به گزارش خبرگزاری کردپرس، مشکل از آنجا خود را نشان داد که به پوشش اسلامی گفتیم حجاب و ناخواسته بر اثر معنای لغوی حجاب به چهره تازه دیده شده اسلام بعد از استقرار جمهوری اسلامی خاصیتی واپسگرا بخشیدیم و همین باعث شد که گزک را به دست بوقها و اندیشه های تبلیغاتی بدهیم و در حالی که پوشش یکی از بدیهیات ثابت شده در هر مشرب است و در مکتب اسلام نیز دارای اندازه، مدل، حدود و فلسفه ویژه خویش است اما آنها هنوز هم که هنوز است ما را مغرضانه قضاوت می کنند.
پوشش از برگی بعد از گناه آدم و حوا پیدا شد که انواع مدهایش را در نقاشی انسانهای نخستین دیده ایم و اکنون پوشش هر ملت گروه و حتی هر فردی دارای نگرش ویژه خود است و بیانگر انواع اندیشه ها و خط فکرهاست و هر نوع پوششی غیر از ارزش مردمشناسانه اش برآمده از اندیشه های انسانهاست.
در آنچه که از فرهنگ پوشش غرب و کشورهای تأثیر گرفته از پوشش آنها مشخص است این نکته کمتر به نظر رسیده که این نوع نگاه به پوشش که به صورت تدریجی هم حاصل شده، نتیجه نوع نگاه آنان به مسأله آزادی و اختیار انسان می باشد و درست بعد از پایان سیطره خونبار کلیسا بر شؤون ملتها به تدریج این پوشش که امروز شاهد آنیم به حاصل آمده است و برهنگی جای پوشش مناسب با فطرت و جوهره انسانی را گرفته است.
در نقطه مقابل این طرز تفکر و پوششِ نتیجه گرفته شده از آن، دیدگاه دین مبین اسلام وجود دارد که با قرآنِ هزار بار از امتحان بیرون آمده اکنون دارد مهم ترین حرف و پیشنهاد را ارائه می کند. در مکتب اسلام ابتدا برای انسان پوششی بر اساس فطرت اش پیشنهاد می شود و بعد او را در انتخاب یا رد پوشش پیشنهادی آزاد می گذارند. اگر انسان آن را انتخاب نکرد، او را تهدید به عذاب اخروی می کنند. اگر باز هم راهی برخلاف راهی که خدا پیشنهاد می کند در پیش گرفت، خدا در عین اینکه بنده اش را به اصطلاح عاق می کند، می گوید هر وقت دانستی که اشتباه کرده ای و خواستی برگردی، در خانه من به روی تو همیشه باز است. نیمه های شب بیایی بهتر است تا کسی زاری ات را نبیند.
و انسان مختار است به انتخاب و ملزم است به رعایت عرف جامعه ای که در آن زندگی می کند. در خانواده ای، فامیلی، محله ای، قبیله ای، شهری، کشوری، دنیایی در هر مرز و جغرافیایی انسانها با قانونی که گاهی هم الهی است دور هم زندگی می کنند و همه ملزم به رعایت قوانین عرفی پیرامون خویشند. عرف که می گویم منظور آن قرارداد نانوشته ایست که مردمان، زمانی که اجتماع می کنند بینشان از قبل وضع شده و مورد پذیرش همگان است و همه حتی اگر آن را قبول نداشته باشند به اجرا و رعایتش التزام دارند و مسأله پوشش یکی از همین عرفیات است.
