امروزه نقش رسانه ها در جامعه و تاثیر بر ابعاد مختلف آن بر کسی پوشیده نیست. ابزاری قدرتمند که بر اساس نظریه برجسته سازی در علم ارتباطات، می تواند بر شناخت و نگرش مردم و تعیین اولویت های ذهنی آنان تاثیر گذاشته و مسائلی را برجسته و برخی دیگر را در خفا نگه دارد. به این معنا که رسانه ها با برجسته ساختن بعضی از موضوع ها و رویدادها، بر آگاهی و اطلاعات مردم تأثیر می گذارند. بنابراین از قدرت رسانه باید برای موضوعات مهم و مسائلی که اقشار بسیاری با آن درگیر هستند استفاده کرد. معلولان ضایعات نخاعی از جمله این اقشار هستند که اغلب مشکلات آنان ناشی از عدم شناخت جامعه از نیازهای آنان است. جامعه اگر محرومیت ها را به افراد معلول تحمیل نکند آنان دیگر ناتوان نخواهند بود و محدودیت برای آنان بی معنی می شود. اما تنها یک روز در سال به این افراد اختصاص داده شده و در این روز وعده های فراوانی از سوی مسئولان که پای ثابت این وعده ها بهبود و مناسب سازی معابر است چ داده می شود؛ اما هر سال دریغ از پارسال و در هر پروژه شهری که اجرا می شود معلولان محلی از اعراب ندارند و بدون توجه به آنان صورت می گیرد. در واقع به نوعی برخورد مناسبتی آن هم برای رفع تکلیف با آنان صورت گرفته و در سایر روزهای سال به فراموشی سپرده می شوند. این در حالی است که امروزه افزایش خودروها و ناامنی جاده ها سبب شده است که در کشور ما به علت تصادفات جاده ای، معلولان ضایعات نخاعی روز به روز افزایش پیدا کنند اما نه تنها از مشکلات آنان کاسته نشده بلکه حتی پیشرفت و ترقی جامعه سبب افزایش مشکلات آنان نیز شده است. این امر باعث شده که بسیاری از آنان منزوی شده و گوشه دنج خانه را به ظاهر شدن در جامعه و روبرو شدن با مشکلات فراوان آن ترجیح دهند. کوچه های ناهموار ، ساختمان های چندطبقه و بدون آسانسور و وسائل نقلیه عمومی که تنها برای افراد سالم در نظر گرفته شده و انگار چنین قشری اصلا در جامعه وجود ندارند از جمله مشکلات آنان است. اما کافی است که برای یک لحظه هم که شده خود را جای فرد معلول قرار داده و حتی به این فکر کرد که ممکن است روزی خود ما دچار سانحه شده و این اتفاق برای مان بیفتد. کافی است برای یکبار از دریچه آنان به دنیای اطراف نگاه کرد آنوقت می توانیم بخشی از رنج های آنان را درک کنیم. فرد معلول اگر ناتوان است این جامعه است که به محدودیت های او می افزاید و نیازهای آنان را نشناخته است و بی توجه به آنان شهرسازی را در پیش گرفته و نتوانسته آن امکاناتی را که حق آنان است به درستی در اختیارشان قرار دهد. کافی است که در اجرای هر پروژه شهری گوشه چشمی هم به این قشر از جامعه داشته باشد. با این اوصاف، این وظیفه رسانه است که باید نیازهای معلولان را به جامعه معرفی کند و نگرش ها را نسبت به افراد معلول تغییر دهد؛ می تواند آنان را معرفی کند که می توانند مانند یک فرد سالم و چه بسا بهتر نیز در جامعه فعالیت کنند و مثمرثمر باشند. رسانه می تواند به جامعه آگاهی دهد که معلولان ناتوان نیستند بلکه این جامعه است که شرایط ناتوان شدن آنان را در جامعه با عدم در نظر گرفتن آنان در مسائل مختلف مهیا کرده است. این در حالی است که جامعه خود باید تسهیل گر شرایط برای اینگونه افراد باشد نه اینکه خود مانعی برای آنان تلقی شود چرا که آنان نیز یک انسان عادی هستند و حق زندگی دارند و باید مانند افراد سالم به راحتی بتوانند در جامعه فعالیت کنند. رسانه ها حتی می توانند به عنوان نقش یک ناظر در پروژه های شهری و در فرایند مطالعاتی آن، در نظر گرفتن حقوق معلولان را متذکر شوند و بر آن نظارت داشته باشند. اینکه یک فرد معلول چرا نمی تواند وزیر باشد و یا حتی در میان کارمندان معمولی یک سازمان و یا یک اداره نیز فردی معلول و بر ویلچر نشسته به ندرت دیده می شود اینها همه ناشی از عدم شناخت درست از اینگونه افراد است و این وظیفه رسانه است که با تولید محتواهای مرتبط آنان را به مثابه یک فرد عادی به جامعه معرفی کند و نگرش های منفی نسبت به آنان را تغییر دهد. در واقع رسانه ها می توانند نمایش دهنده افراد معلول در حال زندگی و کار و در شرایط مختلف، با حوزهی متنوعی از مسئولیتها باشند و کاهش دهنده مشکلات معلولان باشند که به تدریج این تغییر نگرش ها در جامعه شکل گیرد.
نظر شما