آقای رفتگر! دست نگهدار، بچه‌های من گرسنه‌اند / علی موسی‌نژاد*

سرویس ایلام - شهرداری باکس های زباله را دیرتر خالی کند یا اگر شهروندی را در کنار باکس زباله ای دید، از خالی کردن آن صرفنظر کند؛ شاید برای کسی همین زباله‌ها فقط مانده باشد!

به گزارش خبرگزاری کردپرس، عقربه ساعت، پنج دقیقه به یازده شب را نشان می دهد. چند بسته غذایی را در بین چند خانواده نیازمند در سَرطاف توزیع کرده و در برگشت، به میدان میلاد رسیده ام. یک دفعه یادم افتاد که چند شب پیش، یکی از بستگان تماس گرفت و گفت زنی هر شب ساعت یازده، در مسیر میدان میلاد به طرف میدان انقلاب، زباله های قابل بازیافت را از باکس ها بیرون می آورد و جهت تأمین مایحتاج خود و بچه هایش می فروشد.

میدان را دور زدم و بالاتر از بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، زنی را در کنار باکس زباله دیدم که با چوبدستی اش زباله ها را به هم می زند و وسایل پلاستیکی، فلزی و کاغذی را در می آورد و در گونی سفید رنگ بزرگی که با خود آورده می گذارد. ایستادم و از ماشین پیاده شدم و پیش رفتم و با آن که صورتش (به جز چشمانش) را پوشانده بود، او را شناختم. من قبلا به او کمک کرده بودم و از مشکلات خانوادگی اش خبر داشتم. اسمش را آوردم و سلام کردم.

یک دفعه و با سرعتی که نشانگر شگفتی او بود، سرش را برگرداند و سلامم را جواب داد. گفتم: اینجا چکار می کنی؟ گفت: زباله های قابل بازیافت را جمع می کنم و می فروشم. گفتم: بچه هایت را کجا گذاشته ای؟ گفت: پیش صاحبخانه.

در حال صحبت کردن بودیم که ماشین شهرداری سررسید و باکس زباله را خالی کرد. زن با نگاهی حسرت آمیز، ماشین را تا دوردست دنبال کرد و سپس نگاهش را چنان به سوی من برگرداند که گویی مسؤول سیاه‌روزی او و خانواده اش کسی جز من نیست. من هم البته احساس گناه کردم از این که او را از یافتن و جمع کردن چند وسیله دیگر بازداشته بودم.

به او گفتم: چرا این کار را می کنی؟ گفت: تو هم مثل برادرم هستی، چه کار کنم؛ هر چند افراد دیگری مثل شما به من کمک می کنند اما واقعاً نیازهای خانواده من رفع نمی شود؛ اجاره منزل، غذای بچه ها، لباس، هزینه آب و برق و... . من هر شب، به مدت 2 ساعت بچه هایم را نزد صاحبخانه می گذارم و در این مسیر، زباله های قابل بازیافت را جمع می کنم و می فروشم و بین 50 تا 60 هزار تومان گیر می آورم. بهتر از این است که در این زمانه دستم را پیش این و آن دراز کنم.

و اما مشکل این زن و خانواده اش چیست و از کجا ناشی می شود؟ شوهر این زن که در کار ساخت و ساز ساختمان فعالیت می کرده، ضمانت وام یکی از همکارانش را برعهده می گیرد که آن فرد پس از خراب تر شدن اوضاع اقتصادی کشور و رکود فعالیتهایش، نمی تواند اقساط وامش را بپردازد و فرار می کند و ضامن هم دستگیر و زندانی می شود و خانواده اش به این حال و روز می افتند.

حال، عاجل ترین راهکاری که کاربردی باشد و به ذهن من می رسد این است که به شهرداری بگویم باکس های زباله را دیرتر خالی کند یا اگر شهروندی را در کنار باکس زباله ای دید، از خالی کردن آن صرفنظر کند! پیشنهاد کاربردی شما چیست؟

در بند پایانی، روی سخنم با مسؤلان در سطوح کشوری و استانی است. وضعیت این زن و خانواده اش، یک نمونه عینی و ساده از هزاران مشکلی است که از سیاست های غلط و غیرعلمی شما در جامعه ما ناشی شده و می شود. چرا باید لجوجانه بر این سیاست های غلط پای فشرده و از تجدید نظر در آنها خودداری کنیم؟

اگر فکر می کنید، راهی را که رفته اید، صواب است؛ نتایج مکتسبه را به چه کسی نسبت می دهید؟ و تقصیر را بر گردن چه کسی/ کسانی می اندازید؟ این زن و امثال او تا کی می توانند در مقابل این همه مشکلات، مقاومت کنند و عزت نفس و پاکی دامن شان را حفظ کنند و بهانه به دست شما ندهند تا به عنوان مجرم، زندانی شان کنید؟ چند روز دیگر که روز خانواده فرا می رسد و برنامه های گوناگون برگزار می کنید، توصیه می کنم از این گونه مادران فداکار که تعدادشان روز به روز بیشتر می شود، نیز یاد کنید!

*جامعه شناس ایلامی

کد خبر 111293

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha