کردپرس- ناپدید شدنِ جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان در استانبول و افزایش احتمال کشته شدنِ او توسط نیروهای امنیتی عربستان سعودی، در حال تبدیل شدن به بزرگترین چالش پیشروی حکومت بسته و محافظهکار این کشور در سالهای گذشته است؛ حکومتی که ولیعهد جوان و جاهطلبش تلاش میکرد سیمایی متسامح و هماهنگ با الزامات دنیای مدرن از آن ترسیم کند.
این خطای وحشتناک اما اعتبار این تغییرات را با تردیدهای جدی مواجه ساخته و اگرچه نهایتاً سعودیها با توسل به روشهایی چون باجدهیهای پنهان و تهدیدهای نفتی و اقتصادی آشکار و همچنین مشمولِ گذرِ زمان کردن موضوع، از آن عبور خواهند کرد اما بیتردید این داستان در عرصهی بینالمللی برای سالها و شاید دههها حکومت عربستان را آزار خواهد داد.
در ارتباط با مواضع دولتهای مختلف نسبت به این موضوع دو نکتهی عجیب و در عینِ حال جالب وجود دارد:
1ـ موضع اکثر دولتهای غربی که ظاهراً نظامهای سیاسی دمکراتیک و متعهد به رعایت حقوق بشر را رهبری میکنند در ارتباط با این موضوع، تا حد زیادی دو پهلو و متظاهرانه است. یعنی در حالیکه دلایل و حتی مستندات فراوانی در مورد کشته شدنِ این روزنامهنگار وجود دارد بازهم به برخی هشدارها و توصیههای دیپلماتیک و اغلب تبلیغاتی اکتفا کردهاند و همچنان امیدوارند حکومت عربستان راهی برای حل این بحران داشته باشد و آنها را نیز از زیر بارِ فشار موجود نجات دهد. کشورهای غربی سالهاست بهخاطر حفظ منافع اقتصادی خود در عربستان، آگاهانه و عامدانه در مورد سرکوبهای گسترده و نقض آشکار حقوق بشر در این کشور سکوت کردهاند و اکنون در وضعیت به شدت متناقضی گرفتار شدهاند. شاید بتوان گفت صادقانهترین واکنش متعلق به دونالد ترامپ رییسجمهور آمریکا بود که گفت در هر حالتی منافع اقتصادی آمریکا را که ناشی از قرادادهای نفتی و نظامی کلان با عربستان است فدای این موضوع نخواهد کرد.
2ـ واکنش دوم مربوط به دولتهای خاورمیانه است که عموماً نظامهای سیاسی اقتدارگرا و غیردمکراتیک دارند. آنها به خاطر تضعیف هرچه بیشتر عربستان به عنوان رقیب یا دشمن منطقهای، تظاهر میکنند که از این موضوع ناراحت و شوک زدهاند و بدعت عربستان در برخورد با مخالفان را به هیچوجه برنمیتابند، بهگونهای که انگار همهی مخالفان و منتقدان حکومتهای خودشان در امنیت و آزادی کامل بهسر برده و هرگز فشار و محدودیتی را تجربه نکردهاند! در حالیکه در بسیاری از این کشورها، سالهاست مخالفان و منتقدان به بهانههای مختلف و به شدیدترین شکل ممکن، سرکوب، آواره، ناپدید، زندانی، شکنجه و حتی ترور و اعدام میشوند.
ماجرای خاشقچی نشانهی زشت و دردناکِ بیماری مهلکی است که بسیاری از دولتهای خاورمیانه به آن مبتلا هستند؛ رسواییِ حذفِ فیزیکیِ خاشقچی، تنها داستانِ یکی از هزاران دمل چرکینِ خاورمیانهی متعصب و خشونتزده است که از بدِ حادثه و به دلیل ناشیگری، در کنسولگری عربستان در استانبول سر باز کرده است. برای این دولتها، عربستان تنها در حال پس دادنِ تاوان ناشیگری و تمیز انجام ندادنِ حذف یک مخالف است و نه به رسمیت نشناختنِ حقوق مخالفان و منتقدان خویش. طنز ماجرا اینکه دولت ترکیه به یکی از مدعیان این رویداد و متولیِ دفاع از جان و امنیتِ مخالفان سیاسی تبدیل شده است در حالیکه بسیارند منتقدان و روزنامهنگارانی که روزانه در کشورهای مختلف منطقه و از جمله ترکیهی مدعی، با چنین تقدیرهای دردناکی روبهرو میشوند.
نظر شما