سرویس کرمانشاه _ غلامرضا رشید یاسمی» مشهور به «رشید یاسمی کرمانشاهی»، در ۲۹ آبانماه ۱۲۷۵ خورشیدی در کرمانشاه بهدنیا آمد. یاسمی درباره محل تولدش گفته است؛ «ما از طایفه گورانیم ... اجداد ما که تا بیست و چهار پشت اسم و رسم آنها را میدانم، از ناحیه دول شمشیر (دره شمشیر) کردستان به خاک کرمانشاهان آمده، در گوران مسکن گزیده و به ریاست آن ایل که مرکزش قصبه باصفای گهواره است، رسیدهاند. ..»
چه خوش باشد به روی آب دیدن/ بر او رقصیدن مهتاب دیدن
به بیداری چنان خاطر فریبد/ که شام وصل یاران خواب دیدن
نسیم آید، ازو پرچین شود آب/ بلرزد قرص مه چون گوی سیماب
دژم گردد چو روی مهجبینی/ که ناگاهش برانگیزند از خواب
«غلامرضا رشید یاسمی» مشهور به «رشید یاسمی کرمانشاهی»، در ۲۹ آبانماه ۱۲۷۵ خورشیدی در کرمانشاه بهدنیا آمد. پدر او «محمد ولیخان گورانی» شاعر، نقاش و خوشنویس بود. او از طایفه «گوران» و جد مادریاش «محمدباقر میرزای خسروی» نویسنده داستان «شمس و طغرا» بود که دیوان اشعارش با تلاشهای رشید به چاپ رسید. یاسمی درباره محل تولدش گفته است؛ «ما از طایفه گورانیم که از عشیره بزرگ کرد است. اجداد ما که تا بیست و چهار پشت اسم و رسم آنها را میدانم، از ناحیه دول شمشیر (دره شمشیر) کردستان به خاک کرمانشاهان آمده، در گوران مسکن گزیده و به ریاست آن ایل که مرکزش قصبه باصفای گهواره است، رسیدهاند. گوران ناحیهای است کوهستانی و خوش آبوهوا که سکنه آن به دلیری و سلحشوری معروفند.»
رشید تحصیلات مقدماتیاش را در کرمانشاه و دوره متوسطه را در دبیرستان «سنلویی» تهران گذراند. در آن زمان، « نظام وفا» معلم ادبیات رشید بود و او را به سرودن شعر تشویق کرد. رشید حدود دو هزار بیت سرود که این اشعار در «منتخبات اشعار رشید» در سال ۱۳۱۲ و «دیوان شعر رشید یاسمی« در سال ۱۳۳۶ بهچاپ رسید. او تحولات اجتماعی و فرهنگی را در شعرهایش منعکس میکرد و در تلاش بود که به چارچوبها و معیارهای شعر کهن فارسی وفادار بماند. در قصیده سبکی ترکیبی از خراسانی و عراقی داشت و قصیدههایش دارای سنگینی، انسجام و در عین حال سادگی و روانی هستند. بیشتر قطعات خود را با مضامین جدید و به سبک قدیم میسرود. تشبیهاتش در وصف طبیعت و توصیف حالات درونی از قبیل غم و شادی را با مهارت بیان میکرد و گاهی در اشعارش میتوان ردی از حکمت، فلسفه و عرفان یافت. یاسمی به سوال روزنامه «شیرین امید» در خصوص این که چگونه شاعر و نویسنده شده است این گونه پاسخ داد؛ «دوره زندگی من از لحاظ ادبی دو قسمت است: یکی تا حدود ۱۷ سالگی که در صحرا و دهات ولایت خود کرمانشاهان بهسر میبردم. دیگر، دورهای که به تهران آمده تحصیل مرتبی کردهام. از لحاظ شعر و شاعری هر یک از دو دوره صورتی خاص دارد: در قسمت اول بدون توجه و التفات این ذوق در من پرورده میشد و قوه موروثی در نشوونمای شاعری من کار خود را آهستهآهسته انجام میداد و مثل نیرویی که در باطری ذخیره میشود متراکم میگردید. گاهی شرارهای میزد ولی بهزودی به جای پنهانی خود باز میگشت. این قوه طبیعی محتاج محیط مناسب و تشویق ماهرانهای بود که او را از جعبه شرم و مخزن ترس بیرون اندازد و در خارج پراکنده و مشتعل کند. این امر در تهران صورت گرفت، در آنجا التفات و توجه به شاعری پیدا کردم و صنعت یا تصنع ضمیمه فطرت گردید. تصور میکنم که قلمم قادر باشد که از این دو دوره نقشی روشن رسم کند.»
