اخیرا که تنور انتخابات روبه گرمی نهاده و کار دارد به جایی می رسد که حتی آب و هوا و برف و باران هم در حال سیاسی شدن هستند، موسم مراودات کاذب فرامی رسد. به همین جهت ائتلاف های خلق‎الساعه وخارج از انتظارخود را نمایان می کنند این رویه سیاسی در بین همه جریانات و گروه ها از گذشته تا کنون رواج داشته است، اما تحرکات انتخاباتی در رسانه ملی کردستان، آن هم با حرکات کاملا آشکار با تریبون دادن به برخی چهره ‏هایی که تا کنون از رسانه ملی تعابیر دیگری داشتند، کاری غیرمنتظره می باشد که با هدف انتخابات آتی این اتفاق صورت می گیرد. البته اینکه رسانه ملی برطبق سیاست های کلان خود به تریبون معقول همه جریانات سیاسی تبدیل گردد، منطقی به نظر می رسد، ولی ائتلاف های تاکتیکی و زود گذر با اغراض و اهداف سیاسی و آن هم در آستانه انتخابات به جز توهین به شعور مخاطبین چیز دیگری نمی باشد چون مردم بهتر از هر کسی روابط بین افراد و دستگاه ها و سازمان ها را می فهمند حال درآستانه وزن کشی انتخابات شاهد قرابت های متظاهرانه برخی افراد با جریانات سیاسی هستیم ناظران مردمی قطعا به تصنعی بودن این ائتلافات در کنار حجم گسترده نان به قرض دادن های سیاسی پی می برند. تحقیقا جامعه فهیم ازاین اتفاقات ناهمگون متوجه هیجانات فرهنگی تصنعی می شوند وهدف از آن همه ارادت های کاذب به فرهنگ و آداب جامعه را می فهمند و به خوبی درک می کنند که بعضا اولویت های مردم را درفهرست تدابیر خود نادیده می گیرند و تنها کاربرد مردم را انتخاباتی می بینند.
تقریر حاضر بدون داوری درباره هویت و ماهیت جریانات سیاسی بوده و تنها به منظور رفتارشناسی برخی جریانات و افراد می باشد که قواعد و اصول رفتاری خود را برمبنای تزویر و اغفال مردم نهاده و ارزشی برای شعور مردم قائل نیستند. علیرغم این که هر دو طرف از هویت سیاسی یکدیگر مطلع هستند اما بخاطر جلب و جذب افکارعمومی به این کار مبادرت می ورزند. مردم فهیم این همگرائی های موضعی و مقطعی را به خوبی درک می کنند و فرق بین خطوط را به خوبی می فهمند بنابراین نیازی به بندبازی سیاسی نیست. بماند که هرچه به زمان انتخابات نزدیک تر می شویم درسایه غفلت مدیران رسانه ملی، بیشترین بهره برداری های انتخاباتی از این ظرفیت ملی صورت می گیرد گویا هرچه به پایان خط مدیریت نزدیک تر می شوند عطش بهره برداری از این ظرفیت در آنها بیشتر می گردد. با هنرمندی و عناوین مختلف تمام ارکان رسانه ملی استان تلاش می کنند که به نوعی نام خانوادگی مدیر رسانه ملی مطرح گردد مردم می فهمند وقتی که نام خانوادگی مدیری شهرستانی بدون ذکر مسئولیت و بدون قید نام کوچک آن، تنها و تنها بخاطر برجسته نمودن نام خانوادگی مدیر رسانه استانی چه معنی دارد؟ در شب های اخیر و در اقدامی بسیار ناشیانه و به صورت هدفمند، مجری برنامه پرمخاطب «دیسان شو» از رسانه استانی، پیامک های تبریک ویژه ای را به مناسبت گرامی داشت روز معلم با ذکر نام معلمین تقدیم مخاطبین می نماید. نکته جالب اینکه یکی از این پیامک های ویژه را با ذکر نام ونام خانوادگی مدیر رسانه استانی (بدون قید منصب آن ) تقدیم مخاطبین خود می نماید. {دیدن ویدئو} در حالی که تقدیر از معلمین و پیشکسوتان توسط یک مدیر رسانه ای با عنوان و مشخصات کامل برازنده این جایگاه هم می بود اما اینگونه رفتارهای تبلیغاتی جز لطمه به حیثیت مدیران و نیزاهانت به شعور مخاطبین چیز دیگری در بر نخواهد داشت.
و اما حکایت این جمع ناهمگون بمانند مثل دو تاجر غیر واقعی است که گفته می شود در زمان هایی که هنوز پیچیدگی های سیاسی چندان زیاد نبود و مردم با صفا وصمیمیت باطنی خود با هم زندگی می کردند حتی تجارت آنان هم از قاعده اعتماد و جوانمردی تبعیت می کرد، دو دوره گرد از دو روستای همجوار، هرکدام با انبانی جهت فروش مطاع خود به سمت شهر روانه گردیدند این هم مسیران ناهمگون وقتی که از قصد هم مطلع شدند با خود گفتند چه کاری است که این همه راه را تا شهر طی کنیم تا کالای خود را بفروشیم بهتراست با هم معامله پایاپای داشته باشیم تا هرکس زودتر به روستای خود برگردد. هر دو از نیت هم مطلع شدند و با مبادله کالا به کالا موافقت کردند هر دو از معامله ای که کرده بودند خشنود و راضی بودند و به زعم خود و غافل از ماهیت محموله، خود را برنده معامله می دانستند. اما محتوای محمولات یکی حاوی پوکه های پوست گردو بود که لایه ای از گردو در روی آن تعبیه گردیده بود و دیگری هم تکه پارچه های مندرسی بود که لایه ای از پشم بر روی آن نهاده بود به ظاهر مبادله آنان گردو و پشم بود و در این حین هرکدام تصورشان بر این بود که دیگری را فریب داده با سرعت ازهم دور شدند و هنگامی که به منزل رسیدند هرکدام نیرنگ خود را مشاهده کردند. حال و روز این سوداگران سیاسی نیز کمتر از آنان نیست که هرکدام با هدف پیشبرد اهداف خود وارد این همگرایی ناهمگون شده اند غافل از اینکه این همراهی براساس یک توهم برد ـ برد شکل گرفته ومصداق حکایت فوق، هدف طرفین عرضه کالای خود به دیگری است. درحالی که نمی دانند مردم تنها تماشا گر نیستند بلکه داور و قاضی فهیمی اند که حجب و حیای آنان اجازه بروز احساسات درونی را به آنها نمی دهد.
نظر شما