مهندس بهاء الدین ادب یکی از شخصیت های سیاسی و اجتماعی کردستان و ایران است که با نگاهی به اوضاع و احول مجلس جای خالی او و امثال او را این روزها بیشتر می توان حس کرد. پارلمانتاری که می خواست به این جایگاه شخصیتی که در خورش است را بدهد و تا حدی هم موفق شد. مهندس ادب یک معیار است. معیاری برای ارزیابی عملکرد نمایندگان مردم کردستان در مجلس، معیاری برای پیوند دغدغه های ملی و منطقه ای، معیاری برای کرد بودن و ایرانی بودن، معیاری برای خدمت و معیاری برای سنجش میزان دغدغه مندی برای توسعه ایران و کردستان.
مردم کردستان مهندس ادب را فراموش نمی کنند، نه چون او از خانواده ای ریشه دار در سنندج آمده، چون او همه تلاشش را برای خدمت به این آب و خاک به کار گرفت. مردم کردستان او را فراموش نمی کنند چون با وجود مریضی شدید تا آخرین لحظه برای توسعه کردستان تلاش کرد.
25 مرداد 86، نگارنده 3 سال بود که کار خبری را شروع کرده بودم و آن روز مهمان دکتر ولی الله داود آبادی، رییس وقت انجمن صنایع کنسانتره و آب میوه ایران بودیم برای انجام یک مصاحبه در مورد این صنایع که آن زمان در حال رشد و نمو بود. با هم دیگر که آشنا شدیم گفت تو «کردی» جواب دادم بله و اشک هایش را نتوانست کنترل کند و گفت: «شماها امروز یکی از حامیان بزرگ تان را از دست دادید.» می دانستم مهندس در بیمارستان بستری است اما خبر فوتش را از این دوست قدیمی اش شنیدم. بقیه مصاحبه انجام نشد و ایشان مهمان شد تا برای تشیع پیکر مهندس ادب آماده شویم و ره سپار سنندج. در میان راه در مورد شخصیت و منش مهندس ادب بسیار حرف زدیم اما یک نکته اش را که هیچ گاه فراموش نمی کنم این بود که «دکتر داود آبادی گفت چند روز قبل که به ملاقات مهندس ادب رفته بودم، قبل از احوال پرسی از سرنوشت پروژه ای پرسید که قرار بود انجمن در کردستان اجرا کند.» نمی دانم آن پروژه اجرا شد یا نه. اما اشک های داود آبادی اراکی برای مهندس ادب سنندجی را نمی توانم از یاد ببرم. او دغدغه داشت دغدغه توسعه کردستان. به راستی آن مرد اراکی راست می گفت 11 سال قبل در چنین روزی کردستان یک حامی و خادم بزرگ را از دست داد. روحش شاد و یادش گرامی.
نگاهی به زندگی منهدس ادب
مهندس بها الدین ادب روز30 مرداد سال 1324 خورشیدی، در محله «آقازمان» سنندج و در خانوادهای اصیل دیده به جهان گشود. دوران ابتدایی را در سنندج سپری کرد و سپس وارد دبیرستان شد و از آنجایی که استعداد فوقالعاده ای داشت، پدرش وی را برای ادامه تحصیل روانه تهران کرد.
او پس از گذراندن دوره متوسطه، در آزمون ورودی دانشکده صنعتی امیرکبیر در رشته راه و ساختمان پذیرفته و سال 1348 با مدرک کارشناسی ارشد فارغالتحصیل شد و در همان سال ازدواج کرد که ثمره آن پیوند، 4فرزند بود.
وی مدتی بعد از پایان دوره سربازی، شرکت «رواق» را تاسیس کرد که طرحهای عمرانی بسیاری را در نقاط مختلف کشور اجرا کرد. از جمله این طرحها، پروژه عظیم «300دستگاه» معروف به «آپارتمانهای ادب» در سنندج بود که در سال 1355 به بهرهبرداری رسید و جمع زیادی از خانوادههای فاقد مسکن با نازل ترین قیمت صاحب مسکن شدند. در آن زمان کردستان که از قطبهای کشاورزی کشور بود، سردخانه مجهزی برای نگهداری محصولات کشاورزی و دامی نداشت که مهندس ادب به تأسیس سردخانه سنندج همت گماشت. او پس از انقلاب اسلامی شرکت «آبژ» را بنیان گذاشت و به فعالیتهای عمرانی خود در اقصی نقاط کشور ادامه داد.
وی به عنوان نماینده نخست حوزههای انتخابیه سنندج، دیواندره و کامیاران در دورههای پنجم و ششم به مجلس شورای اسلامی راه یافت. خدمات صادقانه او به کردستان در اذهان مردم استان ماندگار است.
تلاش برای ساخت پالایشگاه پتروشیمی کردستان، ساخت و تأسیس کارخانه تراکتورسازی این استان، انجام اقدامهای اولیه برای ساختن آزادراه ترانزیت خوزستانـ آذربایجان، گرفتن مجوز منطقه گردشگری و ساحلی دریاچه زریوار با هدف اشتغالزایی برای مردم مریوان از جمله خدمات ماندگار مهندس ادب است. مهندس ادب سرانجام در بامداد پنجشنبه 25 مرداد 1386 بعد از جدال چند ساله با بیماری سرطان جان به جان آفرین تسلیم کرد.
نظر شما