«یک و بینهایت صفر در برابرش» عنوان کتابی است از دکتر «علی شریعتی» که توسط استاد «هژار موکریانی» به زبان کردی ترجمه شدهاست، بطور خلاصه معنی عنوان این کتاب که در متن به زبان شاعرانهای نگاشته شده است، حکایت از وجود خالقی بیهمتا دارد که وجود او به سایر صفرهای پس از خودش اعتبار میبخشد، این صفرها کل کائنات و مجموعه هستی را شامل میشود که در حقیقت بدون خالق، ارزش و مفهومی حقیقی ندارند، به زبان ریاضی در این کتاب، خالق حکم عدد یک را دارد و کل اجزای هستی نیز صفرهایی است که در برابر آن ارزش دهگان و صدگان و هزارگان و ... پیدا میکنند.
تشابه معنوی این عنوان با مفهوم این یاداشت در حقیقت قیاسی معالفارق است اما تشابه ظاهری فیمابین موضوع یاداشت و ارزش وزنی ارقام در مجموعه اعداد طبیعی منشاء یک استنتاج معتبر به زبان ساده ریاضی است، داستان «یک و بینهایت صفر در برابرش» از تراوش قلم شریعتی در عالم حقیقت، یک مسئلهی آنالوگ است که ارزش ارقام از مرتبه یکان الی آخر بستگی به مرتبه آن، ده برابر، صد برابر، هزار برابر و بینهایت برابر است. اما در یک سیستم دیجیتال قضیه فرق میکند؛ در یک سیستم دیجیتال اعداد، سیاه و سفید و یا به زبان ریاضی «صفر» و «یک» تعریف شدهاند، وزن آنها صرفا یا یک است و یا صفر و برای توزین و ارزشیابی، محاسبه معدل، ارزش ندارد.
برای تبیین تشابه یک شهر را در نظر بگیرید که سرنوشت و اختیار تصمیم گیری در موارد مهم آن به یک عده افراد سپرده شده است، این افراد علی القاعده باید برگزیدگان و نخبگان شهر باشند که از طریق یک انتخابات دمکراتیک و با رای حداکثری همشهریان، صاحب اختیار سازمانی هستند تا بر درآمد و هزینهکرد عمومی شهر نظارت داشته و از طریق خرد جمعی برای عمران، نظافت و بهداشت، فضای سبز، ماشین آلات، امور حقوقی، امور فرهنگی و ورزشی، املاک ، سرمایه گذاری، ایمنی و آتش نشانی، فضاهای عمومی، معابر خیابان ها و روشنایی عمومی، اصول معماری و شهرسازی، بر مبنای یک نقشه جامع و چراغ راه به نام طرح تفصیلی، مشورت و تصمیمگیری کنند.
این مجموعه افراد در حقیقت تا زمانی که در برابر پدیدههای مهم و تاثیرگذار شهری در حوزه نظارت، سیاستگذاری و برنامهریزیهای حائز اهمیت، تصمیم و یا موضعگیری نداشته باشند، خروجی آنها «صفر» است، به مثابه یک سیستم دیجیتال، وزن رقم آنها بیارزش است و چنانچه صاحب موضع شوند، نقاب از ماتریس بیوزنی آنها فرو خواهد افتاد و «یک» شدن آنها در خروجی، به معنی اعمال یک دستور تاثیرگذار است.
چند مثال ساده را مرور میکنیم:
در یک مکان عمومی و طی یک رویداد فرهنگی یک خبرنگار توسط عوامل منتسب به شورا و شهرداری بدون تفهیم اتهام و اثبات جرم، مورد ضرب و شتم و توهین قرار میگیرد، از اعضای شورا و شهردار فقط یک نفر در برابر این رویداد موضع میگیرد و آنرا تقبیح میکند، سایر اعضاء بیتفاوت هستند و نه این رویداد را تایید و نه تقبیح میکنند!
تصمیم گرفته میشود جلسات شورا بدون حضور عموم مردم و خبرنگاران و یا با اعمال گزینشی محدود چند رسانه دولتی برگزار شود، تنها همان یک نفر است که معترض است و با تاکید بر ماده ۱۵ قانون شوراها مصوبه سال ۱۳۸۲خواستار برگزاری جلسات علنی شورا میشود و تهدید میکند در صورت عدم تمکین بقیه اعضاء به اجرای قانون، از حضور در جلسات خوداری خواهد کرد، مجددا رای سایر اعضاء سفید و در حقیقت همان «صفر مطلق» است.
به منظور کسب درآمد و مقابله با بحران مالی تصمیم به فروش قسمتی از یک پارک، پیادهرو، محوطهی ترمینال شهری-روستایی، تغییر کاربری آموزشی و پارکینگ به تجاری گرفته میشود، مجددا نمایندگان دوستدار موضع «صفر» تکانی نمیخورند و خروجی آنها همان «صفر» است، اما همان یک نفر موضع میگیرد، بیانیه میدهد و برای ابطال مصوبهی غیر قانونی از طریق همراهی افکار عمومی اقدام میکند، به صورت مسلم خروجی دیجیتالی این شخص در این موارد خاص هم «یک» است.
