کلاف سردرگم معادله قدرت در سوریه در حال بازشدن است. در یک سوی این معادله دولت مرکزی و نیروهای متحدش قرار دارند و در سوی دیگر آن آمریکا و نیروهای هم پیمانش سنگر گرفتهاند. در این میان کُردها در شرایط متفاوتی قرار دارند. از سویی کُردها عاملی برای ورود غرب به زمین سوریه هستند و از سوی دیگر ارتباطی قدیمی با دولت مرکزی دارند که در هشت سال گذشته نیز به صورت جسته و گریخته پیگیری شده است. کُردهای سوریه تحت رهبری حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) خود را جریان سوم مینامند؛ جریانی که نه خواهان تقابل با دولت مرکزی است و نه همراه با اپوزسیون جهادی عزم خود را برای برکناری اسد و تغییر ساختار سیاسی جزم کرده است. اما این سیاست قدری مبهم است چرا که کُردها شریک آمریکا در سوریه هستند و ایالات متحده هم دشمن دولت کنونی سوریه است. از سوی دیگر کُردها با برخی لایههای جریانهای معاند و برانداز دولت مرکزی از قبیل ارتش آزاد دارای روابطی هستند و در طرف دیگر از گذشته ارتباطاتشان با دولت مرکزی خوب بوده است. در واقع معادله قدرت در سوریه دارای سطح بالایی از درهم تنیدگی است که هر کدام از نیروها به سبب وابستگی به یک یا چند منبع قدرت، در زمان کنش سیاسی دچار نوعی سردرگمی در عمل سیاسی می شوند. اما آنچه که حائز اهمیت است، سوریه دارای ساختار سرزمینی مشخص و جایگاه حقوقی روشنی در جهان بینالملل است و خواهناخواه هرگونه حل شدن مسائل سیاسی باید از مسیر دولت مستقر در دمشق بگذرد؛همین امر منجر میشود که رابطه کُردها و دولت مرکزی دچار فراز و فرود گردد و آینده این کشور را دستمایه تجزیه و تحلیل کارشناسان قرار دهد. کُردپرس به سراغ دو تن از فعالان رسانهای و کارشناسان سیاسی رفته و آینده روابط کُردها و دولت مرکزی را به بحث گذاشته است که در ادامه میخوانید:
کُردپرس-دورنمای روابط کُردها و دولت مرکزی سوریه در دورانپسا داعش را چگونه ارزیابی میکنید؟
جبار مروئی میلان: در سوریه با عملیات باغوز داعش حداقل به لحاظ جغرافیایی به پایان خود نزدیک می شود. دولت سوریه و هم پیمانان با پیروزی نسبی بر مخالفان و نیروهای سوریه دموکراتیک با پشتیبانی ائتلاف بین المللی با شکست دادن داعش به نوعی یک همکاری نانوشته را در سوریه رقم زدند. اینک علاوه بر سرنوشت مناطقی که در تصرف ترکیه و نیروهای نیابتی آن است، سؤالی که ذهن ها را به خود مشغول کرده این است که آینده روابط دولت مرکزی و نیروهای سوریه دموکراتیک SDF که در مناطق خود نوعی سیستم اداری ایجاد کرده اند، در مرحله پسا داعش چگونه خواهد بود.
بی تردید مطلوب دولت مرکزی حضور در تمامیت سوریه و مطلوب نیروهای سوریه دموکراتیک، آن گونه که اعلام می کنند، حفظ مدیریت و سیستم اداری خود در چارچوب سوریه واحد است. سمت و سوی مسئله علاوه بر اهمیت مذاکرات و تفاهم سوری - سوری، تا حد بسیار زیادی به تصمیمات قدرت های جهانی وابسته است. به طوریکه هر وقت احتمال خروج نیروهای آمریکا از سوریه مطرح می شود، نیروهای سوریه دموکراتیک به خاطر تضعیف موقعیت در برابر فشارهای ترکیه از شمال و دولت مرکزی از جنوب، برای توافق با دولت مرکزی سوریه بیشتر ترغیب می شوند. در این وضعیت دولت مرکزی صفر امتیاز را برای آنان مطرح می کند و این نیروها نیز حداقلی ترین خواسته ها را مد نظر قرار می دهند. اما با احتمال ماندگاری نیروهای ائتلاف و به ویژه آمریکا در سوریه، نیروهای سوریه دموکراتیک با احساس حمایت خارجی حداکثر امتیازها را مطرح می کنند و بر اشکال مختلف حکومت غیرمتمرکز و شناسایی سیستم اداریشان بیشتر تأکید می کنند . در حال حاضر پس از کش و قوس های فراوان با مشخص شدن ماندگاری آمریکا همین روند طی می شود.
