کردپرس: قبل از انکه صدام حسین دیکتاتورعراق طی فرمانی در مورخ 29/8/1979وطبق ماده الف از اصل 42قانون اساسی موقت عراق خود را به درجه نظامی ارتشبد ستاد ارتقاء دهد، به استناد همین ماده وهمین اصل ازهمین قانون اساسی اما درمورخ 10/4/1980به شماره 2884دستور داد همه ایرانی های مقیم عراق از آن کشور اخراج شوند .
بعد هم دستور داد برخی ها با سرعت بیشتری از قومسیریه تبعید شوند اما اگر نشد از مرزهای معمولی درهمین فرمان او اما تبصره ای هم ملحق کرد که به موجب آن نظامیان و زنان ایرانی دارای همسرعراقی و فرزندان ذکور بین 18تا28ساله از این قانون مستثنی شوند.
او همچنین فرمان داد تا اطلاع بعدی آنها تحت نظارت بازداشت و زندانی شوند. دراین فرمان 8ماده ای که به امضای وزیر کشور عراق هم رسید صدام به صورت تاکیدی دستور داد چنانچه هریک از تبعیدشدگان در مرز ایران وعراق از ادامه مسیر منصرف شوند و تلاش کنند به سمت خاک عراق برگردند به طرف او 'شلیک شود.
صدام سپس برای تکمیل سناریوی خود در تاریخ 7/5/1980طی ابلاغیه ای سه ماده ای شناسنامه عراقی ایرانی الاصل ها را هم سلب و از درجه اعتبار ساقط کرد و بعد هم آنرا مستند کرد به نشست شورای فرماندهی انقلاب حذب بعث صدام .
همچنین طی فرمان شماره 474 مستند به ماده الف از اصل 42قانون اساسی موقت و بر پایه نشست شورای فرماندهی بعث درمورخه 15/4/1981اعلام کرد در صورتی که مردان عراقی که دارای زن ایرانی هستند، همسر خود را طلاق دهند به هر یک از آنان بین 2 تا 4هزار دینار کمک بلاعوض پرداخت می شود.
سخت گیری ها در مورد ایرانی های مقیم عراق به اینجا هم ختم نشد چرا که پس از این قوانین سخت گیرانه و مغرضانه بر علیه ایرانی ها، صدام سپس از وزارت دادگستری خواست پس ازطلاق زن ایرانی، زارت کشورعراق را جهت تبعید او به ایران درجریان بگذارد. این درحالی است که دیکتاتورعراق درمورخه 14/9/1985طی فرمان شماره 1096در10ماده و پس از نشست شورای فرماندهی حزب بعث دستورداد به شهروندان عرب که دارای تابعیت عراق هستند یک قطعه زمین یا یک واحد مسکونی در کنار زمین کشاورزی و خدمات اداری از جمله خدمات بانکی با 50 درصد تخفیف ارائه شود.
اما همین دیکتاتور در تبصره ای دیگر از ماده 2884 قانون اساسی دستورداد فرزندان ذکور 18سال به بالا را نگهدارند بر اساس اسناد منتشر شده از آرشیو حاکمیت صدام که در اثری نوشتاری به قلم محمد زهی نویسنده لبنانی دیده می شود ابتدا این جوانان را به برخی مراکز نظامی و پلیس و بعدها در بسیاری ازخانه های بزرگ خود رانده شدگان محبوس کرده تا بر اساس دستور صدام که فرمان اش را وزارت کشور و استخبارات صادر کرده اند این تعداد انسان جوان بی گناه را به زندان معروف ابوغریب منتقل کنند.
در ابوغریب هم همان ابتدا حادثه تلخی برای این افراد زندانی شده رخ داد آنجا پس ازمرگ مشکوک یکی از فرزندان کردهای فیلی رانده شده به ایران بنام حداد ، که ناشی از عفونت داخلی و بی تفاوتی وعدم رسیدگی مسئولان زندان بود در نهایت همه کردهای فیلی زندانی شده یاهمان معاودین دست به شورش میزنند و در سلول ها و زندان را با خشم خود می شکنند و بعد هم در محوطه زندان تجمع میکنند.
نیمه های همان شب وطبان ابراهیم برادر ناتنی صدام با حضور در مقابل تجمع کنندگان به آنان می گوید که نه می توانیم شما را آزاد کنیم و نه اینکه می توانیم شما را به خانواده هایتان که به ایران تبعید شده اند ملحق کنیم و فقط میتوانیم بگوییم فعلا به سلول هایتان برگردید که در ادامه درگیری و شورش بعدی در زندان آغاز می شود و در نهایت ساعت 5 بامداد غائله این انسان های بی گناه با دخالت و حمله گارد ریاست جمهوری و زندانبانان حکومت دیکتاتوری و با بازگرداندن آنها به زندان پایان می گیرد.
گفته می شود چندهفته بعد بسیاری ازاین افراد را به استخبارات و زندان های مخوف آن منتقل کرده اند و در نهایت فرزندان بالای 18سال رانده شدگان به ایران یا همان معاودین از کردهای فیلی را به قلعه سلمان در فاصله پنج کیلومتری مرکزی معروف به نگره سلمان می برند.
بد نیست در اینجا هم اشاره ای به یک موضوع مهم داشته باشم و آن اینکه قلعه سلمان درفاصله پنج کیلومتری نگره سلمان مخوف ترین زندان عراق واقع است . زمان ورود کردهای فیلی به زندان نگره سلمان به زندانبانان گفته بودند اینها ایرانی اند با آنها گپ وگفت نکنید. اما استاندار وقت بنام زهر مطنی عواد که قلعه سلمان درحوزه آن استان قراردارد به آنها گفته بود نگران نباشید شمافرزندان ما هستید نه زندانی.
