اخیراً مقامات محلی تونجلی در شرق ترکیه تصمیم گرفتند این شهر و استان را با نام کردی آن، «درسیم»، بخوانند چرا که به نظر آنان نام ترکی «تونجلی»، که به معنای مشت برنزی است، منعکس کنندۀ فرهنگ، تاریخ یا باورهای مذهبی این منطقه نیست که اغلب با حکومت مرکزی در تعارض بوده است.
اما وقتی تصمیم شورای محلی به استاندار تونجلی اعلام شد، این مقام منصوب از سوی حکومت با طرح یک شکایت در دادگاهی محلی خواستار ابطال این تصمیم شد، چون به زعم وی با قوانین موجود در تناقض است. یک روز پس از آن در 24 می، دادگاه تصمیم شورا را باطل اعلام کرد.
برای درک این موضوع که نام «درسیم» برای این استان عمدتاً کرد علوی نشین چه مفهومی دارد، باید سفری کوتاه در تاریخ داشت.
درسیم که یک منطقۀ دور افتادۀ کوهستانی با پوشش جنگلی در هم تنیده مانند مناطقی از آلپ بود، چندان تحت کنترل مقامات عثمانی در استانبول قرار نداشت. حکومت عثمانی بر اساس گزارش هایی مبنی بر غارت و چپاول از سوی قبایل محلی در نیمۀ دوم قرن نوزدهم سیاست سرکوب، مجازات و تخته قاپو را در این منطقه در پیش گرفت. ارتش عثمانی که همه چیز این منطقه را از دریچۀ امنیت می دید، در فاصلۀ سال های 1908 تا 1914 چهار شورش را در این دیار سرکوب کرد.
سال ها بعد در 1937، عصمت اینونو یکی از بنیان گذاران جمهوری ترکیه این عملیات ها را به عنوان «سیل» توصیف کرد – عملیات ها مانند سیل آمدند و در دروۀ کوتاهی نظم را برقرار کردند اما سپس صلح و آرامش از میان رفت و منطقه فقیرتر از آنچه بود و مهیاتر برای شورش و نارضایتی بر جای ماند.
تنها سه سال پس از تأسیس جمهوری ترکیه در سال 1923 بود که حکومت جدید نخستین حملۀ نظامی خود را به درسیم آغاز کرد تا شورش قبیلۀ کوچوشاغی را سرکوب کند. رهبران جمهوری نوپا به شیوۀ عثمانی ها تأسی کردند و وظیفۀ برقراری نظم در درسیم را به کلنل مصطفی موغلالی سپردند. اما در این عملیات یک سلاح جدید به کار گرفته شد؛ هواپیما، که از آن برای بمباران منطقه استفاده کردند و چنان که گفته می شود در نتیجۀ این اقدام درۀ رودخانۀ کلابوز از اجساد مردگان انباشته شد. اسناد رسمی تنها تعداد و فهرست سربازان کشته شده را ثبت کرده اند اما افزوده اند که شورشیان متحمل تلفات سنگینی شده و اذعان کرده اند که بیش از یک هزار رأس دام به عنوان غنیمت از ساکنان منطقه غصب کرده اند.
فریادهای جمال بی والی منطقه که غارت قبایل محلی نتیجۀ فقر و تلاش مردم برای زنده ماندن است به گوش کسی نرسید و گزارشی در سال 1931 نتیجه گرفت که ادامۀ نا آرامی ها به این خاطر است که مجازات های اعمال شده برای منطقۀ درسیم کافی نبوده است.
فوزی چکمک رئیس ستاد کل ارتش پیشنهاد کرد سران قبایل را به غرب آناتولی تبعید کنند، اعضای قبایل شورشی را نیز در روستاهای ترک نشین پراکنده کنند و زمین هایی را که از سران قبایل گرفته می شود میان جمعیت باقی مانده تقسیم کنند. چکمک گفت: «درسیم را باید مانند یک مستعمره اداره کرد، کرد بودن باید در درون جامعۀ ترک ذوب شود و به این ترتیب به تدریج قانون ترک در مورد آنها به اجرا در آید.»
جمهوری جدید بر آن بود که اتحاد ملی را بر اساس یک هویت واحد ترک و اسلام سنی بنا کند، که با واقعیت امپراتوری چند قومیتی و چند آیینی عثمانی در تضاد آشکار بود. مردم درسیم که عمدتاً کرد و مسلمان علوی بودند، در این قالب نگنجیدند.
بر اساس ماده ای قانونی مصوب سال 1934 «در جمهوری ترکیه ترک بودن هر کسی که می گوید ترک است، باید برای حکومت واضح و مشهود باشد.»
