پرونده کشورسازی؛ کردستان عراق به عنوان نمونه

سرویس جهان- مرزهای کنونی جهان ثابت نیستند. مهاجرت های گسترده و غیرمنتظره در جهان، تکنولوژی های جدید که معانی سنتی حاکمیت را در نوردیده و تغییر شکل توده زمین بر اثر تغییرات آب و هوایی می توانند مرزهای موجود کشورهای جهان را تحت الشعاع قرار دهند. این مسئله می تواند خبر خوبی برای جنبش های ناسیونالیستی در جهان باشد که همواره ادعای سرکوب شدن تحت مرزهای مصنوعی را دارند. اما از طرفی ممکن است در عصری که مرزهای جهان را بدیهی می دانیم ثبات نسبی موجود را از دست بدهیم.

کردهای عراق روز 25 سپتامبر 2017 اقدام به برگزرای رفراندوم استقلالی کردند که مدتها انتظار آن را می کشیدند. این منطقه از زمان پایان جنگ اول خلیج فارس به دنبال تبدیل شدن به یک کشور مستقل بود که از نظر جامعه بین المللی نیز مشروعیت داشته باشد. کردها بارها اقدام به تشکیل کشور مستقل کرده اند اما هر بار در این تلاش ها که از زمان پایان جنگ جهانی اول، جنگ سرد، جنگ اول خلیج فارس واشغال عراق در سال 2003 صورت گرفت ناموفق بوده اند. اما اشغال بخش هایی از عراق از سوی داعش در سال 2014 که به افول نهادهای عراقی منجر شد دستیابی به رویای استقلال را برای کردها ممکن ساخت زیرا عراق که نمی توانست از قلمرو خود در مقابل تهدیدی چون داعش محافظت کند، سخت می توانست در برابر تجزیه آن توسط کردها مقاومت کند.

کُردها که اقلیتی غیرعرب در عراق بودند هدف اقدامات نسل کشی داعش قرار گرفتند. کردها با حمایت های بسیار آمریکا به بزرگترین نیروی نظامی موثر در برابر داعش تبدیل شدند کردها در تابستان 2014 کنترل کرکوک را که تا آن زمان تحت کنترل دولت مرکزی عراق بود و به همین دلیل اقدام به برگزاری رفراندوم استقلال کردند. وقتی من در تابستان 2016 از کرکوک بازدید کردم پرچم های کردستان و لوگوهای احزاب کرد در همه جای کرکوک به چشم می خورد.

نیروهای امنیتی موسوم به پیشمرگ کنترل بازار شهر را در دست داشتند. دفتر استانداری کرکوک یکی از قلعه های مستحکمی بود که تا آن زمان من دیده بودم. ورود به دفتر استانداری مستلزم عبور از موانع و ایست و بازرسی های فراوان و با حضور نیروهای امنیتی بود. پیام روشن بود؛ اکنون که کُردها کرکوک را در اختیار گرفته بوند نمی خواستند آن را از دست بدهند. نجم الدین کریم، استاندار وقت کرکوک به من گفت: « اگر کردستان مستقل شود من فکر می کنم که باید کرکوک را نیز در اختیار داشته باشد.»

در تمام جهان روند کشورسازی تحلیل رفته است

فقط چند روز پس از برگزاری رفراندوم که در آ« 92 درصد از مردم کردستان عراق از استقلال این منطقه حمایت کردند، شهر کرکوک و میادین نفتی آن توسط نیروهای عراقی از کردها پس گرفته شد. هزاران نفر از جمله نجم الدین کریم از شهر کرکوک فرار کردند. ایالات متحده آمریکا که دوست قدیمی کردها محسوب می شود شانه بالا انداخت و سفارت آمریکا در بغداد با انتشار بیانیه ای اعلام کرد از تسلط مسالمت آمیز دوباره دولت فدرال عراق بر تمام مناطق مورد مناقشه که با قانون اساسی این کشور تطابق دارد حمایت کرد. فرودگاه های این منطقه بر روی پروازهای بین المللی بسته شد و مرزهای این منطقه با خارج مسدود گشت. درست است که کُردها بهار امسال با دولت فدرال به آشتی و صلح دست یافتند اما استقلال طلبی آن به داشتن مناطق کمتر و خودمختاری محدودتر در مقایسه با قبل از برگزاری رفراندوم منتهی شد.

