اگر در طول روز به اطراف خود با دقت نظر بیندازیم به ویژه در شهر سنندج که به عنوان مرکز استان با توجه به جمعیت و وسعت آن با شرایط دشوارتری نسبت به شهرستان ها مواجه است، به نکات قابل توجهی بر می خوریم. برای مثال دقایق زیادی در ترافیک منتظر می مانیم اما اگر تنها برای چند لحظه اتومبیل جلویی مان خراب شده یا به هر دلیلی توقف کند، صدای بوق ممتد گوشخراش است که نصیب او و تمام افراد حاضر در آن محیط خواهد شد. مثال دیگر صف های نان و بانک و ... مراکز عمومی است و جالب است کسانی که ادعای فرهنگ بالا و شعور هم می کنند با کوچکترین مورد برآشفته شده و به حالت دفاعی در می آیند، انگار که برای احقاق حقشان باید با دشمنی به نام همشهری بجنگند. در حالی که بسیاری از مسائل روزمره که در شهر اتفاق می افتد را می توان با کمترین استهلاک روانی و با عذرخواهی کوچکی برطرف کرد. در خانواده ها نیز اوضاع بهتر از این نیست دیگر حرف های اعضای خانواده مثل قبل بر دل هم نمی نشیند و انگار هیچ کس حوصله ندارد تا به نزدیکترین فرد خانواده اش نیز جواب دهد و انتقاد کوچکی را بپذیرد. نکته جالب توجه این است که این روزها می بینیم خردسالان 6-5 ساله نیز در هنگام بازی با دوستان یا حتی در مواجهه با پدر و مادر خود می گویند اعصابم خرد شده، اعصاب ندارم، حوصله ندارم و ... که این خود، جای تامل بسیار دارد و با توجه به اینکه کشور ما در راستای توسعه گام بر می دارد، توجه به مساله بهداشت روانی افراد جامعه نیز بسیار حائز اهمیت است.
شهرنشینی و مهاجرت از روستا به شهر که به ویژه در سال های اخیر در شهر سنندج به دلیل آمار بالای بیکاری در میان روستاییان، رشد فزاینده ای به خود گرفته است، تغییرات سریع در ساختارهای اجتماعی، فروپاشی خانواده ها، تغییر شیوه زندگی مردم، افزایش مشکلات اجتماعی، اقتصادی و ... همه از عواملی هستند که می توانند بر شیوع بیماری های روانی و در نتیجه سلامت روانی جامعه تاثیر بگذارند.
در زندگی صنعتی امروز حوادث استرس زای زیادی وجود دارد در حالی که زندگی ساده روستایی به علت حمایتهای خانودگی و اجتماعی و به دلیل اعتقادات و ارزشهای سنتی دارای آرامش بیشتری است به همین دلیل می توان با در نظر گرفتن شرایط بهتر برای روستانشینان آنها را از مهاجرت به شهرها منع کرد.
در حال حاضر عامل مولد استرس در جهان نسبت به گذشته بیشتر شده است. زیرا بعضی از مکانیسمهای سنتی که به مردم کمک می کرد تا با فشارهای روانی مقابله کنند به تدریج رو به نابودی می رود. سیاست گذاری در زمینه سلامت روان، ارزش های انسانی و اقتصادی بسیار زیادی دارد، زیرا منجر به پیشگیری از ایجاد معلولیت در افراد و صرف هزینه های گزاف در این زمینه می شود که یکی از عوامل مخرب در این زمینه فشارهای روانی می باشند.
وضعیت سلامت روانی در کردستان در شرایط خوبی قرار ندارد. مدت هاست که روزی نیست در خیابان شاهد یک جدال لفظی یا زد و خورد نباشیم و بر اساس آمار پزشکی قانونی، امسال نزاع های خیابانی در استان نسبت به سال گذشته 7 درصد افزایش داشته است. طبیعی است که چنین جامعه ای نه تنها کمتر می تواند در مسیر توسعه پایدار روندی رو به رشد داشته باشد، بلکه در الگو سازی فرهنگی برای کودکان و جوانان نیز صدمات جبران ناپذیری به وجود خواهد آمد و چه ناگوار است اگر در کنار امکانات رفاهی، آموزش و بهداشت جسمانی، خشم و افسردگی نیز از میراث ما برای نسل های آینده به حساب آید.
نظر شما