در ترکیه به همه این شانس داده شد که استحاله شده و واجد هویت ترکی شود. اما کسانی که نپذیرفتند یا از ترک شدن خرسند نبودند، خائن تلقی شدند. قانون چیزی را که از کردها انتظار می رفت تعیین کرده بود: ترکی سخن بگویند و مانند ترک ها زندگی کنند.
در سال 1935 درسیم نا آرام بود و کردهای بسیاری اعتماد خود را به حکومت جدید از دست داده بودند. پس از بازدید اینونو از منطقه بر اساس مشاهدات و پیشنهادهای وی طرحی موسوم به «طرح اصلاح شرق» تدوین شد. بر اساس این طرح سری قرار بود پس از آن که حکومت سلاح های قبایل محلی را جمع آوری کرد، دفاتر دولتی سطح استان به مراکز فرماندهی ارتش تبدیل شوند و مسئولیت اجرای تدابیر تنبیهی و از جمله اعدام ها را به عهده بگیرند.
پس از آن در سال 1936 «قانون ادارۀ استان تونجلی» به اتفاق آرا در پارلمان ترکیه تصویب شد. این قانون نه تنها نام این استان را به «تونجلی» تغییر داد، بلکه به استاندار و فرماندهان ارتش در منطقه اختیار داد به تعقیب، بازداشت و مجازات مردم دست بزنند.
تصویب این قانون یک برنامۀ سرکوب به دنبال داشت. کردها این برنامه را سیاست استحالۀ قهری نامیدند و می گویند کسانی که به زبان مادری خود تکلم می کردند تحت پیگرد قرار گرفتند، روزنامه ها و مجلات کردی توقیف و ممنوع شدند و بسیاری در مهاجرت های اجباری به دیگر نقاط ترکیه جان خود را از دست دادند. اندیشمندان کرد نیز به ضرب گلوله کشته شدند، اعدام شدند یا روانۀ تبعید گردیدند.
در ماه مارس 1937 شورش درسیم آغاز شد. سرکوب این شورش در میزان خشونت از سطح همۀ عملیات های نظامی پیش از آن در این منطقه فراتر رفت. از بمباران هوایی و گازهای شیمیایی برای سرکوب این شورش استفاده شد. اینونو نخست وزیر وقت در ماه سپتامبر به پارلمان اعلام کرد که عملیات نظامی به اهداف خود رسیده است. اما مصطفی کمال آتاترک رئیس و بنیان گذار جمهوری و چکمک رئیس ستاد ارتش موافقت نکردند و خواستار تدابیر سخت گیرانه تر شدند – یعنی عملیات های نظامی بیشتر و تخته قاپو و جابجایی اجباری گسترده تر.
اینونو در ماه اکتبر 1937 از سمت خود کناره گیری کرد و جلال بایار به عنوان نخست وزیر جدید جای وی را گرفت. سید رضا یکی از رهبران شورشیان به همراه شش تن دیگر در ماه نوامبر اعدام شد.
آتاترک، چکمک و بایار در ژوئن 1938 دومین عملیات نظامی خود را در درسیم آغاز کردند و در ماه اوت همان سال سومین عملیات را نیز به اجرا در آوردند. اگر چه گزارش های رسمی تعداد شورشیان کشته شده را ثبت کرده اند، اما بر تلفات غیرنظامیان سرپوش گذاشته شد. گازهای سمی و دینامیت علیه مردمی که در غارها پنهان شده بودند به کار گرفته شد و در نتیجه زنان و کودکان بسیاری جان خود را از دست دادند. بر اساس آمارهای غیر رسمی، در عملیات دوم و سوم بیش از 11 هزار تن کشته شدند و 13 هزار تن نیز به تبعید در نقاط دیگر کشور فرستاده شدند.
این استان در سال های اخیر نیز صحنۀ درگیری های مکرر میان نیروهای امنیتی و نیروهای حزب کارگران کردستان (PKK) و حتی یک گروه کوچک از شورشیان کمونیست بوده است، که در آنها صدها تن قربانی شده اند.
نام «تونجلی» (مشت برنزی) یادآور آن خشونت، استحالۀ قهری و قساوت های گذشته است. برداشتن این نام به ترکیه کمک می کند با تاریخ خود کنار بیاید و به سوی صلح و آشتی گام بردارد.
نویسنده: امید کارداش
منبع: پایگاه خبری – تحلیلی احوال
ترجمه: خبرگزاری کردپرس – سرویس ترکیه
نظر شما