مدتی پیش روی گزارشی درباره ساختار سرمایهگذاری خارجی در ایران کار میکردم که به دادههای آنکتاد «کنفرانس توسعه و تجارت بینالملل» برخوردم. این دادهها درباره سرمایهگذاری خارجی در ایران بودند که از سوی معاونت طرح و برنامه وزارت صنعت، معدن و تجارت تکمیل شده بودند. گزارش به خوبی وضعیت 31 استان کشور و جنوب کرمان را در زمینه جذب سرمایه خارجی در دو دوره 10 و 27 ساله نشان میداد. وضعیت ایلام اما جالب بود و در کمال تعجب نمره استان در جذب سرمایه خارجی پس از 27سال صفر مطلق بود. این موضوع البته تازگی ندارد. سالها پیش علی حیاتنیا اقتصاددان هماستانی در کتابش آنرا گوشزد کرده بود.
ایلام بازهم آخر شده و این خبر دردناکی است. اما مگر در چارچوبی قبیلهای، با جامعهای کمتحرک و یک دستگاه اداری ساده که فقط تعدادی کارمند دارد و نه بیشتر، نمره استان در رقابت با قزوین و البرز و خوزستان و خراسان و بوشهر، میتواند چیزی جز صفر باشد؟ در استان این قبیل مسائل مهم نیستند. همه اداره عمومی و دولت را برای کارمند شدن یا وام یا امتیازات شخصی دوست دارند. در جان ما هنوز آب زندگی عهد باستان جریان دارد. اگر جز این بود، نمره صفر استان در جذب سرمایه خارجی بیتوبیخ نمیماند. اما خب نه برای یک سال که سی سال است استان وضعیتش همین است. هیچ یک از نمایندگان و استانداران هم برای این نمره صفر داد و هوار نمیزند. چرا؟ چون جذب سرمایه خارجی با داد و هوار مقدور نیست. اهمیت آن هم برای مردم بازگو نشده است. وگرنه ایلام در این زمینه، نباید سی سال درجا میزد.
قبل از اینکه به طرح بحث درباره چرایی ناتوانیاش در زمینه جذب سرمایه خارجی بپردازم، خوب است سراغ خود سرمایهگذاری خارجی بروم. سرمایهگذاری مستقیم خارجی یا FDI شاخصی است که سطح جذب پول خارجی در یک اقتصاد را نشان میدهد. ایران به طور کلی سالانه بین1 تا 3 میلیارد دلار پول خارجی جذب می کند که اغلب از طرف سرمایهگذاران اروپایی و آسیایی میآیند. این عامل مهم فقط به معنی ورود دلار یا یورو به ایران نیست. البته در جریان سرمایهگذاری خارجی این اتفاق نیز رخ میدهد اما نتیجه چنین موقعیتی، دو اتفاق بزرگ است : اول اینکه همراه با آن پول خارجی، تکنولوژی خارجی اعم از خط تولید، روش طراحی محصول، نگرشهای جدید بازاریابی و فروش و آموزش نیروها به ایران وارد میشود و دوم اینکه، کالای ساخت ایران تا دورترین نقاط جهان میرود. این کالا ممکن است مرسدس بنز آلمانی ساخت کارخانه ایدم تبریز باشد یا اتوبخار بوش ساخت کارگاهی در مازندران. وقتی این دو اتفاق میافتد، خود به خود سطح همه چیز در آن منطقه، استان و کشور تغییر میکند چون از آن به بعد همه چیز با متر بینالمللی سنجیده میشود. از بانکداری تا کار کارگر. در واقع ورود پول خارجیها به اقتصاد ایران نه تنها برای آنها سود دارد که مارا نیز به افراد بهتر و توانمندتری در جهان امروز تبدیل میکند. البته وقتی خارجیها برای سی سال پیاپی در یک منطقه سرمایهگذاری نمیکنند، این یعنی از آنجا ترس دارند. چرا خارجیها از ما ترس دارند؟ میگویم.
