من که در ترکیه بزرگ شده ام، همۀ آخر هفته ها با دوستان و خانواده جمع می شدیم و یک فیلم وسترن تماشا می کردیم. آن زمان جان وین ترکی را روان صحبت می کرد و کلینت ایستوود جواب های کوتاهش را به لهجۀ استانبولی ادا می کرد. شهرهای کابوی ها با منظرۀ دلگیرشان، آن قدر آشنا بودند که گویی جایی در آناتولی هستند. وقتی سریال تلویزیونی آمریکایی «دالاس» به ترکیه رسید موجی از هیجان ایجاد کرد که سال ها به طول انجامید. بعد از ظهرها که این سریال پخش می شد کسی در خیابان ها نمی ماند. ما ملتی بودیم که اسیر حماسۀ خانوادۀ اوینگ شده بودیم. مادر بزرگم JR را که یک سرمایه دار نفتی توطئه گر و آب زیر کاه بود، نفرین کرده بود. همۀ ما به شدت از او متنفر بودیم. اما ما هرگز او را به عنوان یک «آمریکایی» یا «غربی» ندیدیم.
این چیزی است که وقتی به گذشته نگاه می کنم بیش از هر چیز برایم تکان دهنده است: فقدان احساسات ضد غربی و ضد اروپایی. بخشی از این واقعیت به این خاطر است که ترکیه مانند الجزایر یا مراکش مورد استعمار قرار نگرفته است. ما حافظۀ مشترکی از استعمار نداریم. در حقیقت ترک ها در آن زمان عموماً فکر می کردند بخشی از غرب و بخشی از اروپا هستند، اگر چه اغلب اروپاییان هنوز به آن معتقد نیستند. آن ترکیۀ ساده دل و خوش بین دیگر وجود ندارد.
سزمین مادری من در طول سال ها به طور فزاینده ای انزوا گرا، درون نگر و ضد اروپایی شده است. همزمان با اقتدار گرایی آشکار حکومت، ملی گرایی افراطی و بنیاد گرایی دینی نیز ظهور کرده اند. این امر ناگزیر به افزایش تبعیض جنسی و نابرابری جنسیتی منجر شده است. خشونت علیه زنان به شدت افزایش یافته است، به نحوی که در سال گذشته قتل زنان 25 درصد بیشتر شد. نسل آینده در مدرسه و خیابان در معرض گفتمان واکنشی ملی گرایی قومیتی و پوپولیسم راست گرا قرار می گیرد. اگر چه وضعیت فوق العادۀ وضع شده متعاقب کودتا علیه حکومت رجب طیب اردوغان به پایان رسیده، اما ترکیه به حالت نرمال باز نگشته است.
هفتۀ گذشته TRT، کانال تلویزیونی دولتی ترکیه، اعلام کرد دیگر فیلم های کابویی را پخش نخواهد کرد. این آخرین تحول در تنش ادامه دار میان ایالات متحده و ترکیه است، تنشی که باعث شد دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده تحریم های مالی علیه متحد خود در ناتو وضع کند. این اقدام لیر ترکیه را، که از پیش به خاطر سیاست های اقتصادی [حزب عدالت و توسعه] AKP و تغییر مسیر ضد دموکراتیک ترکیه تضعیف شده بود، در سراشیبی سقوطی بی سابقه انداخت. اردوغان در واکنش به این اقدامات از کل ملت خواست وسایل الکترونیک آمریکایی را بایکوت کنند. او گفت: «اگر آنها آیفون دارند، جاهای دیگر نیز سامسونگ دارند. ما نیز وستل [یک تولید کنندۀ ترک] داریم.» همچنین، حکومت از مردم خواست دلارهایشان را به لیر تبدیل کنند. در ماه اوت تقریباً هر روز کانال های تلویزیونی و روزنامه های طرفدار حکومت به اطلاع ما می رساندند که «شهروندان نمونه» چه راه های هوشمندانه ای برای اعتراض علیه آمریکا و غرب به طور کلی یافته اند. پدری در آدانا، شهری در جنوب ترکیه، در انظار عموم پاسپورت های آمریکایی فرزندانش را سوزاند. یک گروه ملی گرای افراطی در همان شهر اسکناس ها دلار آمریکا را در مقابل دوربین تلویزیون ها سوزاندند. سپس سخنگوی آنها گفت: «ما بر این بحران غلبه می کنیم. ما کشیش را امام می کنیم» - که به کشیش اندرو برانسون اشاره داشت که دو سال است در بازداشت به سر می برد و اخیراً از زندان به بازداشت خانگی منتقل شده است. در موغلا، در جنوب غربی ترکیه، فردی به نام فرهاد دلار از دادگاه درخواست کرد نا خوانوادگیش را تغییر دهد.
این هیستری شووینیستی در میان همۀ شهروندان ترکیه مشترک نیست – این نمونه های نمایشی که در خیابان ها دیده می شوند آشکارا در اقلیتند. اما در کشوری که اپوزیسیون سانسور و سرکوب می شود، مردمی که چیزهایی را آتش می زنند و اسم هایشان را عوض می کنند توسط رسانه ها پوشش داده می شوند. هر کسی که آشکارا از شرکت در این نمایش سر باز بزند، خائن خوانده می شود.
