به گزارش خبرگزاری کردپرس، بنا به تجربهای در زمان دانشجویی، از زحمت و کار زیاد روابط عمومیها خبر دارم و میدانم که این رشته چندان جدی گرفته نمیشود، همیشه کمبود نیرو دارد، تجهیزات لازم را در اختیار ندارد، تمام بخشهای سازمان از او انتظار دارند و خاصه امروز، باید آنقدر فضای رسانهای و خبری را رصد کند و حسگرهایش قوی باشد که در تمام شبانهروز باید جوابیه به این سایت و فلان کانال خبری حقیقی و مجازی بنویسد. اما این را نیز میدانم که روابط عمومی هنر ساختن «چشمانداز» است؛ چه برای یک شرکت خصوصی و محصولاتش و چه برای یک دستگاه اجرایی دولتی و خدماتش.
در این مقال کوتاه ما به روابط عمومی دستگاههای اجرایی خواهیم پرداخت و با علم به این که مهمترین وجه روابط عمومی چهره رسانهای آن است، میخواهیم بگوییم که اگر کارمندانش کار خود را جدی بگیرند و روابط عمومی را تبعیدگاه ندانند، میتوانند و باید نگاه مراکز تصمیمساز مرکز را نسبت به استان ایلام عوض کنند.
نظریه برجستهسازی و مسأله آگاهسازی
محقق افکار عمومی، والتر لیپمن در دهه 1920 نظریه برجستهسازی را در مورد مطبوعات و چگونگی شکل گرفتن «تصاویر در اذهان ما» مطرح کرد. چهار دهه بعد، ماکسول مککامز و همکارش دونالد شاو از دانشگاه کارولینای شمالی، با تمرکز بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ایالت خود در سال 1968، سعی کردند که نظریه برجستهسازی را آزمایش کنند.
نتایج جالب بود؛ آنها به این نتیجه رسیدند که میان آنچه رسانههای خبری به عنوان مسایل مهم گزارش میدادند و آنچه که رأیدهندگان به عنوان مسایل مهم تشخیص دادند، ارتباط عمیقی وجود دارد. طبق یافتههای این دو دانشمند ارتباطات، رسانهها، رأیدهندگان را نسبت به یک موضوع «آگاه» میکنند و دیگر کاری ندارند که آنها در مورد آن موضوع چه فکر میکنند و یا چه احساسی به آن دارند. به عبارتی، مشخص شد که رسانهها بهعنوان نیرویی قدرتمند در حوزه کاری خود، میتوانند در فرآیندهای اجتماعی و روانشناختیِ «مشاهده کنندگان» محصول خبری، اثرگذار باشند.
جای خالی برجستهسازی راهبردی در روابط عمومی ایلام
حال فرض کنید که نتایج نظریه برجستهسازی به شکل یک راهبرد در تمام روابط عمومیهای دستگاههای اجرایی و سازمانهای استان جدی گرفته شود. پرواضح است که هر روابط عمومی باید به مدیر روابط عمومی بالادست خود در سازمان یا وزارتخانه متبوعش، گزارشهای مستمر و متنوع بفرستد، سایتهایی را که در اختیار دارد بهروز نگه دارد، در هفتهها و مناسبتهای خاص گزارشهایی را در قالب مجله و بروشور و فیلم تهیه کرده و به تهران بفرستد و در طول سال در همایشهای متعددی در خارج از استان و اغلب در مرکز شرکت کند. مجموع این فعالیتها حجم عظیمی از دادههایی است که اگر بر اساس نظریه برجستهسازی تدوین شوند و هدف مشترکی را دنبال کنند، میتوانند در وزارتخانهها و سازمانهای متبوع خویش تغییر نگرش ایجاد کرده و چشمانداز نوینی از ایلام در مرکز به وجود آورند؛ منتها شرطش این است که کار روابط عمومی جدی گرفته شده و به افراد آموزش دیده و علاقمند سپرده شود.
برجستهسازی اطلاعات و تأثیر آن بر سیاستمداران
در تحقیق دیگری که توسط شانتون آنیگار و دونالد کایندر در همین موضوع صورت گرفته، مشخص شده است که ارائه اطلاعات در قالب اخبار، سیاستمداران را تشویق میکند تا بهمنظور هماهنگ بودن با دیدگاههای مطرح شده در رسانهها، خود را با موضوعاتی که در آنها به بهترین نحو ظاهر میشوند همگام سازند و یا خود را از موضوعاتی که در رسانهها ضعیفتر ظاهر میشوند، دور نگه دارند.
تغییر چشمانداز ایلام در مرکز و «آگاه» کردن تصمیمسازان از ظرفیتها و مطالبات این استان میتواند سیاستمداران را با خواستههای ایلامیان همراه کند و در تغییر سرنوشت مردمانش و شتاب گرفتن توسعهی جاماندهاش مؤثر باشد و این دیار در راهبردهای کلان نظام بیشتر دیده شود و با معیار جمعیت سنجیده نشده و اختصاصهای بیشتری شامل حالش شود.
روابط عمومیها با رویکرد حداقلی و بسنده کردن به اخبار رفع تکلیفی و متکی به عدد و تمرکز بر اقناع افکار عمومی خود استان، نمیتوانند راه ما را به مراکز قدرت در پایتخت باز کنند.
*نویسنده و روزنامهنگار ایلامی
نظر شما