گذر از مرز باریک کودک آزاری/مراقبتی که آسیب می زند

سرویس کردستان- انتشار اخباری پراکنده از کودک آزاری به ویژه با منشاء خانواده ها که به کانون گرم تربیت کودک تعبیر می شود، بازنگری برنامه های تربیتی را از سوی روانشناسان مورد تأکید قرار داده است.

به گزارش خبرنگار کردپرس، کودک آزاری به هر گونه فعل یا ترک فعلی که باعث آزار روحی و جسمی و ایجاد آثار ماندگار در وجود یک کودک شود، تعریف شده است. برخی از این آثار می‌تواند مخفی باشد از جمله ممانعت از حاضر شدن در کلاس درس، محروم کردن او از غذا، حبس در حمام یا زیرزمین و برخی با تنبیه جسمی و آزار جنسی به صورت عیان اعمال می شود.

موضوعی که مدتی پیش با بروز آن در یکی محله های قروه به عنوان یک آسیب پنهان تربیتی مورد توجه قرار گرفت و مسئولان امر به جای مواجهه منطقی با آن به عنوان مطالبه به حق خانواده ها در مسیر همیشه پنهان این گونه اتفاقات قرار گرفتند.

با این حال بسیاری از روانشناسان و کارشناسان حوزه تربیتی مصادیق کودک آزاری را محدود به یک موضوع ندانسته و تأکید دارند که در برخی خانواده ها نمونه های قابل توجهی از جمله تنبیه بدنی، آزار و اذیت جسمی و روحی و حتی اجبار به انجام کارهای خاص مشاهده می شود.

آسیبی که البته با زندگی مدرن امروزی با وجود ادعای برخی خانواده ها به کودک سالاری در منازل، به شکل های جدیدی اعمال شده و در نهایت تربیت ناصحیح کودک تأثیر منفی در خانواده و در ادامه در جامعه برجای می گذارد.

اجبار به پذیرش شخصیت

یکی از مصادیق کودک آزاری مشاهده شده در برخی خانواده ها الزام کودک به پذیرش نقش های خاص شخصیتی و اجازه ندادن به پرورش فکری و خلاقیت و قوه تعقل کودک است. به طوری که در فرهنگ عامیانه قدیمی ها فرزندی نیکو است که دقیقاً به حرف پدر و مادر عمل کرده و ذره ای متجاوز از خواسته و پسند آنان گام برندارد.

این مهم در وهله اول شایسته به نظر می رسد چرا که در ذهن هر شهروندی والدین به عنوان مناسب ترین الگوی رفتاری کودک بوده و این حق را دارند که انسان دیگری مطابق شخصیت خود تربیت کنند.

با این وجود روانشناسان نظر دیگری در این خصوص دارند. به گفته «ساناز موحد» این الگوی فکری در برخی مواقع و زمانی که والدین کودک پختگی تربیتی، اخلاقی و رفتاری دارند کارساز است.

او تأکید دارد اینکه یک پدر و مادر تجمل گرا به دنبال تربیت فرزند خود، مشابه الگوی فکری خود هستند در واقع تکرار یک اشتباه تربیتی است و آسیب آن متوجه نسل بعد می شود.

«موحد» معتقد است علاوه بر این، اصرار به خواندن رشته تحصیلی خاص، اصرار به پذیرش شغل خاص، گزینش دوستان فرزند، گزینش نوع پوشش، رفتار های اجتماعی و حتی شخصیت اخلاقی در برخی مواقع نتیجه مطلوب ندارد.

در تأیید این علل باید به خیل عظیم دانش آموزان و دانشجویانی که علاقه مند به رشته تحصیلی خود نیستند اشاره کرد که در واقع گرایش به چند رشته تحصیلی در میان خانواده ها به دلیل چشم و هم چشمی حتی موجب به چالش کشیده شدن برنامه های آموزشی و تحصیلی شده است.

تنبیه بدنی اهرم همیشگی

آسیب دیگر که به تعبیر کارشناسان به دلیل خشونت موجود در روابط اجتماعی در تربیت کودک تأثیر گذاشته، نحوه برخورد با کودک خاطی است.

طبق گفته های «موحد» اغلب مادران و پدران در ابتدا اخم؛ سپس داد و فریاد و به فاصله کوچکی آزارهای جسمی و روحی را آغاز می کنند.

در واقع او تأکید دارد تعداد خانواده هایی که در هنگام بروز خطا از سوی کودک با صحبت با او به واکاوی علت بروز خطا و حل ریشه ای مشکل می پردازند، بسیار اندک است.

مطابق اظهارات این روانشناس اینکه گوش کودک را باید کشید تا پررو نشود، فرهنگی است که برخی از خانواده ها با اعتقاد قلبی آن را اجرا می کنند.

بهانه ای برای باج گیری

در عین حال روانشناسان مصداق کودک آزاری قابل توجه دیگری را هم در خانواده ها رصد کرده اند. اختلافات خانوادگی و باج گیری والدین با بهانه قراردادن کودک که نمونه بارز آن در پرونده های طلاق مشاهده می شود.

مطابق قوانین خانواده زن در هنگام طلاق حق حضانت فرزند خود را فقط تا هفت سالگی می تواند داشته باشد. البته به شرط تامین هزینه ها و بعد از این سن، مادر باید فرزند خود را به همسرش برگرداند. همین موضوع در سایه غفلت مشاوران و خلاء های قانونی کودکان را گوشت قربانی پرونده های طلاق کرده است.

