در این گرمای چهل درجه، هر بار که برق می رود، در مجتمع های مسکونی فشار آب هم افت می کند و غالبا قطع می شود. از این بدتر تعطیل شدن غالب مشاغل دولتی و خصوصی است.
به عنوان مثال، اداره بیمه به داروخانه ها دستور داده که از اول تیر، حق پذیرش نسخ دستی را ندارند و کلیه نسخ باید به صورت الکترونیکی پذیرش شود.
در بحبوحه قطعی برق و ازدحام بیماران در داروخانه، به رئیس اداره بیمه زنگ می زنم و می پرسم، تکلیف چیست، با این اوضاع چگونه نسخه پیچی کنیم؟
می گوید این دستور ردخور ندارد، باید ژنراتور بگیرید و با تامین برق، سیستم ها را روشن و نسخه ها را راه بیندازید!
کسی نمی گوید دولت دیجیتال بد است و راهی برای رهایی از بسیاری از ناخرسندیهای بروکراسی نیست. اما ابتدا باید زیرساختها به درستی تعریف و آماده شوند.
یک نمونه تاریخی برای ناهمخوانی زیرساخت ها و برنامه ها، دهه پنجاه است که شاه از قبل افزایش ناگهانی درامدهای نفتی، کشتی کشتی کالا می خرید. به گونه ای که برای تخلیه آنها، اسکله کم آورد. مشکل اسکله با هزار بدبختی حل شد، ایندفعه جاده کافی برای حمل و نقل کالاها به اقصی نقاط کشور در دسترس نبود. به سرعت شروع به جاده سازی کردند. ایندفعه کامیون برای حمل در جاده ها کم آمد.
پول فراوان بود، با عجله کامیون وارد کردند، اینبار راننده به تعداد کافی وجود نداشت. دوباره با شتاب هزاران راننده از کره جنوبی که آن زمان کشوری فقیر بود، وارد شد و بالاخره کالاها وارد بازارها شدند.
اما اینبار بهای تمام شده آنها افزایش یافت. از جریمه دیرکرد تخلیه کشتی ها در بندر تا هزینه های پیشگفته دیگر، همه روی بهای کالا می آمد و نتیجه تورم افسارگسیخته بود.
نظر شما