ایلام در فاصله سال های 1372 تا 1399 به مدت 27 سال پیاپی هیچ موفقیتی در جذب سرمایه خارجی ندارد. این خبر میتواند به این معنا باشد که هیچ یک از استانداران این استان توانایی تعامل با مقامات عالی کشور را ندارند یا در فراهم کردن بستر مناسب تولید برای سرمایهگذاران در ایلام عاجزند. البته این دو گزاره در اینجا صدق میکنند اما مهمترین پیام نمره صفر ایلام در سرمایهگذاری خارجی این است که قد استان با همه بازیگرانش، روزنامهنگارانش، مردمش و دانشگاهیانش برای جذب بازیگران خارجی کوتاه است. این سخن بدی است. حتی شاید کمی کدورت هم در آن باشد اما خب این واقعیت تلخ را باید شنید. وقتی رفتار اهالی استان با دو کارخانه پتروشیمی یا سیمان را در کنار آمار صفر سرمایهگذاری خارجی میبینیم، به عینه متوجه ضعف فرهنگ کار در جامعه، شیوه برخورد با پدیدههای جدید نظیر صنعتی شدن و البته ضعف شدید سیاستگذاران فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در استان میشویم. این فضا تا در ایلام تغییر نکند، نه تنها سرمایههای خارجی که سرمایههای دولتی نیز به سمت ایلام نمیآیند.
پیام این نوشته روشن است. ما ایلامیها اگر میخواهیم استان خوبی داشته باشیم، باید به آدمهای بهتر و بهروزتری تبدیل شویم. آدمهای این استان باید بیشتر مدارا کنند و ذهنشان را به روی آدمها و ایدههای جدید باز کنند. جامعه هم باید قبیلهگرایی را کنار بگذارد. افراد نیز باید از همشهری یا هموطن یا هر انسانی که بیش از خودشان شایستگی دارد، با روی باز و احترام استقبال کنند تا تجربیات جهان از رشد سطح زندگی را به عینه ببینند. اگرچه کمبود فرصتهای اقتصادی در ایلام موجب شده تا همه ما حریص باشیم و جز خود و بعد نزدیکانمان کسی را نبینیم اما در جهانی که حتی برای پختن نان هم نیروی متخصص تربیت میشود، یک جامعه را با این سطح از پیچیدگی نمیتوان با کمک پسرخالهها و همقبیلهایها اداره کرد. باید مدیران استان پا را از قبیله و استان و کشور فراتر بگذارند و اقتصاد و مدیریت را جهانی ببینند. آنگاه حتما ثروت بیشتری در این استان تولید میشود. ادامه وضعیت فعلی هم پیامدی جز بدتر شدن شرایط اقتصادی مردم استان نخواهد داشت.
ده سوزن به مردم استان زدم، یک جوالدوز هم به مدیران دستگاههای اداری ایلام می زنم. قبلا هم گفتهام دادهها حرف میزنند و این حرف را دوباره تکرار میکنم. از دریچه آمار میتوان به خیلی از واقعیات درباره نحوه حکمرانی، کیفیت مدیران دولت و فاصلهای که بین ادعاهای بزرگ مقامات استانی و توانمندیهایشان وجود دارد، پی برد. به مدیران قدیمی و نیز نیروهای فعلی استان برنخورد. کارنامه اقتصادی شما نشانه تواناییتان برای رهبری امور عمومی است. وقتی در تورم، اشتغال و تولید ضعف دارید، وقتی در سرمایهگذاری خارجی نتیجه کارتان مطلقا صفر است، عجیب نیست آدمها میلی به ماندن در این دنیا که شما کارگردان آن هستید، ندارند.
امیدوارم داستان ایلام از جایی به بعد تغییر کند. داستان "کوتاهی پیوسته قد سیاستگذاری" داستان مدیران ضعیف نیست. داستان ساختاری است که خردورز نیست و از دنیا نمیآموزد . عاقبت نیاموختن و نپذیرفتن هم فقر مردم و خودکشی و دگرکشی است. قصه تلخ ایلام و استانهای مشابهی که توسعه پیدا نمیکنند، قصه تجربه پی در پی خطاست. اما تا کی باید این خطا را تحمل کرد؟ تا وقتی جنس مطالبهگری ما به چیزی جز نالیدن تغییر کند، راه برای تغییر وضعیت فعلی حتما هست. ما که از رواندا در قلب آفریقا بدتر نیستیم که ظرف 15 سال اقتصادش چهار برابر شد! کار میخواهد و گوش شنوا برای بینشهای روشن و سالم.
نظر شما