مردم جامعه ما که سالهای باشکوهی را در گذشته و حال دیده اند و از تاریخ پرفراز و نشیب اولین استقلالش در زمان هخامنشیان تا استقرار جمهوری اسلامی ایران، این مردم نزدیک به پانزده قرن را مسلمان بوده اند و در این مدت در راه اعتلای اسلام عزیز و تشیع حیات بخش جانفشانی ها و آبادانی ها انجام داده و در این رهگذر خود نیز متعالی گشته اند، همانطور که برای خود ادبیات و هنر و صنایع دستی و تأثیرگذاری فقهی و سیاسی و عمرانی در بیش از نیم آسیا و اروپا و آفریقا داشته، برای خود نوعی خاصی از پوشش نیز داشته است که اگر چه در هر زمانه بر اساس علم و ذوق و مردمشناسی دورانش تغییراتی داشته، ولی هرگز پوشش این مردمان به شیوه ای که در دویست ساله اخیر در غرب و قسمتهایی از آسیا و آفریقا و البته استرالیا به شیوه برهنگی غربی مد شده نبوده است. ایرانیان همواره بر اساس فطرت مرد و زن لباس پوشیده اند و به تأسی از آموزه های دینی و سابقه لباسهای پوشش دار در دورانهای مختلف تاریخی، همیشه پوششی بر اساس اسلام داشته اند؛ مگر در زمانی که مزدوران بریتانیا و شاهان به زورِ رشوه شاه شده ی پهلوی، زنانشان را با پوششی غربی و نیم برهنه با لباسهای دکولته که مد آن زمان اروپا و آمریکا بود در حرم معصومه (س) رها کردند و هنگامی که یک روحانی صدا به اعتراض و واویلا بلند می کند رضاخان پهلوی با کتک به جانش می افتد و دور تا دور حرم او را به قصد کشت با چوب می زند و در همان زمان به طور هماهنگ شده ای پوشش زنان ایرانی را برداشته و مردها را مجبور به پوشیدن کت و شلوار و کلاههای موسوم به پهلوی می کنند و آن ماجراها پیش می آید که بارها شنیده و خوانده یا به صورت فیلم و سریال دیده ایم.
ویل دورانت جایی گفته است: دامنهای کوتاه برای همه جهانیان به جز خیاطان نعمتی است. جز طنزی که جمله را در ذهن ماندگارتر می کند، کلام وی حاکی از تغییر تدریجی نوع پوشش کشورهای مورد نظرش و مردمانی است که دامن کوتاه استفاده می کنند و در زمانهای نه چندان دور مردم غرب پوششی مناسب با فطرت انسان و بسیار نزدیک به معیارهای اسلامی - قرآنی داشتند و درست از زمانی که آنها راه خود را از کلیسا جدا کردند، نادانسته راه خود را از اصول دین هم جدا کردند و البته این به محتوای تحریف شده ادیان رایج در آن ملل برمی گردد.
در همین زمانها اگر چه کشورهای اسلامی که بعد از قرون اولیه و اقتدار اعراب کم کم به سمت تشکیل کشورهای قبل از اشغال خود توسط خاندانهای عربی می رفتند، اما یکدستی دینی و باورهای نتیجه و مشتق از آن هرگز به حد تحریف نرسید و اگر چه در دل اسلام شاهد ظهور قرائتها و انواع فرق التقاطی و سلیقه ای از قرون اولیه تا کنون می باشیم، لیکن هرگز در قرآن کسره ای به ضمه ای تبدیل نشد و اگر چه تفسیرها و تأویلهای بسیاری از آیات کریم قرآن می شد و می شود ولی همه آن را به یک شکل و در یک زبان و با یک رسم الخط می نوشتند و می نویسند و آنقدر عربی بودن قرآن سیطره بر فرهنگها و علوم زمانه گذاشت که در قرونی زبان بین المللی رایج دنیا بود و دانشمندان سایر ملتها برای استفاده از آخرین علوم و اختراعات و دانش حکیمان اسلامی ناگزیر از آموختن زبان عربی بودند. به همین دلیل بود که هیچگاه مسأله پوشش لباس مسلمانان راستین تا کنون در طول تاریخ تحریف نشده و مردمانش از زن و مرد گرفته هنوز هم همانطور به تعبیر امروزی ها با حجابند.
حجاب در لغت به معنای پرده آمده است و دشمنان اسلام راستین با دستاویز قرار دادن این معنای لغوی در ترسیم چهره ای متحجر از اسلام کوشش بسیار کردند و اینطور بیان داشتند که اسلام زنان را در پس پرده می خواهد و خواهان حذف آنان از امور جاری و تعاون اجتماعی است و با این دستاویز سعی در پاک کردن صورت مسأله داشتند. یکی از جاهایی که کلمه حجاب در قرآن استفاده شده در آیه 53 از سوره مبارکه احزاب است. آنجایی که خدا درباره زنان پیغمبر اکرم (ص) و محدودیتهای مردم در ارتباط با آنان سخن می گوید. "... و إذا سَألتُموهُنَّ مَتاعاً، فَسئلوهُنَّ مِن وَراءِ الحجابٍ..." به این معنا که هرگاه از زنان رسول چیزی خواستید از پشت پرده بخواهید. این آیه و آیات قبل و بعد از آن زمانی نازل شد که پیغمبر و اهل خانه و منزلش به خاطر مراجعات مکرر مردم آسایش خود را از دست داده بودند و در این آیات قوانین و تذکراتی در باب اوقات و نحوه آمد و شد مسلمانان در خانه پیامبر اعظم به وضع رسید و تأکید در آیه فوق الذکر بر این مسأله می باشد.
خداوند متعال از آنجا که به ضمیرها آگاه تر از خود صاحب ضمیران است خوب و بد را بهتر از تمام مکاتب انسانی می شناسد و شیوه هایی که برای زیستن و پوشیدن پیشنهاد می دهد مناسب انسان و انسانیت است و رعایتش نتیجه های فردی و اجتماعی بسیاری دارد.
مدل پیشنهادی اسلام برای نوع پوشش انسانها که در آن برهنگی جایی ندارد و همه اندامها به پوشیدگی توصیه شده اند را می توان در سوره مبارکه نور آیه 30 و 31 پیدا کرد جایی که خداوند مهربان به مردان با صراحت می گوید: "قل للمؤمِنینَ یَغُضُّوا مِن ابصارهِم و یَحفُظوا فُروجَهُم. ذلک أَزکی لهُم " به این معنا که ای رسول ما به مردان مؤمن بگو چشمها و دیدن شان را بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند که این روش برای شما پاکیزه تر است. در این آیه برای تزکیه و پاکیزگی بهتر، مردها از چشم چرانی منع شده اند و برای حد پوشش آنها پوشیدگی فروج مد نظر قرار گرفته است. با جمله "ذلک أَزکی لهم" خداوند بیان می دارد که دستور حجاب و پوشش و ستر عورت برای پاکیزگی روح شماست. منظور این است که اسلام اندازه طبیعی ارضای غریزه جنسی را برای انسان می خواهد و زیادی اش را موجبات آشفتگی های روحی روانی و فکرهای دنباله دار و زنای ذهنی افراد می داند.
با دیدن چیزی درباره اش می اندیشیم و شاید روزها و ساعتها ذهن و روح ما را با خود همراه کند و تأثیرهای غیر قابل انکاری در زندگی مان بگذارد که گاهاً به تصمیمهایی نادرست و یا اعمالی جنایتکارانه می انجامد. در پوشش دارای برهنگی غربی، لباسها با تکیه بر برجسته سازی زیباییهای جنسی دوخته و انتخاب می شوند و در این نوع پوشش همواره ذهن ها مشغول به فکرهای هوس آلود است. در حالی که در فرهنگ پوشش اسلامی از آنجا که ستر عورت یک الزام عملی است و چشمها نیز مؤظف به نگاه درست و ناآلوده اند، تمام اندامهای تحریک کننده پوشانده شده اند و دیگر چیزی دیده نمی شود که موجبات فکر و خیال و تلاش برای تصاحب را فراهم آورد. با ندیدن فکری هوس آلوده در روح و روان به وجود نمی آید که منجر به ناهنجاری شود و تا جرقه ای از کبریتی کوچک شرر نیاندازد خرمنی به آتش نمی سوزد.
در آیه 31 سوره نور خطاب از مردها با "قُل للمُؤمناتِ" به سوی زنان بر می گردد و به زنان بعد از همان توصیه ها که در مورد پوشاندن چشمها از نگاههای ناروا و محفوظ نگاهداشتن فروج و اندامها در آیه 30 به مردان شده بود به صراحت می افزاید: "... و زینت و آرایش خود را جز آنچه قهراً آشکار می شود بر بیگانگان آشکار نسازند و باید سینه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشانند و زینت و جمال خود را آشکار نسازند جز برای شوهران خود و پدران و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر و برادران خود و پسران برادر و خواهران خود و زنان خود (یعنی دیگر زنان مسلمان) و کنیزان ملکی خویش و اتباع (خانواده که به زنان رغبت ندارند) از زن ومرد یا کودکانی که هنوز بر عورت و محارم آگاهی ندارند. و زنان نبایستی جوری راه بروند و پاها را بر زمین بکوبند که خلخال و زیور پنهان پاهاشان معلوم گردد..."
همانطور که ملاحظه می شود خطاب خداوند در مسأله پوشش زنان بسیار گسترده تر از پوشش مردان بوده و دارای جزئیات بیشتری می باشد چرا که روح قوانین و ملاحظات خداوندی بر اساس خلقت و ذات آفرینش است و اگر می بینیم خطاب اصلی دین در مسأله پوشش به زنان است به این خاطر می باشد که آنها مظهر زیبایی اند و برای نمایاندن زیبائیشان اشتیاق ذاتی دارند و با اینکه به مردان توصیه چندانی برای پوشش نشده اما مردان ناخودآگاه و در تمام جوامع پوشیده از خانه بیرون می زنند و میل چندانی به خودآرایی به طور عام ندارند چرا که آنها اشتیاق ذاتی شان بیشتر دنبال نگاه کردن است و نه خودنمایی.
خوب که نگاه می کنیم متوجه می شویم درست از زمانی که زنان را برای رسیدن به مقاصد اقتصادی و سیاسیِ عده ای به برهنگی تشویق کرده و این نوع پوشش را مساوی با تمدن و آزادی همیشه دوست داشتنی انسان قلمداد کردند، زنان از همیشه شان در تاریخ بیشتر تغییر کردند و به تبع آن جوامع نیز تغییر یافت و گر نه مردان هنوز هم بهترین لباسشان همان کت و شلواری است که برای بستن کراوات حتی تا بیخ گلو دکمه های پیراهن زیرین اش را بسته اند و این نکته بیش از پیش نشان از ذات شناسی دقیق احکام اسلام دارد. با آزادی دادن ظاهری به زنان آنها فرصت یافتند تا در جهت نمایاندن زیباییهای خویش به برهنگی غربی رو بیاورند و برای همین است که در دین اسلام مسأله پوشیدگی به صراحت و با جزئیات بیشتر برای بانوان به کار می رود.
روح مسأله پوشش و حجاب در اسلام این است که باید کامیابی های جنسی به محیطهای خانوادگی و همسران مشروع محدود باشد و این روش زندگی دارای اثرات خوب و بسزایی است چرا که به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند و انسانها با عقده های ناخواسته و روحی پنهان، درگیر در زنای ذهنی از کنار هم رد نمی شوند و زنان و مردان به هر زن و مردی به عنوان یک سوژه جنسی و احتمالی نمی نگرند و این امر به خودی خود منجر به تحکیم روابط خانوادگی و بالا رفتن میزان رضایتمندی و صمیمیت کامل بین زن و مردی که به طور مشروع با هم روابط دارند می شود. از نظر اجتماعی در جامعه ای که دارای پوشش مناسب است نیروی کار و فعالیت اجتماعی دارای ذهنی سالم و کمتر آسیب دبده بوده و نارضایتی روانی در اثر مشاهده مکرر برهنگی وجود ندارد و این امر باعث حفظ و افزایش بهره وری کامل نیروی کار و فعالیت اجتماعی فرد می شود. اسلام می خواهد لذتها به درون خانه و در حریمهای شخصی و امن بیاید و اجتماع منحصراً برای کار و فعالیت باشد. از طرفی هم در چنین جامعه ای جایگاه و ارزش زن در برابر مردان انتخاب گر بالا خواهد رفت و از ابتذال وی جلوگیری می شود چرا که در جوامعی که پوشش اسلامی را انتخاب کرده اند ملاک انتخاب زنان هنرها و ارزشهای انسانی شان است و خصوصیات فردی و اخلاقی زن در چنین جوامعی بالاتر از زیباییهای ظاهری شان ارزش دارد. اسلام نمی خواهد مردان برای کامجویی از زنان آزادی مطلق داشته باشند و برای آن قاعده و حد و حدود معین کرده است که تمامی بر اساس شناخت دقیقی است که اسلام و قرآن از زن و مرد و خلقتهای متفاوتشان به دست داده است.
راهکارهای عملی تقویت حجاب و عفاف در جامعه
الف- کار کردن در زمینه مدهای سازگار با پوشش اسلامی که دارای زیبایی رضایت بخش نیز باشد: برای این منظور با بهره گیری از انبوه هنرمندان و طراحان چیره دست ایرانی و طیف گسترده ای از انواع نگاره ها و تکنیکهای نساجی که ریشه تاریخی و سابقه فرهنگی طولانی در مملکت ما دارد می توان با ارائه مدهای مناسب با معیارهای پوشش اسلامی و برگزاری نمایش لباسها به صورت گسترده در داخل و حتی در سطح کشورهای مسلمان و بهترین هفته های مد دنیا سعی در تبلیغ، ارزش دهی و جا انداختن آن کرد. طرفداران پوشش برهنگی غربی با ابزارهایی اینچنینی و بهره گیری از توان رسانه ای خویش توانسته اند در سطح جهانی کالای خود و فرهنگ برهنگی مستتر در آن را به عنوان ارزش روز به اقصی نقاط دنیا صادر کنند و امروز شاهد تأثیر مدها و طرحهای آنها مثلاً در طراحی و دوخت مانتوهای زنانه هستیم که روز به روز در جهت تنگی بیشتر، بدن نمایی اغراق آمیز و کوتاهی بیش از اندازه در حال تولید است. امروزه متأسفانه طراحان ما تمام مدهای ارائه شده در شوهای لباس غربی را به عینه از لحاظ کمر، یقه، بلندی و خلاصه تمام مد را کپی کرده و تنها قسمتهای برهنه را با آستین گذاری و روشهای دیگر می پوشانند و به زعم خویش با این کار بر اساس آخرین مدهای جاری در غرب خود را وفق می دهند که اینکار علاوه بر از خود بیگانگی طراحان داخلی مد منجر به بدبینی مصرف کننده نسبت به حجاب اسلامی و پوشش خود خواهد گشت.
برای نتیجه بهتر بایستی مدهای اصلی و بومی خود را که با توجه به معیارهای عقیدتی و عرفی جامعه خودمان به وجود آمده و می آیند حمایت و تبلیغ کنیم و این الگو را ابتدا در داخل کشور خود و بعد در سطح کشورهای مسلمان دنیا و دست آخر در گستره کشورهای قائل به پوشش برهنگی غربی رواج دهیم و گر نه آنها مد و فرهنگ خود را در بین ما رواج خواهند داد.
ب- فعالیت گسترده رسانه ای برای ترویج و جا انداختن مدهای اسلامی و فرهنگ سازی برای انتخاب پوشش اسلامی: برای این منظور در تمام سطوح رسانه ای اعم از شنیداری، دیداری و نوشتاری باید به شکلی هدفمند فعالیت نمود. از رادیو و تلویزیون و سینما گرفته تا طیف متنوع رسانه های نوشتاری اعم از روزنامه و کتاب و اینترنت و ... ما به تبلیغ و کار فرهنگی گسترده نیاز داریم. طرفداران برهنگی غربی با سرمایه گذاری های کلان و استفاده تخصصی از نویسنده های مجرب، کارگردانان حرفه ای و کار بلد و انبوهی از هنرمندان سایر رشته های مرتبط توانسته اند طرز زندگی و فرهنگ معاشرت خود را به عنوان فرهنگی مترقی و کارآمد به تمام دنیا صادر کنند و به گفته ای با ابزار نور و تصویر و صدا توانسته اند امپریال خود را در اقصی نقاط جهان گسترش دهند. اگر آنها با استفاده از همین ابزار توانسته اند فرهنگ ملتهای راستین را مخدوش کرده و آنها را از درون تهی و از خود بیگانه کنند، در مقابلش کارگزاران مهندسی فرهنگی اسلامی باید لااقل در حد پاسخ به شبهات و طرح سؤالاتی درباره برهنگی غربی باید سرمایه گذاری های کلان کرده و با خلق آثار فاخر و مطابق با استانداردهای جهانی به این چالش فرهنگی قدم گذاشته و با تکیه بر پشتیبانی خدای متعال و بهره گیری از ادبیات و اندیشه های قرآنی در آثار پیروز این میدان بشود.
ج- برگزاری نمایشگاههایی با محوریت حجاب و عفاف در بطن جامعه با موضوع تاریخ و آشنایی مردم با پیشینه پوشش اسلامی در ایران و سایر ملتها: که این گونه نمایشگاهها را می توان بسیار متنوع و در حوزه های گوناگون هنر و اطلاع رسانی برگزار کرد. خاصیت چنین نمایشگاههایی آشنایی مردم با گذشته خویش و طرز لباس پوشیدن ایرانیان در گذشته است. مردمی که از خود و نوستالژی و تاریخ وابسته به خویش بیگانه شده اند و گذشته خویش را انکار می کنند را باید به خود آورد و به شیوه ای تأثیرگذار باید به ایشان نشان داد که اگر امروز حجاب و پوشش اسلامی در کشور رایج و رسمی است اینطور نیست که مثلاً به زور چادر سر مردم کرده باشند و اتفاقاً برعکس، به زور حجاب و پوشش اسلامی مردم را از آنها برداشته و به اصطلاح کشف کرده اند.
سیر تاریخی پوشش زنان و مردان ایرانی را اگر به زبانی هنرمندانه و رسا به مخاطبان بنمایانیم، علاوه بر آشنایی مردمشناسانه با ایرانیان ادوار مختلف، این نکته ناخودآگاه به ذهن مخاطب متبادر می شود که وی در همیشه تاریخش دارای پوشش مناسب و حجاب اسلامی بوده است. چنین فردی را ما در برابر جوسازی های رسانه ای و الگوسازیهای غربی به نوعی واکسینه کرده ایم و این آگاهی بخشی فرهنگی برای تقویت مبانی حجاب و عفاف در جامعه لازم و بایاست.
مؤخره
چندی پیش از بانوان تهرانی که پوشش اسلامی و حجاب کامل داشتند، هر جا فرصتی پیش آمد در مترو، خیابان و امامزاده ها به دنبال یافتن پیش زمینه ای ذهنی برای نگاشتن این سطور سؤالات کوتاهی پرسیدم و متأسفانه حرفهایشان که بیشتر به درد و دل و گلایه های اجتماعی شباهت داشت حاکی از خطر نفوذ تفکر برهنگی غربی و پس زدن عادات نیکوی ایرانی اسلامی مان دارد.
به گفته شاهدان عینی در بازارها و مراکز خرید به اصطلاح بالا شهر، به آدم چادری امل گفته می شود و در موردی خاص کار حتی به هتک حرمت نیز انجامیده است. به این صورت که یکبار در فروشگاهی یکی از بانوان چادری را متهم به دزدی اجناس و پنهان کردن آنها زیر چادرها کرده و لباسها و کیف وی را به بی ادبانه ترین شکل ممکن و با الفاظ رکیک گشته و البته چیزی نیافته اند. بهانه شان هم این بوده که زنان چادری از زیر چادرها هر کاری می کنند و کار به افترا هم می رسد و تهمت های ناروا و ناجوانمردانه نیز به زن مسلمانی که با تمام سختی ها حجاب کامل خود را در گرما و سرما حفظ کرده و می کند روا می دارند.
این حادثه نادر نیست و بارها امکان اتفاق دوباره اش وجود دارد و مهم در این ماجرا نقطه ایست که اکنون ما به آن رسیده ایم. اینکه چه بر سر ما آمده که به اینجا رسیده ایم؟ چه کسانی مسؤول وقوع چنین چالشهایی هستند؟ هدف اینجا این نیست که آمارها و ارقام را نموداری کنیم و کار را در این حیطه به اصحاب رسانه و قلم می سپاریم تا تحقیق و پرس و جو کنند و به نقطه انحراف در ریشه ها و علتها برسند. کاری که در اینجا از عهده بر می آید، طرح مسأله و هشدار و زنهار به متولیان مهندسی فرهنگی جامعه و البته گوشزد و بیم به آحاد مردم است که اگر روش خود را برای حفظ دستاوردهایمان تغییر ندهیم، ای بسا دشمنان قسم خورده فرهنگ و ایمانمان با تخریب و از خود بیگانه کردن توده کمتر مطلع مسلمان طوری ما را از خود بیگانه و از درون تهی کنند که نفهمیم از کجا خورده ایم و دیگر در هیچ آینه ای خود را نشناسیم. خوب می دانیم که خریدار و مشتری اصلی هنر، صنایع دستی، تاریخ، ادبیات و فرهنگ ما کشورهای غربی اند و همواره مفتون علوم ما و شیفته بزرگان علم و ادب و هنر ایرانیان بوده اند و سالها با مطالعه شرح و ترجمه هایی که دانشمندان ایرانی و مسلمان از کتابهای فلاسفه روم و یونان باستان به زبان عربی و فارسی عرضه کردند توانستند خود را بازیافته و به رنسانس دست یابند. همه اینها را می دانیم. مباد روزی آنقدر از خود دور شویم که حتی داشته های به شدت ارزشمند خود را انکار کنیم و با افتخاری پوشالی پوششی را انتخاب کنیم که تابلو تبلیغاتی طرفداران برهنگی غربی باشد و نه نتیجه هنر و تاریخ فرهنگی ما و نیاکانمان. به امید روزی که با صدور اندیشه های ایرانی اسلامی مان بتوانیم پوشش مناسب انسان و انسانیتی را که مکتب اسلام به ما هدیه داده به جهانیان نیز بقبولانیم.
نظر شما