این اتفاق فقط یکی از موارد ناامید شدن آنها در رسیدن به استقلال بوده است. اما این مسئله همچنین نشانه ای از قانون گریزناپذیر سیاست جهانی است و آن این است که تقریبا ایجاد یک کشور مستقل در جهان به امری غیرممکن تبدیل شده است. همان طور که در کتابم به نام کشورهای نادیدنی نوشتنم و به خاطر آن در سال 2016 به کردستان عراق سفر کردم، نقشه جهان تقریبا به مدت ربع قرن دست خوش تغییر زیادی نشده و حدود مرزی در جهان تقریبا ثابت مانده است. از بسیاری جهات، این مسئله اتفاق خوبی برای ثبات بین الملل بوده است اما ثابت ماندن حدود مرزی روی نقشه جهانی به شدت برای گروه هایی مانند کردها که احساسا در حاشیه بودن داشته و کیان مستقل خود را ندارند به شدت ناامید کننده است.

کردستان عراق تنها منطقه طالب استقلال در جهان نیست که در یک سال گذشته با در بسته برای عبور از وابستگی و رسیدن به استقلال برخورد کرده است. فقط چند هفته پس از برگزاری رفراندوم در اقلیم کردستان، بیش از 90 درصد مردم در کاتالونیای اسپانیا در رفراندومی مناقشه برانگیز به استقلال رای دادند که باعث شد مقامات اسپانیا با استفاده از پلیس ضد شورش، گاز اشک آور و گلوله های پلاستیکی آن را ناکام بگذارند. پارلمان کاتالونیا پس از این که دولت از مذاکره با این منطقه بر سر استقلال خودداری کرد به صورت یکجانبه در 27 اکتبر 2017 اعلام استقلال کرد و دولت اسپانیا نیز در همین زمان از یکی از مواد قانون اساسی این کشورکه قبلا هرگز مورد استفاه قرار نگرفته بود برای کنترل مستقیم دولت محلی کاتالونیا استفاده کرد. کارلوس پوجمونت، رهبر کاتالونیا از اسپانیا فرار کرد تا به اتهام شورش علیه دولت مرکزی بازداشت نشود و اکنون برای بازگردانده نشدن به اسپانیا از سوی آلمان تقلا می کند.

مثال های بیشتر: بعد از رای بریتانیاییها به خروج از اتحادیه اروپا، رهبران سیاسی در اسکاتلند نیز که مخالف شدید برگزیت بودند فورا صحبت از برگزاری رفراندوم استقلال کردند. اما افکار عمومی در میان اسکاتلندیها مخالف رهبران و ایده های آنان است. در جاهای دیگر اروپا نیز اشتیاق کمی برای جدایی وجود دارد. برای مثال، لیگ شمال، حزب راست افراطی ایتالیا که زمانی اشتیاق زیادی برای جدایی شمال ایتالیا از این کشور داشت این روزها که کلمه شمال را از نام حزب حذف کرده و مخالف ورود پناهندگان- که شکل موثر تری از ناسیونالیسم است- بوده موفقیت بیشتری کسب کرده است. این حزب اکنون بخشی از ائتلاف دولت حاکم در این کشور است.

فلسطینی ها در میان گروه های طرفدار استقلال احتمالا شناخته شده ترین و مناسب ترین گروه در جهت استقلال کامل هستند. اما با وجود این که تعداد رو به افزایشی از کشورها موافق استقلال فلسطین هستند، بیش از 70 درصد کشورهای عضو سازمان ملل و تقریبا اکثر کشورهای آسیاسی و شمال آفریقا و جنوب آمریکا فلسطین را منطقه اشغال شده توسط اسرائیل می خوانند.

