به گزارش کردپرس، هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی، کردی از دیار بجنورد می گوید: استاد قادرعبدالله زاده گنج موسیقی کُردی و استاد موسیقی محلی شناخته شد، اما زمانی که با او روبه رو شدم در گوشه ایی از خیابان شمشال می زد.
جاوید ادامه می دهد؛ در جشنواره ی موسیقی سنندج ایشان نوایی نواختند به اسم ( سیروان ئاو بردی) که قطعه ای بسیار مشهور در رابطه با شیون مادری است که کودکش را در رودخانه سیروان از دست داده بود و «قادر عبدالله زاده» با هنرنمایی هر چه زیباتر این موسیقی را نواخت که فکر نمی کنم اکنون کسی بتواند این آواز قدیمی را بخواند اما در ذهن و یاد "قاله مه ره" ماندگار بود.
امروز 10 سال از خاموشی ستاره موسیقی مقامی کردستان، استاد "قادر عبدالله زاده" متخلص به (قاله مه ره) می گذرد.
این هنرمند نام آوازه کرد، در اولین روز زمستانی سال ١٣٠٤ در روستای کولیجه توابع بوکان، در خانوادهای كشاورز متولد شد. هر چند نواختن شمشال در میان خانواده اش مرسوم بود، اما هیچ کس به او آموزش نداد و خودش نواختن این ساز را یاد گرفت.
قاله مه ره چند سال قبل از وفات در گفتگویی اعلام کرده بود:" از 11 سالگی شمشال می نوازم و فقط زمانی که عاشق بودم و حال وهوای جوانی در سر داشتم، در خلوت، حرفهای عاشقانهای را که در دل داشتم با شمشالم بیان میکردم و فقط برای خودم شمشال میزدم؛ وگرنه همیشه برای مردم شمشال نواختهام."
شمشال یار جدا نشدنی استاد عبدالله زاده، روزها زیر آستین لباس کردیش بود و شبها آن را زیر بالش میگداشت و بر بالین آن به خواب میرفت. او سازش را که بیش از ۱۴۰ سال قدمت دارد و از یک نفر خریده بود و در طول زندگی هیچگاه آن را از خود دورش نساخت.
قهوه خانههای «ملا عباس»، «رهحمانه چوُر» و «حاجی محمد» دم عصر در بوکان مرکز هنرنمایی قاله مه ره می شد و مردمی که اکثر آنها بیشتر از ۵۰ سال سن داشتند به نوای ساز او گوش مینواختند.
بعدها هم از این راه کسب درآمد می کرد و گاها خیابان شهرهای مهاباد و سقز هم شاهد نوای آتشین شمشال قاله مه ره می شدند. چه کسی می توانست بعد از شنیدن سوز این ساز و غم دل این استاد بی بدیل موسیقی بی تفاوت باشد. با هر دمی که قادر در شمشال خود فرو می برد نغمه ایی به جان ها رسوخ می کرد، شعر می شد، داستان و رمانی می شد که تنها خود او سراینده و نویسنده اش بود. هر چه بود تنها صدا نبود.
سواد خواندن و نوشتن نداشت اما سینه اش دریای شور و موسیقی بود و بیشتر آهنگهای ترانههایش را خودش ساخته بود.اگر چه کهولت سن بیشتر مقامات را از یاد او برده بود اما در سن پیری 170 «مقام» موسیقی را از حفظ بود و آهنگهای فولکلور را که با نامهای «بیت»، «بند»، «هوا»، «حیران» و «گورانی» که داستانهای عاشقانه و منظومههای حماسی کردستان است را استادانه اجرا میکرد .
در طول زندگی اش توانست جایزه بهترین و اصولیترین نوع نینوازی را در سال 1993 در آلمان کسب کند اما به دلیل فقر مالی نتوانست برای دریافت جایزه به این کشور سفر کند. او در سال 2002 جایزه ویژه انفال «پیره میرد» را به خاطر یک عمر فعالیت هنری در شهر سلیمانیه کردستان عراق را دریافت کرد و سال 2003 نیز جایزه مردم بوکان به این گهر گرانمایه عرضه موسیقی فلکلور تقدیم شد.
هر چند زندگی فقر و نداری زندگی این هنرمند برجسته را را با مصائب و مشکلات زیادی عجین کرده بود نصیب او از این دنیای خاکی، تنها یک باب خانه یک طبقه در کوچه ای بن بست و خاکی در حاشیه شهر بوکان بود. اما او عشق به شمشالش را به همه ثروت دنیا نمی داد.
در اواسط بهار 1388 به دلیل سکته مغزی چشمانش را از دست داد و تنها چیزی که او در این شرایط فراموش نکرد تنها همدم زندگیش، شمشالش بود. وصیت کرد این یار دیرینه اش به موزه کردستان عراق در هولیر اهدا شود.
سرانجام قاله مه ره ساعت 20/11 دقیقه شب پنجشنبه 31 اردیبهشت 1388 در سن 84 سالگی در منزل شخصی خود در خیابان استاد هیمن چشم از جهان فرو بست و طبق خواسته اش در کوه نالشکینه در کنار مزار هنرمند بزرگ کرد استاد حسن زیرک آرام گرفت.
نظر شما