به گزارش کُردپرس ، اظهارات ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه که در نشستی در وین روز جمعه گفت که «ایران باید اصول بنیادی برجام را رعایت کند و فکر میکنم همین کار را هم میکند اما نمیتواند از گفتوگو درباره مسائل دیگری که نگرانی ما را به دنبال داشته، جلوگیری کند!» و اشاره به برنامه موشکی ایران و حضور منطقه ای جمهوری اسلامی کرد و خواستار مذاکره بر سر آنها شد، نشان داد که اروپایی هایی هم به نوعی خواسته های امریکایی ها را دنبال می کنند. این اظهارات شاید ماهیت سیاست اروپا در قبال ایران را فاش کرد.
سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان در حالی اصرار به ماندن ایران در برجام دارند و می گویند که حفظ برجام با اعتبار و استقلال و امنیت اروپا ارتباط مستقیم دارد که تا کنون نه تنها اقدامات عملی برای حفظ آن نکرده اند و نه تنها با گذشت حدود سه ماه از خروج امریکا از برجام هیچ راهکار عملی به ایران پیشنهاد نداده اند بلکه بر عکس کارهای آنها به ویژه شرکت هایشان حکایت از آن دارد که آنها هم همچون امریکا به دنبال فشار به ایران هستند تا آن چه ترامپ بهانه خروج امریکا از برجام می داندرا رفع کنند.
یک بام و دو هوا
یک شهروند ایرانی وقتی خروج شرکت های اروپایی از کشور را می بیند و مشاهده می کند که خروج شرکت هایی که تعهد به ماندن در ایران داده بودند، چقدر آسان از کشور می روند بدون این که اعتنایی به عواقب خروجشان از ایران بر شهروندان عادی و اقتصاد کشور کنند، و سپس اظهارات وزیر امور خارجه فرانسه را می شنود ناخودآگاه نزد خود می گوید شاید ارتباطی میان این اقدامات و اظهارات وجود دارد.از برجام تنها ایالات متحده خارج شده است، در حالی که می بینیم در نخستین روزهای خروج امریکا اکثر شرکت های اروپایی که طرف همکاری با ایران بودند بدون هیچ درنگی ایران را ترک کردند. بارزترین آنها دو شرکت بزرگ خودروسازی فرانسه، رنو و پژو سیتروئن هستند که با وجود تعهداتی که به حضور در همکاری با ایران داشتند و در حالی که شرکت پژو سیتروئن به گفته مدیران وزارت صنایع بعد از بازگشت به ایران بعد از امضای توافق هسته ای، خسارت خروج از ایران در تحریم های قبلی را پرداخت کرده بود، این بار بلافاصله بعد از خروج امریکا از برجام فعالیت هایشان را متوقف کردند و سطح همکاری ها را به کمترین حد ممکن رساندند تا آن جا که خروج نابه هنگام و ناگهانی آنها باعث آشفتگی در بازار خودروی ایران شد. این در حالی است که شرکت رنو قبل از توافق هسته ای، در حالی که ایران تحت تحریم های همه جانبه سازمان ملل و اتحادیه اروپا قرار داشت از ایران خارج نشده بود و به همکاری های خود با ایران ادامه می داد. اما این بار این شرکت هم همکاری اش با ایران را متوقف کرده است. این در حالی است که کشورهای اروپایی ادعا می کنند خواهان حفظ برجام با ایران هستند و به دنبال راهکاری برای سود بردن ایران از این توافق بین المللی هستند. بدیهی است منظور از سود بردن ایران از برجام بهره های اقتصادی است چرا که عموما بهره برداری ایران از برجام اقتصادی بوده و بهره برداری سیاسی و امنیتی آن از آن کشورهای اروپایی بوده است.
سیاستمداران اروپایی و پیروی از ذات استعماری غرب
ایمانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه در روزهای اولیه بعد از خروج امریکا از برجام گفته بود که نمی تواند شرکت های اروپایی را مجبور کند که از ایران خارج نشوند. اروپایی ها می گویند شرکت هایشان خصوصی هستند و تحت کنترل آنها نیستند و خود به تنهایی تصمیم می گیرند چگونه و در کدام کشورها و بازارها فعالیت کنند. اما شگفت آور این است که کشورهای اروپایی، هیچ کدام، حتی به شرکت های خود توصیه نکردند که ایران را ترک نکنند. به ویژه دولت فرانسه که هیچ گاه در هیچ جا اشاره نشد که از شرکت های فرانسوی خواسته است به فعالیت خود در ایران ادامه دهند. اگر بهانه اروپایی ها را بپذیریم که شرکت هایشان به تصمیم خود و بدون توجه به توصیه های دولت هایشان فعالیت های خود را هدف گذاری می کنند، این پرسش مطرح می شود که آیا آنها، ولو در ظاهر، هم نمی توانستند از شرکت هایشان بخواهند ایران را ترک نکنند، به ویژه که دولت فرانسه 13.7 درصدی از شرکت پژو سیتروئن را در اختیار دارد؟!
کشورهای اروپایی در حالی می گویند که به دنبال راهکاری برای حفظ برجام هستند و ادعا می کنند در تلاشند منافع اقتصادی ایران از برجام را تامین کنند که قبل از هر چیز حاضر نشده اند به شرکت های خود این قدر اطمینان دهند که در ایران بمانند. از طرف اروپایی شاید انتظار نباشد که از شرکت هایش بخواهد در ایران سرمایه گذاری کنند یا وارد فعالیت جدید اقتصادی شوند اما حداقل از آن دسته شرکت هایی که در ایران فعال هستند، حداقل، می تواند بخواهد که به فعالیت خود ادامه دهند و پشتیبانی های لازم سیاسی و اقتصادی را از آنها به عمل آورد!
اروپا بدنبال آچمزکردن ایران
در نگاه اولیه و از دید یک شهروند ایرانی که تحولات سیاسی را دنبال می کند و حرف های مقام های اروپایی را کنار هم می گذارد، این گونه برداشت می شود که اروپایی ها هم به نوعی به دنبال عملیاتی کردن خواسته امریکا هستند، آنها هم می خواهند که ایران بر سر مساله موشکی و حضور منطقه ایش پای میز مذاکره بنشیند و آن قدری امتیاز دهد که امریکایی ها راضی شوند. اختلاف آنها با امریکا بر سر این بود که امریکا برجام را مفید نمی دانست و می خواست توافقی به دست آید که همه موارد اختلافیش با ایران را شامل شود در حالی که اروپایی ها می گفتند برجام حداقل وجود دارد و نتیجه بخش بوده است، به گفته آنها حداقل برنامه اتمی ایران را مهار کرده است، بنابراین می توانیم آن را حفظ کنیم و به سراغ توافقات دیگر در زمینه های دیگر برویم.وقتی که امریکا از برجام خارج شد، دولت های اروپایی نسبت به خروج شرکت هایشان از ایران بی تفاوتی کامل نشان دادند و بدون اشاره به خروج شرکت هایشان فقط به اتخاذ مواضع سیاسی در قبال برجام بسنده کردند در حالی که به روشنی این پیام را القا می کردند که آنها می خواهند به ایران فشار بیاورند که اگر تن به مذاکره با امریکا برای توافق فراگیر نمی دهد حداقل تن به مذاکره با آنها بدهد تا بر سر مسائل دیگر به توافق برسد. مسائلی که دقیقا همان مسائل مورد نظر امریکاست!
نتیجه
به عبارت دیگر می توان گفت خروج امریکا از برجام دو رویکرد متفاوت برای رسیدن به یک هدف یکسان برای اروپا و امریکا را رقم زد، یک رویکرد امریکایی که می گفت برجام قابل قبول نیست و باید بر سر برجامی توافق شود که تمامی زمینه های مورد اختلافی امریکا و متحدانش با ایران را شامل شود در حالی که رویکرد دیگر که رویکرد اروپایی ها بود که می گفت توافق هسته ای جواب داده است پس آن را حفظ کنیم و ایران را وادار کنیم که بر سر مسائل اختلافی دیگر پای میز مذاکره بنشیند و توافق یا توافقات دیگری را امضا کند. شاید بتوان گفت که این دو رویکرد به یک رقابت میان امریکا و اروپا در عرصه دیپلماسی تبدیل شده است که هر کدام تلاش دارد با امکاناتی که در اختیار دارد به ایران فشار بیاورد تا خود را پیروز این میدان نشان دهد، اروپا با شرکت هایش و تهدید آنها به خروج از بازار ایران و به وجود آوردن مشکلاتی که می تواند خروج آنها به وجود آورد و امریکا با اعمال تحریم های یک جانبه و تشدید آنها.
نظر شما