در زمینهای موسوم به دادگستری که مشرف به پارک ملت است و کاربری فضای سبز دارد، پروانه ساخت توسط شهردار صادر میشود، مجددا همان شخص موضع شفاف دارد و بیانیه و اعلامیه میدهد، مصاحبه میکند و این ساخت و ساز را خیانت به شهر میداند و حتی مورد هجمهی ذینفعان سودجو هم قرار میگیرد، در این مورد نیز بجز موضعگیری دو پهلوی سخنگوی شورا سایر اعضاء ترجیح میدهند وارد مناقشه نشوند و احتمالا دل متجاوزین به فضای سبز درجه یک شهر مهاباد را از خود نرنجانند و کماکان در موضع «صفر» باقی می مانند.
پدیده سگهای بلاصاحب در شهر به معضلی لاینحل تبدیل شدهاست، شهرداری پاسخگو نیست، راهکار عقیم سازی، خودش عقیم ماندهاست، از ترس چشم بیدار نهادهای مردم نهاد در این دوره کشتار بیرحمانه ادوار قبل نیز ممکن نیست، شورا و سخنگوی خاموش آن هیچ موضعی ندارند، مجددا همین شخص به کمک حیوانات در خطر قتل عام میآید و موضعگیری میکند و دریغ از حمایت رای «صفر های مطلق» سایر اعضای دیجیتال!
شهردار تصمیمات هیئت امنای مقبرة الشعرا را مبنی بر عدم تدفین افرادی جدید در آن قطعه، به نوعی وتو کرده و دور میزند و شخصا مسئولیت تدفین افرادی را خارج از حیطه وظیفهی خود و بر خلاف رای هیئت امناء آن بر عهده میگیرد، موضوع به یک جنجال تبدیل میشود و نهایتا چماق بر منطق میچربد، مجددا اعضای شورا روزه سکوت گرفتهاند الا همین یک عضو، یعنی مجددا داستان «یک» و بینهایت «صفر» در برابرش....تکرار میشود.
در مناقشهی زمینهای موسوم به خزایی نیز که شرکت تعاونی مسکن شماره ۲ فرهنگیان بدون اخذ مجوزهای لازم و تکمیل فرآیند تغییر کاربری اقدام به زخمی کردن یک نقطهی استراتژیک شهر کرده بود، کسی که روزه سکوت را شکست همان یک نفر بود، مناقشهای که منجر به شکایت تعاونی مسکن شماره ۲ فرهنگیان از او و سایر مدافعان منابع طبیعی شد، آیا مخاطره ساخت و ساز در شیب بسیار تند، احتمال بالای رانش زمین و زخمی کردن یک المان نوستالژیک شهری ارزش ورود و اعلام موضع شفاف از طرف سایر اعضای شورای شهر را نداشت؟
وقتی سایر اعضاء در خواب بودند و چشم بصیرت بر قطع درختان محوطهی جهاد کشاورزی و کتابخانهی شیخ شلتوت و محوطه امور آب مهاباد( محوطهی خانههای سازمانی سد) بسته بودند، تنها یک نفر کمر همت به پیگیری موضوع بست، مگر نه اینکه کمیسیون ماده ۷ شهرداریها تنها مرجع ذیصلاح در جابجای، هرس و قطع درختان در سطح شهر است؟
در مسئله اخراج ناعادلانه تعدادی از کارگران شهرداری، راکد ماندن طرح مناسب سازی شهری برای معلولین، خاکبرداری پارکینگ طبقاتی تاناکورا، تجاوز آشکار به حریم فضای سبز مهاباد در محدودهی پل ۱۲ شهید که مجددا خبرنگاران مورد حملهی حریمخواران قرار گرفتند و تصرفات غیرقانونی زمینهای حاشیهی شهر و ... آیا فریادی از اعضای شورای شهر شنیده شد؟ بیانیهای؟ مصوبهای؟ زمزمهای؟ چه کسی در برابر این مشکلات خواهان شفاف سازی و اعمال قانون بود؟ چهکسانی از اعضای پارلمان شهری شأن این نهاد را از یک مرکز نظارت و تصمیم گیری عامالمنفعه به یک نهاد کار چاقکن تنزل دادهاند؟
جواب همهی این سوالات آسان است، تنها یک عدد «یک» وجود دارد و بینهایت «صفر» روبرویش که در روزمرگی و انفعال کامل غوطهورند، صفرهایی که در هیچکدام از معادلههای مورد انتظار افکار عمومی نقش مثبتی ندارند، در ظاهر اگرچه با یک معادله ۶ مجهولی پیچیده روبرو هستیم اما در باطن اگر «پارامتر معلوم» یعنی عدد «یک» معادله را پیدا کنید، سایر مجهولات به خودی خود دستشان رو میشود! اینجاست که معلوم میشود؛ دلسوز شهر و مردم مهاباد کیست؟ و شومنهای صحنهی نمایش و قهرمانان پوشالی چهکسانی هستند؟
(این یادداشت نظر نگارنده آن است و بدیهی است الزاما به معنای موضع کرد پرس تلقی نمی شود)
نظر شما