بعد از فارغالتحصیلی مدتی در وزارت معارف، مالیه و دربار مشغول بهکار شد. در همین زمان بود که رشید، جرگه دانشوری را تأسیس کرد و بعدها تلاشهای «ملکالشعرا بهار» آن را به انجمن دانشکده تبدیل کرد. علاوهبر همکاری با مجله دانشکده، با نویسندگان و شاعرانی همچون «محمد تقی بهار»، «سعید نفیسی»، «عباس اقبال»، «ابراهیم الفت» و دیگران همکاری میکرد. او عضو «انجمن ادبی ایران» شد و اولین کتابش را در درباره زندگی شاعر سلسله سربداران «ابنیمین فریومدی» منتشر کرد. یاسمی از سال ۱۳۰۰ مقالات خود را در روزنامه «شفق سرخ» به سردبیری «علی دشتی» منتشر کرد و همین مقالات شهرت ادبی قابل قبولی را برایش بهدنبال داشت. مقالات ادبی، تاریخی، فلسفی و انتقادی او در مجلات «نوبهار»، «آینده»، «ارمغان»، «تعلیم و تربیت»، «یغما»، «مهر» و …چاپ شده است. از کتابهای پژوهشی رشید یاسمی میتوان به ترجمه کتاب «تاریخ چنگیز» اثر «هارولد لمب»، «تاریخچه نادرشاه» تالیف «مینورسکی»، «آیین نگارش تاریخ»، «تاریخ ملل و نحل» و ترجمه جلد چهارم «تاریخ ادبیات ایران» نوشته «ادوارد براون» اشاره کرد. همچنین تصحیح «دیوان سلمان ساوجی»، تصحیح «دیوان مسعود سعد سلمان»، «اندرزنامه اسدی طوسی» و… از دیگر فعالیتهای اوست.
او علاوهبر یادگیری زبانهای عربی، انگلیسی و تکمیل زبان فرانسوی، زبان پهلوی را نزد «هرتسفلد» آموخت. در سال ۱۳۱۳همزمان با تأسیس دانشگاه تهران؛ به سمت استادی کرسی تاریخ اسلام در دانشکده ادبیات برگزیده شد و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد. او تا پایان عمر بهعنوان استاد در دانشگاه تهران تدریس میکرد.
«ایرج افشار» محقق، ایرانشناس، کتابشناس و نسخهپژوه ایرانی در کتاب «نادره کاران» که سوگنامه ناموران فرهنگی و ادبی است؛ درباره «رشید یاسمی» مینویسد: «رشید یاسمی را بارها دیده بودم. مردی خوشسخن و سخندان بود. با مصاحب خویش سخن به مهر و لطف میگفت. چهرهای سرخگون و خوشایند داشت. برای زندگی رنج بسیار برد. ناچار تن خویش را فرسود. کارهایی را که در زمینههای مختلف ادب و تاریخ به انجام رسانید برای زمان خود گرانقدر بود و تازگی داشت. پارهای از آثار او نیز تا سالیان دراز باارزش خواهد بود. سادهتر آن که در بسیاری از کارهای ادبی راهبر آیندگان و چراغی فراراه اخلاف خویش بود. عمری رنج برد و جان فرسود و البته نامش در تاریخ ادب ایران ثبت خواهد ماند.»
یاسمی در روز ۱۱ اسفندماه سال ۱۳۲۷ در تالار دانشکده ادبیات، درباره تاثیر عقاید حافظ بر روی گوته سخنرانی داشت. در ابتدای سخنرانی بهدلیل ازدحام جمعیت هیجانزده شد و در کلامش لکنتی پیدا شد. او را از پشت تریبون پایین آوردند و روی یکی از صندلیهای جلو قرار دادند که در این حال نیمی از بدنش فلج شد. او را به بیمارستان مهر بردند و مدت یک ماه در ایران مشغول معالجه بود. سپس به فرانسه رفت و تا زمان بهبودی دو سال در آنجا اقامت داشت. بهدلیل اینکه کمیسیون ارز از تبدیل حقوقش به ارز دولتی خودداری کرد، ناچار به تهران بازگشت و پس از پانزده روز اقامت در تهران، در ۱۸ اردیبهشتماه ۱۳۳۰ در سن ۵۸ سالگی درگذشت. این ابیات بر سنگ مزارش در آرامگاه «ظهیرالدوله» نوشته شده است:
نسیمآسا از این صحرا گذشتیم/ سبک رفتار و بیپروا گذشتیم
به پای کوشش از دیروز و امروز/ گذر کردیم و از فردا گذشتیم
کنون در کوی ناپیدا خرامیم/ چو از این صورت پیدا گذشتیم
رشید! از ما مجو نام و نشانی/ که از سر منزل عنقا گذشتیم
در بزرگداشت یاسمی، خیابانی در منطقه ۳ شهرداری تهران، حد فاصل خیابان «ولیعصر» تا خیابان «سئول» به نامش نامگذاری شدهاست. همچنین در شهر اسلامآباد غرب کتابخانهای عمومی با نام «کتابخانه عمومی زندهیاد غلامرضا رشید یاسمی» نام گرفته است و کتابخانه «پردیس شهید صدوقی» دانشگاه فرهنگیان در کرمانشاه نیز، نام «کتابخانه استاد رشید یاسمی» را بر خود دارد. نشست تخصصی بررسی ابعاد شخصیتی و علمی یاسمی همراه با رونمایی از یادنامه «سرو رشید»، در ۸ خردادماه سال ۱۳۹۶ بههمت انجمن ایرانی تاریخ و با همکاری دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه رازی برگزار شد.
آثار:
دیسیپل (شاگرد)، پل بورژه، پاورقیهای مجله هفتگی نوبهار، ۱۳۰۱
چاپ دیوان محمدباقر خسروی، تهران، ۱۳۰۳
احوال و آثار ابن یمین، تهران، ۱۳۰۴
سلامان و ابسال جامی، تهران، ۱۳۰۶
نصایح فردوسی، تهران، ۱۳۰۶
اندرزنامه اسدی طوسی، تهران، ۱۳۰۶
مقدمهای بر دوبیتیهای باباطاهر عریان، تهران، ۱۳۰۶
قانون اخلاق، تهران، ۱۳۰۷
دیوان هاتف اصفهانی، تهران، ۱۳۰۷
ترجمه تاریخ عمومی قرن هجدهم، البر ماله، تهران، ۱۳۱۰
منتخبات اشعار، تهران، ۱۳۱۱
ترجمه تاریخ چنگیز، هارولد لمب، تهران، ۱۳۱۳
ترجمه تاریخچه نادرشاه، مینورسکی، تهران، ۱۳۱۳
اندرز اوشنر داناک، ترجمه از پهلوی، تهران، ۱۳۱۳
اندرز آذرباد مارسپندان، ترجمه از پهلوی، تهران
ارداویرافنامه، ترجمه از پهلوی، تهران، ۱۳۱۴
ترجمه آثار ایران، گدار، ج ۱، تهران، ۱۳۱۴
ترجمه نصایح اپیکتنوس حکیم، تهران
تاریخ ملل و نحل، تهران، ۱۳۱۵
ترجمه تاریخ ادبیات ایران از آغاز صفویه تا عصر حاضر، ادوارد براون، تهران، ۱۳۱۶
ادبیات معاصر، تهران، ۱۳۱۶
آیین نگارش تاریخ، تهران، ۱۳۱۶
ترجمه ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستن سن، تهران، ۱۳۱۷
تصحیح و تحشیه دیوان مسعود سعد سلمان، تهران، ۱۳۱۸
چاپ اشعار گزیده مسعود سعد سلمان، تهران، ۱۳۱۹
احوال و آثار سلمان ساوجی، تهران
کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او، تهران، ۱۳۱۹
ترجمه آیین دوستیابی، دیل کارنگی، تهران، ۱۳۲۰
ترجمه تئاتر منظوم آنوش، تومانیانس، نویسنده ارمنی، تهران
ترجمه مقاوم ایران در تاریخ اسلام، مارگولیوث، تهران، ۱۳۲۱
از قصرشیرین به طوس، نشریه اداره عتیقیات، تهران
ترجمه فلیسی، کنتس دوسگور، تهران، ۱۳۳۴
دیوان اشعار، تهران، ۱۳۳۶
نظر شما