معمولا افرادی که در فکر رهایی از بیکاری و ایجاد منبع درآمدی هستند تلاش می کنند تا به هر قیمتی شغلی را برای خود دست و پا کنند و اگر این افراد سرمایه اولیه ای را هم نداشته باشند به شغل های کاذب روی می آورند که می تواند به سیگار فروشی کنار خیابان و سایر دست فروشی ها اشاره کرد.
این افراد بنا بر دلایلی از جمله نپرداختن اجاره مغازه، پرداخت نکردن مالیات و فرار از بازرسی های فنی و بهداشتی دست فروش می شوند و سختی جلو گرما و سرما ایستادن در کنار خیابان را به این هزینه ها ترجیح می دهند.
اشتغال کاذب یا بیکاری پنهان پدیدهای است که بعد از انقلاب صنعتی همراه با توسعه شهرها در کشورهای پیشرفته و سپس در حال توسعه ازجمله ایران گسترش بیشتر یافته و هماکنون نیز ادامه دارد.
نابرابریهای اجتماعی، نبود توازن و تعادل یا به عبارتی عدالت اجتماعی و اقتصادی در توزیع امکانات بین آحاد گوناگون مردم، برخی کاستیها در اجرای سیاستها و برنامههای رفاهی و... از تنگناهای اجتماعی و اقتصادی جامعه است که موجب بروز برخی مشکلات در زندگی افراد و خانوادهها میشود و از این رو در موارد این چنینی افراد برای جلوگیری از بروز مسائل حاد و برآوردن نسبی انتظارات و نیازها به این مشاغل روی میآورند.
برای جلوگیری از رشد دست فروشی باید سرمایهگذاری برای توسعه مشاغل پایدار انجام شود و ضریب نفوذ شغلی به شکلی رشد کند که معیشت فرد و خانواده وی با یک شغل تامین شود. بر این اساس یا باید برای دستفروشان محدوده کار و بازارهای موقت مناسبی در نظر بگیرند یا پروانهای برای فعالیت ساماندهی شده آنها صادر شود.
با توجه به حل نشدن مشکلات قانونی پدیده دستفروشی، به نظر میرسد ساماندهی آنها در اولویت نیست. البته منظور از ساماندهی دستفروشان، جمعآوری بیحساب و کتاب آنها نیست، زیرا خیلی از آنها از همین راه امور خانوادهشان را میگذرانند. ساماندهی دستفروشان به این معنی است که هم فرد دستفروش بتواند معیشت خانواده اش را تامین کند و هم سایر کسبه و مردم رهگذر از حضورشان معذب نباشند. پیدا کردن این راه میانه، میتواند پدیده دستفروشی را به شغلی قانونی تبدیل کند.
واقعیت این است که مسائل اجتماعی-اقتصادی بسیار پیچیدهتر از آن هستند که با یک طرح ضربتی آنها را حل و فصل کنیم. به یاد داشته باشیم که دستفروشی معلول است، نه علت. به دستفروشان میتوان به دید کسانی نگریست که برای خود درآمدی دارند و سعی میکنند، خرج خود و افراد کمبضاعت اطرافشان را در آورند. چه بهتر که این نوع فعالیت به رسمیت شناخته شود و چارچوبی برای ارزشآفرینی بیشتر آن صورت گیرد.
هیوا محمد پور
نظر شما