یک تغییر فرهنگی عظیم در حال اتفاق افتادن است که خود را در جزئیات ریز زندگی روزمره نشان می دهد. ما داریم به سمت یک قبیله گرایی ساختگی سوق داده می شویم و به ما گفته می شود که از نظر قومی، مذهبی و تاریخی کاملاً از غرب مجزا هستیم. ما هرگز یکی از آنها نخواهیم شد. فرهنگ به میدان جنگ جدید تبدیل شده است. سکولاریسم رنگ می بازد و شمار مدارس مذهبی افزایش می یابد؛ تکامل از برنامۀ درسی جدید مدارس حذف شده است؛ آموزش در راستای خطوط مذهبی و ملی گرایانه تغییر شکل داده است. نیت اردوغان کاملاً روشن است: او می خواهد «یک نسل متدین تربیت کند.»
امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه ترکیه را ضد اروپایی خواند. او گفت: «ترکیه اردوغان دیگر ترکیۀ مصطفی کمال آتاترک نیست.» اما لغزش ترکیه به سمت غرب ستیزی نتایج منفی یکسانی برای «ما» و «آنها» خواهد داشت. این چالشی برای سیاستمداران اروپایی است – این امر تنها مربوط به ترکیه نیست، بلکه مسألۀ افزایش تعداد کشورهایی است که دموکراسی در آنها متزلزل شده یا آسیب دیده است.
باید رویکرد جدیدی وجود داشته باشد که آشکارا و بدون تزلزل از همۀ حکومت های اقتدارگرا و عملکرد شرم آور آنها در رابطه با حقوق بشر، دموکراسی و آزادی بیان انتقاد کند. اما در عین حال، همۀ ما نیز باید از جوامع مدنی آن کشورها که مردم آنها در ترسناک ترین شرایط مبارزه می کنند، حمایت کنیم. از آنجا که اردوغان و امثال او خود را به عنوان سخنگویان و نمایندگان ارادۀ مردم معرفی می کنند، لازم است تفاوت میان نخبگان و عامۀ جمعیت کشورهای غیر دموکراتیک را ببینیم. تنها رها کردن این سرزمین ها و دور کردن آنها از هنجارهای دموکراتیک غربی، تنها به انزوا گرایان کمک خواهد کرد. اسلام گرایان و ملی گرایان ترکیه نمی خواهند این کشور بخشی از اتحادیۀ اروپا باشد – آنها تنها از افزایش تنش سود می برند.
و در حالی که این درام بین المللی اجرا می شود، روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشر و رهبران مدنی ترکیه، محاکمه می شوند، تبعید می شوند یا به زندان می افتند. عثمان کاوالا شهروند مورد احترامی که به خاطر فعالیت هایش برای همزیستی صلح آمیز معروف است، هنوز با اتهاماتی بی اساس در زندان است. صلاح الدین دمیرتاش از رهبران اپوزیسیون نیز به همین ترتیب و به شیوه ای غیر قانونی همچنان در زندان مانده است. احمد آلتان داستان نویس و تحلیل گر نیز به حبس ابد بدون عفو محکوم شده است. ترکیه به بزرگ ترین زندان روزنامه نگاران تبدیل شده و حتی از رکورد غم انگیز چین نیز فراتر رفته است.
روز 25 اوت تحصن مادران [شنبه]، یک اعتراض صلح آمیز که بیش از یک دهه است هر هفته برگزار می شود تا صدها شهروندی را که در بازداشت پلیس ناپدید شده اند به یاد ملت بیاورند، با برخورد ظالمانۀ پلیس مواجه و متوقف شد. بیش از 20 تن دستگیر شدند. پروین بولدان رئیس مشترک حزب کردی [دموکراتیک خلق ها] HDP گفت: «این ها کشوری ساخته اند که از گریۀ بی صدای مادران نیز می هراسد.»
ترکیه دارد تغییر می کند و هر روز به سمت عقب می لغزد. ترکیه با هدایت یک شووینیسم و بیگانه هراسی زیر پوستی مورد حمایت حکومت، دارد از غرب و اروپا دور می شود. اما جامعۀ مدنی همچنان مقاومت می کند. شهروندان بیشماری – از زنان، دانشجویان و اقلیت ها – در ترکیه هستند که ما صدایشان را نمی شنویم، اما همچنان با شور به حمایت و دفاع از دموکراسی تکثرگرایانه ادامه می دهند. آنها هنوز هستند. ما هنوز هستیم. این چیزی است که «غرب» نباید نادیده بگیرد.
* الیف شافاک رمان نویس، سخنران، فعال حقوق زنان و اقلیت ها، دانش آموختۀ دکترای علوم سیاسی و استاد مدعو دانشگاه آکسفورد، کالج سنت آن است. وی در ایران با رمان پر فروش «ملت عشق» شناخته شده است. شافاک تا کنون 10 رمان و 5 کتاب دیگر منتشر کرده است.
منبع: گاردین
ترجمه: خبرگزاری کردپرس – سرویس ترکیه
بیشتر بخوانید:
ترکیۀ اردوغان؛ گرفتار بر سر دو دوراهی / یحیی مادرا
آیا درگیری نظامی ترکیه و سوریه محتمل است؟ / بیستون عباسی
نظر شما