با همه اینها ، این جوانان ایرانی یا همین کردهای فیلی تا سال 1986 این جوانان ایرانی الاصل درهمین قلعه سلمان نگهداری شدند تا اینکه چیزی حول وحوش650 نفرشان را از آنجا خارج کردند و به نقطه ای نا معلوم بردند اما بقیه آنها که چندهزارنفری بودند را نگه داشتند. جالب اینجاست که درسال 1986به هر یک از این نگونبخت ها فرم هایی تحویل دادند منضم به مشخصات فردی و خانوادگی هر یک از آنها.
در نهایت در یک مرحله650 نفرشان از آن زندان آزاد شدند، همچنین درتاریخ 14/7/1981تعداد700تا750 نفر دیگراز این گروه دربند آزاد شده اند. اسناد آرشیو حکومت دیکتاتوری درعراق ثابت می کند بقیه این افراد که هیچ اثری تا این لحظه از آنان در میان نیست. البته درباره چگونگی این موضوع برآیندهای مختلفی وجود دارد اما درباره سرنوشت بقیه افراد دربند قلعه سلمان خبری در دست نیست. اما اسناد به دست آمده نشان می دهد کردهای فیلی مفقود شده طی یک پروسه جنایتکارانه تحت نام یگان زرادخانه الصویره بسیاری از آنان بر اساس همان اسناد فوق سری از آنان به عنوان خرابکاردربند (المحتجز)یاد شده و تحت آزمایش سلاح شیمیایی موسوم به مزدوج 24 قرار گرفته اند.
در یکی از این اسناد به شماره 176باعنوان فوق العاده محرمانه به تاریخ 28/10/1989از یگان 5013(و'م'ب) به یگان زرادخانه الصویره با امضای سرهنگ ع ک ک آمده است: خواهشمندیم گروههای دیگری ازخرابکاران کرد را با سرعت بیشتری گسیل دارید چرا که آزمایش مزدوج 24 نیازمند آنالیز بیشتراست و فرماندهی کل نتیجه حاصله را مطالبه کرده است. همچنین درسند دیگری که به شخصی بنام شیمیایی 'ج 'اعضو یکی از کمیسیون ها ختم شده از انتقال 2400 نفر دیگر با عنوان مخربین المحتجزین نام برده شده است و گفته شده برای استحصال نتایج بهتر به خون بیشتری نیازمندیم ازاینرو گروه چهارم هم منتقل شوند .
این اسناد و چندین سند دیگر نشان می دهد برای بازخوانی رمز و راز جعبه سیاه این 4هزارجوان نگونبخت، بجز تعداد آزاد شده در سال های 81و 86 ، مرکز الصویره میتواند رمزگشای این ماجرای سر به مهر باشد. البته با اما و اگرهای بسیار صدام حسین که بسیاری اینک دوران او را به از امروز می خوانند روزی دستور داد هر کسی به رییس جمهورعراق سب وشتم کند اعدام وهرکسی به قضات او سب و شتم کند به 7سال زندان وهر کسی به وزرایش بدگویی کند تا ابد محکوم شوند. اینک به نظر می رسد آنالیز دوران دیکتاتوری حزب بعث فرارسیده است تا مشخص شود این جوانان چگونه وکجا ازبین رفته اند.
برای پیدا کردن سرنخ جنایات یک دیکتاتورمبتلا به سادیسم به نظرهمین مسئولان بدنه حاکمیت عراق بهترین فاکتور بوده وخیلی وقت ها پیش که درارتباط با حوزه عراق کارمیکردم بارها و بارها از قول کارشناسان واقع بین و جامعه شناس چنین برداشتی را از آخرین صحنه حکومت صدام جهت دستیابی به آثارجرم به عمل می آمد اما متاسفانه نشد اما نتیجه گیری از سرنوشت 4هزار جوان ازخانواده تبعیدیشان به ایران نشان می دهد در سال 80 تعدادی را به جرم تحریض درزنذان ابوغریب به نقاطی نامعلوم منتقل شده اند. گروهی دیگر هم درسال 86 پس از تکمیل فرم هایی مخصوص به جبهه های ایران وعراق منتقل می شوند یا به زمره حاکمیتی بعث پیوسته اند که این عده هم گفته می شود بین 500 تا700 نفربوده اند. بقیه هم که گفته می شود بیش از 3هزارنفرند بعد از قلعه سلمان سرنوشت آنان همچنان مبهم و ناپیداست اما کندکاو در آرشیوهای عصر دیکتاتوری صدام میتواند رمزگشای چنین حادثه و رازهای سر به مهر مربوط به آن باشد.
البته این دیکتاتور و حکومت تحت امرش هرگزتصورنمی کرد درنهایت یکی ازفرزندان همین رانده شده ها نخستین کسی است که پس ازدیدن و کشف مخفیگاهش درآن حالت ، خطاب به او جمله «خئاهد گزفت» (دستهایت را بالا ببر) وخودت را معرفی کنید را می گوید. به راستی نمی دانیم چرا دیکتاتورها یک عمر زندگی لذتبخش رابه لحظه ای ذلت می فروشند. حالا اما تحقیقات در زرادخانه الصویره بنظر بسیار ضروری تر شده است.
نظر شما