به گزارش خبرگزاری کردپرس، سحر زنی تنها و بی سرپرست و حدود هفتاد ساله است که در تنهایی کنج خانه اش در روستای میرمکان از روستاهای مرزی بخش چوار ایلام با مشغول شدن به ساخت نوعی ظرف دست ساز محلی به نام «تک» که با چوبهای نازک درخت بادام کوهی ساخته می شود روزگار می گذراند.
سحر به قول خودش زندگی اش فرجام درست و مورد نظرش را نداشته است و گرنه نباید به تنهایی سالهای آخر زندگی اش در یک تک اتاقی در روستای زادگاهش منتهی می شد.
وی اما با هنری که از مادرش به ارث برده تا حدودی اوقات فراغت خود را مدیریت کرده و چند سالی است که به ساخت برخی صنایع دستی از جمله چیت و «تَک» مشغول شده است.
سالهایی که صنایع دستی در میان روستاییان ایلام رونق داشت
برای آنکه اطلاعات بیشتری از زندگی گذشته و حالش به دست آورم در همان کنجی که مشغول بافتن تک های مدور چوبی است همراهش می شوم و ضمن هم صحبت شدن با وی به هنر سرانگشتانش که چوبهای باریک و نازک بادام را به تار و پود یک ظرف مدور و مشبک تبدیل می کند همراهش می شوم.
او ابتدا به سابقه خانواده گی شان در ساخت صنایع دستی اشاره می کند و می گوید: در گذشته ساخت صنایع دستی و محلی در بین روستاییان رونق بسیاری داشت و بیشتر ابزارهایی که در روستاها استفاده می شد را روستاییان خودشان می ساختند.
ساخت سیاه چادرهای عشایری، ساخت چیت به عنوان دیوار و حصار سیاه چادرها، ساخت ستون های چوبی نگه داری سیاه چادرها که مردان روستایی با هنرمندی خاصی انها را می ساختند، ساخت طناب های قطور و بلند از پشم گوسفندنان و موی بز، ساخت قالی و گلیم و ساخت ظروفی مثل «تک» از جمله ابزارهای دستی روستاییان این مناطق هستند که سحر از آنها نام می برد و می گوید امروزه دیگر این ابزارها به ندرت ساخته می شوند.
وی می گوید: در خانواده شان بسیاری از این ابزار و وسایل را با کمک گرفتن از همدیگر تا سالهای نه چندان دور هم می ساختند. خودش هم در گذشته و زمانی که زندگی عشایری رونق داشت به کار چیت سازی مشغول بوده که البته بخاطر اینکه چیت سازی یک هنر تا حدودی چند نفره است و به توان بیشتری نیاز دارد چند سالی است که دیگر در حیطه فعالیت های وی نیست.
تک سازی، پیشه ای که از گذشتگان برای سحر به جا مانده است
سحر اما چند سالی است که تمرکزش را روی ساخت «تک» که شبیه سینی های بزرگ و متوسط است و با چوبهای نازک و حصیری درخت بادام ساخته می شود گذاشته است و از طریق آن هم نوعی کسب درآمد برایش به همراه دارد.
می گوید: در هفته حدوداً چهار عدد از این تک ها را بافته و البته به قیمتی نه چندان زیاد به فروش می رساند و به قول خودش مشتری های زیادی هم دارد که هم عشایر اطراف هستند و هم مردمانی که از شهر های نزدیک و خصوصاً ایلام به روستایشان می آیند. او هر عدد تک را به قیمت حدود 5 هزار تومان که مبلغ ناچیزی است به فروش می رساند.
می گوید: مبلغ درآمدی که از این راه به دست می آورد به همراه مستمری و کمکهای کمیته امداد و یارانه دولتی باعث شده که خدا را شکر تا حدودی زندگی اش تأمین شود و به کسی محتاج نباشد. ضمن اینکه با ساخت این نوع وسیله دستی بیشتر می تواند سرگرم زندگی شود و با تنهایی هایش کنار بیاید.
مواد اولیه ساخت این تک ها هم چوبهای درختان بادامی است که در اطراف روستایشان به فراوانی یافت می شوند و جالب اینکه معمولا خودش برای تهیه این چوبها به کوههای اطراف می رود.
سالهای تنهایی سحر در روستای میرمکان
سحر وقتی می خواهد از زندگی خانوادگی اش بگوید نوعی بغض گلویش را می فشارد و می گوید: شوهرش با وی خوب تا نکرد و او سالها پیش زمانی که سه دختر قد و نیم قد داشته است آنها را ترک کرده است .
می گوید: شوهرش پس از اینکه خود و فرزندانش را تنها گذاشت و رفت دوباره با زنی دیگر ازدواج کرده و صاحب چند فرزند شده است اما آن زن نتوانست با شوهر سابق سحر، زندگی طولانی مدتی را داشته باشد چرا که آن زن نیز از وی جدا شده و با فرزندانش به کشور سوئد یا یکی دیگر از کشورهای اروپایی مهاجرت کرده است.
به گفته سحر زمانی که زن دوم شوهر سابقش از او جدا شد، شوهرش همواره زندگی نابسامانی داشته و او در این سالها هیچگاه زندگی آرامی نداشته و همواره در به در مناطق مختلفی بوده است و این نوع سرنوشت تاوانی است که شوهرش سالها است که آن را با خود به دوش می کشد.
خانه ای که پایان هفته ها پر از شور زندگی می شود
خانه ای که سحر در آن زندگی می کند خانه ای کوچک اما تر و تمیز است که سالها پیش ساخته شده و کمیته امداد هم چند بار آن را تعمیر و بازسازی کرده است و سحر هم از این وضعیت رضایت دارد. می گوید کمیته امداد به جز مستمری گاها کمک هایی که نیاز داشته باشد در اختیارش قرار می دهند.
اما دل خوشی سحر در این خانه دختران وی و فرزندانشان هستند که هر سه دخترش سالها پیش ازدواج کرده و به خانه بخت رفته اند و به گفته سحر هر سه آنها خوشبختانه زندگی خوبی دارند و در شهر ایلام زندگی می کنند.
سحر می گوید: دخترانش معمولا تعطیلات آخر هفته به همراه نوه هایش به خانه اش می آیند که با آمدن آنها و جنب و جوشی که فرزندان در این خانه به راه می اندازند، خانه کوچکش رونقی دیگر می گیرد و پر از شور زندگی می شود.
گزارش: حشمت اله کرمی نژاد
نظر شما