گل سرسبد کشورهای به رسمیت شناخته نشده جهان تایوان است؛ کشوری ثروتمند و دموکراتیک که از روابطی قدرتمند و شاید غیررسمی با دیگر دولتها برخوردار است. در جریان تحقیق در مورد نوشتن کتابم، مقامات مناطق شبه دولت مانند سومالی لند و ابخازیا معمولا به تایوان مرفه و دموکراتیک به عنوان نمونه ای اشاره می کردند که آنها نیزمی توانند به چنین منطقه باثبات و مرفهی اما بدون به رسمیت شناخته شدن جامعه بین المللی تبدیل شوند. علاوه بر اینها، آمریکا رابطه نزدیک اقتصادی و سیاسی با تایوان دارد و علیرغم این آن را تحت حاکمیت رسمی چین واحد دانسته اقدام به دایر کردن یک سفارت غیررسمی در تایوان کرده است.اما نفوذ روبه افزایش بین المللی چین فشارها بر تایوان را برای استقلال افزایش داده است. بعد از این که چین پیشنهاد دادن وام 3.1 میلیارد دلاری و سرمایه گذاری به جمهوری دومینیکن داد تا به سمت چین سوق یابد تعداد کشورهایی که تایوان را به رسمیت می شناسند در ماه می به کمتر از 20 کشور کاهش یافت. کشور چین همچنین شرکت های این کشور را تحت فشار قرار داده است تا در تبلیغات و بازاریابی خود به تایوان به عنوان یک کشور مستقل اشاره نکنند. جایگاه و وضعیت خاص بین المللی تایوان جای مناقشه کمتری دارد و استقلال کامل در مقایسه با گذشته گزینه غیرمحتمل تر و دور از دسترس تری می نماید.

در کل جهان روند تشکیل کشور کند شده است. از پایان جنگ جهانی دوم تا سال 200 میلادی، و به دنبال تاسیس دهها کشور جدید در قلمرو استعماری در آفریقا و آسیا و نیز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و یوگوسلاوی سابق، تعداد کشورهای مستقل چهار برابر شد. اما در قرن جدید میلادی فقط سه کشور تیمور شرقی، مونته نگرو و سودان جنوبی به کشورهای عضو سازمان ملل اضافه شده اند.

چه چیزی تغییر کرده است؟ از یک نظر تمام کشورهایی که می بایست از سرزمین های استعماری سر بر آورند اکنون تشکیل شده اند. اکثر کشورهای جدیدی که در نیمه دوم قرن 20 تاسیس شده اند جزء سرزمین های کشورهای استعماری اروپا بودند. این سرزمین های استعماری از نظر سیاسی قابل توجیه و از نظر اخلاقی قابل دفاع بوده و در برخی موارد این خود اروپاییها بودند برای ایجاد کشورهای جدید به ایجاد تغییر در مرزها دست زدند. و چون این مرزها به صورتی ایده آل طراحی نشده و ارزش زیادی برای توزیع گروه های قومی در آن قائل نشده بودند به تقابلات چندین ساله منجر شده و سالهاست به حال خود رها شده اند. تقسیم کشورها و بازترسیم مرزها در حال حاضر مستلزم از دست دادن قسمتی از قلمرو کشورهای کنونی است که مانند گذشته این قسمتها در آن طرف دریاها قرار نداشته و همجوار کشورهای مذکور قرار دارند در نتیجه تقسیم کشورهای فعلی بدون درگیری ممکن نخواهد بود. نهادهای بین المللی مانند اتحادیه اروپا، اتحادیه آفریقا و سازمان ملل معمولا از تقسیم کشورها استقبال نمی کنند و قدرت های بزرگ جهانی نیز چنین باوری دارند.

آمریکا تقریبا همیشه مخالف تجزیه کشورهای موجود بوده است. اگرچه امروز فراموش شده است اما نظر این کشور درباره تجزیه اتحاد جماهیر شوروی نیز چنین بود. اما استثناهایی نیز وجود دارد. آمریکا حامی اصلی استقلال سودان جنوبی بود اگرچه غوطه ور شدن این کشور در جنگ داخلی و شکست پروژه کشورسازی به داستانی برای هشدار درباره تجزیه کشورهایی تبدیل شده است که نهادهای آن برای پذیرش چنین اقدامی آماده نیستند. ایالات متحده همچنین حامی استقلال کوزوو بود اگرچه این کشور توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته نشده است و پوتین از این قضیه برای توجیه الحاق کریمه استفاده کرده است. روسیه حامی اصلی و نیروی نظامی اشغالگر جدا شدن منطقه ابخازیا از گرجستان و اوستیای جنوبی و همچنین حامی اصلی جدایی طلبان در اکراین است. به عنوان بخشی از تلاش برای ضربه زن به دورویی غرب و نیز تضعیف رقبای خود، شاید بتوان روسیه را بزرگترین جداییخواه ابرقدرت در جهان دانست. این کشور میزبان جنبش های جداییخواه از سراسر جهان و حتی متهم به حمایت از جدا شدن تگزاس و کالیفرنیا از ایالات متحده آمریکا است. اما حرکت های جدایی خواهانه روسیه اخیرا نتایج معکوس داشته است: گزارش ها درباره مداخله روسیه به دستاویزی برای حمله به جنبش جدایخواهی کاتالونیا در اسپانیا تبدیل شد. اما چین که درگیر معضلات ناسیونالیستی خود در مورد تایوان، هونگ کونگ، تبت و شین جیانگ است تنها چیزی که خواستار آن نیست جدایی خواهی است.

اهمال دولت های جهان و نهادهای بین المللی در حمایت از جنبش های استقلال طلبانه و تغییر مرزها قابل درک است. عادی سازی جدایی خواهی و تغییر مرزها با زمینه های هویت قومی زمینه ایجاد تقابلات بیشتر را فراهم می کند. می توان گروه های اقلیت را در سارسر جهان که به دنیال ایجاد کشور مستقل خود هستند مسلح کرد و شورانید. کشورهای موجود می توانند تعیین سرنوشت را بهانه ای برای تصرف کشورهای همسایه خود قرار دهند. ببینید که چگونه ولادیمیر پوتین الحاق کریمه به خاک روسیه را به بهانه این که این منطقه قبلا جزئی از روسیه بود توجیه کرده است. رییس جمهور ایالات متحده آمریکا نیز می تواند از این استدلال استفاده کند. در طول قرن گذشته میلیون ها نفر در کشورها بر سر قلمرو و بر پایه چنین استدلالاتی جان خود را از دست داده اند. جدا شدن های مسالمت آمیز و نیز اتحاد کشورها مانند چکسلواکی و آلمان موارد استثنایی در تاریخ هستند. تجزیه های خونین مانند تقسیم هند و تجزیه یوگوسلاوی نمونه های فراوانی از این دست هستند. بهتر است بگذاریم نقشه جهان دست نخورده باقی بماند.

اما در جهانی که حقوق بشر به شهروندی گره خورده، عدم امکان بالقوه در ایجاد کشورهای جدید، به ضرر گروه های اقلیت به حاشیه رانده شده مانند روهینگا در میانمار، اویغور در چین و کردها در عراق تمام شده است. ممکن است که نقشه کنونی جهان به نفع اکثریت مردم جهان باشد اما به این معنی نیست که در راستای اهداف همه کس باشد. نگاهی به خشونت های قومیتی و فرقه ای که در حال حاضر دامن چندین کشور در خاورمیانه و افریقا را فرا گرفته شاهد ی مکفی برای این موضوع است.

با این حال، مرزهای کنونی جهان ثابت نیستند. مهاجرت های گسترده و غیرمنتظره در جهان، تکنولوژی های جدید که معانی سنتی حاکمیت را در نوردیده و تغییر شکل توده زمین بر اثر تغییرات آب و هوایی می توانند مرزهای موجود کشورهای جهان را تحت الشعاع قرار دهند. این مسئله می تواند خبر خوبی برای جنبش های ناسیونالیستی در جهان باشد که همواره ادعای سرکوب شدن تحت مرزهای مصنوعی را دارند. اما از طرفی ممکن است در عصری که مرزهای جهان را بدیهی می دانیم ثبات نسبی موجود را از دست بدهیم.

منبع: سایت سلیت

نویسنده: جاشوا کیتینگ

ترجمه: خبرگزاری کردپرس- سرویس جهان

کد خبرنگار: 40101

کد خبر 62830

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha