به گزارش خبرگزاری کردپرس، دکتر سارا فلاحی، پژوهشگر علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی طی یادداشتی که در اختیار کردپرس گذاشته است، با تحلیل موازنه تهدید ایجاد شده در روابط ایران و آمریکا به نقش مهم ایران در ثبات تأمین انرژی در جهان پرداخته است.
دکتر سارا فلاحی در یادداشت خود مینویسد:
آمریکا از روی کارآمدن ترامپ تا کنون استراتژی تهدید - تطمیع را علیه ایران بکار برده است. تهدید ایران و تطمیع متحدان منطقه ای خود برای تحت فشار قرار دادن ایران با خروج از برجام و اعلام تلاش برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران و باز گذاشتن دست عربستان و اسرائیل برای تحرکات منطقه ای به اوج رسید.
آمریکا با درک مشکلات داخلی ایران، با اعلام تحریم شرکت های طرف معامله با ایران التهاب و نوسان شدیدی را در بازار اقتصادی ایران ایجاد نمود و با حمایت از منافقین و ساپورت تبلیغاتی آن ها به طور ضمنی این باور را القا نمود که تغییر رژیم و آلترناتیو آن مهیاست.
از طرف دیگر ترامپ همواره و در پایان هر تهدید خود از آمادگی برای توافق بزرگ با ایران سخن می گفت؛ سیاستی که هنوز ادامه دارد. تا این مرحله ایران در فاز انفعال و صرفاً در موضع دفاعی بود و اگر به سمت توافقی با آمریکا هم می رفت در موضعی نابرابر حضور پیدا می کرد. اما سخنرانی رییس جمهور ایران در سوئیس و تهدید ضمنی به بستن تنگه هرمز و حمایت قاطع مقام معظم رهبری از این موضع گیری شرایط را به سمت تغییر محیط تهدید و میزان وزن آن سوق داد و سخنرانی سردار قاسم سلیمانی و اعلام آمادگی برای مقابله با تهدیدات آمریکا موقعیت ایران و آمریکا را در موقعیت موازنه تهدید قرار داد.
شکل گیری وحدت سیاست های اعلامی سیاسیون و نظامیان ایرانی یک سیگنال مهم و تاثیرگذار برای رهبران آمریکا است که از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم تا کنون اتفاق نیفتاده بود. هر چند آمریکایی ها ظاهراً به موضع گیری فرمانده سپاه قدس ایران واکنش رسمی نشان نداده اند اما در پیام های غیر رسمی خود سردار ایرانی را تعیین کننده نهایی استراتژی های منطقه ای ایران می دانند بنابراین بسیاری از صاحب نظران دنیا از سخنرانی سردار سلیمانی به این سو در توئیت ها و اظهار نظرهای خود معتقدند موازنه تهدید بین ایران و آمریکا شکل گرفته است و حالا می توان برای توافق بزرگ آماده شد.
این صاحب نظران معتقدند لفاظی های اخیر رهبران ایران و آمریکا بیشتر از آن که پیامی برای جنگ باشد سفیری برای صلح و توافق است. در واقع ترامپ نیز به خوبی دریافته است که خاورمیانه بدون ایران به ثبات نخواهد رسید و عربستان و اسرائیل نمی توانند متحدان امن و قابل اعتمادی برای آمریکا باشند. غرق شدن ناوچه های عربستان توسط ارتش یمن و تجدید نظر سعودی ها در صدور نفت از باب المندب و ناتوانی آن ها در پایان دادن به جنگ یمن شاهد ادعای فوق است.
البته قطعا ایران دیگر وارد توافق مستقیم با آمریکا نخواهد شد چون برجام خط بطلانی بر اعتماد به آمریکا در توافقات بین المللی کشیده است اما می توان شاهد توافقات غیررسمی بین دو کشور بود. در همین راستا ترامپ بیش از هفت بار به شکل محرمانه از ایران درخواست مذاکره نموده است چون ثبات صدور انرژی به عنوان یکی از مهم ترین سیاست های جهانی آمریکا به خطر افتاده است و ایران مهم ترین کلید این ثبات است. حداقل پیام وحدت رویه در ایران این است که ترامپ نیز به این باور اسلاف خود برسد که بدون ایران هیچ توافقی در خاورمیانه پایدار نخواهد ماند و هیچ کدام از متحدان آمریکا توان تأمین امنیت صدور انرژی را نخواهند داشت.
نظر شما