از انجا که هنوز بخش هایی از سوریه تحت تصرف ترکیه و هم پیمانانی است که در عمق اندیشه آنها سرنگونی نظام سوریه وجود دارد (برخلاف کردها که چندان با نظام سوریه مشکلی ندارند و بعنوان جریان سوم بر خودمدیریتی در چارچوب سوریه تأکید می کنند)، با این وضعیت هنوز ظرفیت های زیادی برای همکاری مشترک در برابر آن نیروها بین دولت مرکزی و نیروهای سوریه دموکراتیک وجود دارد. علاوه بر این، نیروهای سوریه دموکراتیک قسمت " سوریه سودمند " را در اختیار دارند که دارای منابع نفت، گاز، آب و زمین های کشاورزی است که برای باز سازی سوریه پسا داعش ضروری است. علاوه بر توافقات آشکار و پنهان روسیه و آمریکا در خصوص حوزه نفوذ خود، به نظر می رسد تا زمانی که دولت مرکزی حاکمیت خود را در سایر مناطق تحت تصرف اپوزوسیون و ترکیه نگسترانیده و یا هنوز ائتلاف بین المللی در شمال سوریه حضود دارد، دولت مرکزی سوریه به سراغ مناطق نفوذ سوریه دموکراتیک نخواهد آمد.
اژدرپیری: سوریه پساداعش را در بدبینانه ترین حالت می توان این طور متصور شد که حکومت مرکزی سوریه پس از اتمام بقایای خلافت اسلامی و خروج نیروهای آمریکایی بدون هیچ قید و شرطی برای سرکوب کُردها با شرکای خود دست به یکی کرده و برای ختم غائله خودمختاری کُردها در شمال سوریه وارد مخاصمه ای جدید شده و همانند سالهای پیشین منکر حق و حقوق این مردم شود. در این صورت بعید به نظر می رسد که بشار اسد بتواند صلح را در کشورش پایدار کند. درواقع سوریه با برهم خوردن توازن نیروها در مناطق خاص، از جمله شمال سوریه، در معرض یک انفجار است و افزایش تنش در این کشور و همچنین ریسک جنگی دیگر این سناریو را تا حد قابل قبولی در زمان حال مسکوت می سازد اما در آینده غیر ممکن نخواهد بود.
در خوش بینانه ترین حالت ممکن حکومت سوریه در خصوص مذاکرات سوری- سوری خواسته های ده گانه کُردها را عملی ساخته و در راستای خودمدیریتی دموکراتیک شمال سوریه گام بر میدارد. در این صورت نیروهای ارتش سوریه و نیروهای سوریه دموکراتیک با میانجیگری ایران و روسیه توان همکاری نظامی و سیاسی را در راستای مقابله با تهدیدات مخالفان بشار اسد در ادلب و ارتش ترکیه در عفرین، اعزاز و ... خواهند داشت. بعید نیست که چنین توافقی در کنار دیگر موارد، به حمایت مستقیم اسد از کُردها و در نتیجه، برخورد مستقیم دمشق و آنکارا بیانجامد. در چنین شرایطی در روابط روسیه و ترکیه بحرانی جدی روی خواهد داد و در روابط روسیه و غرب نیز تنش جدیدی به وجود میآید. افزون بر این، تشدید تنش در رویارویی ترکیه-سوریه -کُردها می تواند موج جدیدی از اقدامات تروریستی را هم در سوریه و هم در ترکیه در پی داشته باشد و سیل پناهجویان را به سوی ترکیه و اروپا روانه کند. در صورت تحقق چنین سناریویی میان دولت مرکزی و نیروهای سوریه دموکراتیک، یقیناً کُردها حمایت ضمنی آمریکا را از دست خواهند داد، اما خواهند توانست در ازای هشت سال جنگ و مقاومت و هزاران شهید، حکومتی همچون اقلیم کُردستان در عراق در راستای احقاق حقوق از دست رفته خود به دست آورند.
نظر شما