علاوه بر این هستند کودکانی که با یکی از والدین خود که جدای از هم زندگی می کنند، زندگی کرده و به واسطه آسیب عاطفی ناشی از این جدایی دچار مشکلات روحی و تربیتی می شوند.

ازدواج کودکان؛ بدترین شیوه کودک آزاری

به جرئت می توان گفت که اجبار کودکان به ازدواج زودهنگام به خصوص زیر 18 سال یکی از بدترین شیوه های کودک آزاری در جامعه است. مسئله ای که بیشتر از جانب خانواده به کودک تحمیل می شود و بدون در نظر گرفتن شرایط جسمی و روحی کودک و حتی پیش بینی آینده زندگی او شکل می گیرد.

جامعه شناسان معتقدند که اجبار به ازدواج کودکان یکی از شکنجه های زیرپوستی جامعه است که اگر از روند رو به رشد آن جلوگیری نشود قطعاً تبعات بسیار ناگواری را در آینده ایجاد خواهد کرد.

«کودکان کار» آسیب اجتماعی جدی

در بیان مصادیق دیگر کودک آزاری در حوزه تربیتی و اجتماعی، کودکان کار بسیار مورد تأکید روانشناسان و کارشناسان اجتماعی قرار داده شده اند و اعتقاد دارند که این مهم آسیبی جدی برای جامعه است.

به گفته «نجم الدین شاکری» این روزها در جای جای شهر کودکان کار با دست فروشی، فال فروشی، کار در رستوران ها و مغازه ها و حتی انجام فعالیت های سنگین فیزیکی در سایه غفلت دستگاه های مسئول روز به روز تعداد خود را افزایش می دهند.

این کارشناس مسایل اجتماعی می گوید برخی از این کودکان توسط والدین از کار افتاده، بیکار و معتاد خود به کار گرفته می شوند و در واقع زیر پوست شهر شکلی از برده داری جریان می یابد.

برای تصدیق این سخنان اگر پنج شنبه ها سری به قبرستان های قروه بزنیم خیل عظیم پسر و دختر بچه های با سن میانگین 10 سال در حال فروش آب و گلاب و شستن قبور هستند تا در پایان روز درآمد ناچیزی به خانه ببرند. آن هم درست در فصلی از سال که کلاس ها و برنامه های اوقات فراغت تابستانی دهان هر کودک کاری را آب می اندازد.

تأثیر مشکلات روحی اطرافیان

مطابق تحقیقات روانشناسی شکل گیری شخصیت انسان درست در سنینی است که غالباً توسط خانواده ها مورد غفلت واقع می شود.

«صادق فرهمند» یکی از روانشناسانی است که با تحقیق در این حوزه کودکان را در دو گروه ایمن و ناایمن دسته بندی می کند. به گفته او کودکان ایمن کودکانی هستند که از والدین برخوردار شده اند که با ایجاد فضایی از عاطفه، محبت و امنیت روانی؛ محیط بسیار آرام برای آنان فراهم آورده اند به طوری که کودکان احساس اعتماد به نفس، آرامش و سلامت روانی از خانواده کسب می کنند.

در عین حال کودکان نا ایمن از نظر او به گروهی اتلاق می شود که وقتی بزرگ می شوند با مشکلات اساسی روحی، روانی و ناکامی ها و شکست های متعدد روبه رو می شوند.

«فرهمند» تأکید کرد که این گروه از والدین و مربیان خشن، دارای مشکلات رفتاری، روحی و شخصیتی و محیط ناآرام و پرتنش به چنین شخصیتی دچار می شوند. به گفته این استاد دانشگاه با اتفاق نظر اکثر نظریه پردازان حوزه تعلیم و تربیت شخصیت انسان در دوره سنی بسیار پایین یعنی دو و سه سالگی شکل می گیرد.

امنیت؛ نیاز اصلی کودک

برای دستیابی به موفقیت در تعلیم و تربیت کودک باید در خانواده، مدرسه، مهد کودک، رسانه و تمامی نهادهای تربیتی بازنگری کرد.

«فرهمند» نیاز اصلی تربیت کودک را امنیت می داند و معتقد است تمامی نهادهای تربیتی باید با هم افزایی توان خود چنین احساسی را برای کودک فراهم کنند. به گفته او هرچند قانون حمایت از کودکان و نوجوانان به تصویب رسید اما هنوز تا اجرای صحیح آن همانند دیگر قوانین در کشور راه بسیاری وجود دارد و نباید چشم امید به این قانون داشت.

«فرهمند» همچنین نقش نهادهای مسئول در مواجه با پدیده کودک آزاری را کلیدی می داند. نمونه پرونده کودک آزاری سال گذشته در قروه یکی از آزمون های محک دستگاه های اجرایی برای کنترل و مواجه با آسیب های اجتماعی است.

همچنین مطابق آمار اعلام شده از اورژانس اجتماعی قروه در سه ماهه آغاز به فعالیت، بیشترین مورد گزارش شده به این مرکز مربوط به کودک آزاری بوده و این یعنی فاجعه روز به روز در حال پیشرفت است.

با این وجود روانشناسان تأکید دارند که تربیت نسل آینده در برنامه های تربیتی نسل فعلی مشهود است و اگر جامعه مسیر شکوفایی و توسعه را دنبال می کند باید از هم اکنون به دنبال تربیت نسلی خلاق، پویا، متعهد، اخلاق مدار و توانمند باشد.

گزارش: زیبا امیدی فر

کد خبر 85050

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha