ادبيات داستاني در استان ايلام با تلاش «کلانتر محمدي» شروع شده که شوربختانه ادامه پيدا نکرده است. بعد از ايشان، «خداداد ابراهيمي» با نگارش داستانهاي کوتاه «پسري زير سقف» و «دوچرخه» در سال 1355 آغازي جدي و حرفهاي در اين عرصه دارد. ايشان خوشبختانه نگارش داستان را ادامه ميدهند و داستانهايي در مجلات تهران (اطلاعات هفتگي و جوانان امروز) منتشر ميکنند و تلاشهايي گسترده در اين حوزه دارد که الحق و الانصاف «پدر ادبيات داستاني ايلام» زيبندهي ايشان است.
ابراهيمي مجموعه داستان «عاطفه در غبار» را در سال 78 منتشر ميکند که نخستين کتاب در ادبيات داستاني استان ايلام است.
«محمدعلي قاسمي» نيز در اين ميان يکي از فعالان ادبيات داستاني و رمان استان ايلام است و کتابهايش بيشتر در حوزهي ادبيات دفاع مقدس و پايداري و داستان زندگي شهيدان و سرداران جنگ تحميلي است که جوايز معتبري هم چون جايزه کتاب سال دفاع مقدس را به خود اختصاص دادهاند.
«حسن افشار»، «نعمت الله داوديان» و... در ابتداي دههي شصت با نگارش داستان و داستانوارههايي که بيشتر تم جنگ و مباحث اجتماعي داشتند، راهگشايان ادبيات داستاني در ايلام شدند. البته نبايستي تلاش نويسندگان روزنامهنگار را هم در اين سالها فراموش کرد.
بعدها حسين شکربيگي، نويسندهي جوان با نگارش رمان و مجموعه داستان کوتاه حضوري جدي و حرفهاي در اين عرصه پيدا و جوايز معتبري هم در اين راستا کسب کرد. ياسر بابايي، فاطمه عبداللهي، شاهدخت حيدري، ميعادمهدي صفري، کامران محمدرحيمي، بهروز بوچاني (نويسندهي مهاجر)، حسين خدنگ، مهتاب رشيديان، احسان محمدي، محمدرضا پاکزادان، حشمتالله کرمينژاد، مرتضي مرشدوندي و جوانترهايي چون محمدامين منصوري، بابک زماني، افرا سرنايه، محمدحسين کرمي، علي خانمرادي، مهرزاد ميرزايي، سيدمهدي حسينينژاد، زينب خوشرو، طاهره گلنظري، طيبه شيخمرادي، مهدي عبدالي و... با جديت در اين مسير حرکت کردند. نويسندگان نوجوان عضو انجمنهاي داستان در کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان استان نيز با مسئوليت اينجانب، حرکتهايي رو به آينده را در حال تمرين و اندوختن تجربه آغاز کردهاند که به فردايشان بسيار اميد هست.
خوشبختانه نويسندگان ايلامي چون شکربيگي براي نگارش داستان بلند «جنگ بود ديگر»، برگزيدهي جايزه صلح در کشور افغانستان شد و مجموعه داستان «روايتهاي من» از اين نويسنده نيز در جايزهي کتاب سال دفاع مقدس تقدير شد. او در فضاي مجازي و نشر الکترونيکي آثارش هم حضور دارد و موفقيتهايي نيز کسب کرده است. «محمدعلي قاسمي»، شاعر و نويسنده هم با انتشار رمان «هات» در جايزهي کتاب سال دفاع مقدس در بخش رمان تقدير شد. «افرا سرنايه» در جشنواره داستان بانه و جايزهي صادق هدايت تقدير و «حشمتالله کرمينژاد» در سومين جشنوارهي ادبي ابنحسام با داستاني کوتاه تجليل شد. به تازگي نيز يک داستان کوتاه از «ياسر بابايي» در دومين جشنواره ادبي حبيب حرم شايستهي تقدير شناخته شد. از بابايي يک مجموعه داستان کوتاه نيز با عنوان «پوستکندهتر از مرگ» منتشر شده است.
در ادبيات داستاني کودک و نوجوان نيز حرکتهايي کوتاه و کند صورت گرفته که به تقويت و بالندگي جدي و حرفهاي نياز دارد.
عمر رمان نويسي در ايلام، کمتر از عمر داستان کوتاه و غالب محتواي آن جنگ ايران و عراق است. «ياسر بابايي» در بهار سال 1381 نخستين رمان استان ايلام را در دويست نسخه با عنوان «خش و خاطره» در يک نشر غيررسمي منتشر کرد. پس از او «محمدعلي قاسمي» نخستين رمان استان در يک نشر رسمي را با نام «طعم خدا» در سال 84 منتشر نمود. «بووومه شين»، «عزيز بومي» و «هات» از رمانهاي ديگر قاسمي است که در جاي خود به نقد و بررسي نياز دارند. «بهاري ديگر» اثر «فاطمه عبداللهي» نيز در سال 89 منتشر شده که کار ضعيفي است. «فاطمه عطابيگي ممتاز» نيز با رمان «ياس من» صاحب تجربه در اين زمينه است. در سال 97 نيز شاهد انتشار دو رمان نوجوان بوديم؛ يکي رمان «سبز و سرخ و سپيد» اثر «حسين شکربيگي» و ديگري رمان «مهر مهران» اثر «ياسر بابايي» که هر دو به جنگ تحميلي و آثار آن بر زندگي مردم استان ايلام با نگاه خاص خود ميپردازند.
در استان ايلام سرودن اشعار آييني و ادبيات پايداري (دفاع مقدس) از اعتبار خوبي برخوردار است. شرايط اجتماعي، اقليمي و اعتقادي حاکم در نوع محتوا و پردازش ادبيات شعري مؤثر بوده است و نسبت به داستان جايگاهي بهتر و شناختهشدهتر داشته زيرا فرصت نشان دادن آن به جامعهي ادبي معاصر، ميسر بوده است و واقعيت امر آن است که داستان ايلام، از اقبال برخوردار نبوده است.
ادبيات داستاني در استان ايلام، خوشبختانه در مسير حرکت و رشد محتوايي و تکنيکي قرار گرفته که اين حرکت و پويايي، مولود تلاشهاي فردي و جمعي بوده است. انجمنهاي ادبي فرهنگ و ارشاد اسلامي، حوزه هنري (انجمن داستان راوي)، بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان و... پاتوقهاي کتاب و کافهها، در رشد و توسعه کمي و کيفي ادبيات داستاني استان ايلام نقش داشتهاند. برپايي نقدهاي ادبي با محوريت داستان، رونماييها از آثار مکتوب و ديدار و آشنايي با نويسندگان، از مؤلفههاي خوب توسعه و ترويج اين بخش از داستان است؛ هر چند نميتوان اثرات اداري بر محافل داستاني را در نظر نداشت. فعاليت هاي مجازي و تلاش نويسندگان و حضورشان در مسابقات و جشنوارهها هم مزيد و بهانهي خوبي براي اين حرکت و پويايي است.
تنوع و گرايش داستان نويسان جوان به موضوعات بومي و پرداخت داستان به شيوههاي مدرن و پست مدرن و گاه گرايشهاي نوشتاري به سمت و سوي زبان رسم الخط کُردي ايلامي، از بسامدها و فرکانسهاي ساختاري و محتوايي داستان کوتاه و رمان است، هر چند نبايد موضوع جنگ و خاطرات آن را نيز در محتوا و انديشهي نويسندگان ايلامي در پردازش داستان کوتاه و رمان ناديده گرفت. جنگ در استان ايلام فرصتي اجتماعي و تاريخي براي نگارش داستان و سرودن شعر براي اهالي قلم اين استان به وجود آورد. نويسندگان نسل اول داستان نويسي با بهرهگيري از اين فرصت، نخستين آثار مکتوب خود را به يادگار گذاشته و به خوبي از اين فرصت در آفرينش و نگارش رمان و مجموعه داستان استفاده کردهاند؛ فرصتي تاريخي که بخشهايي از فرهنگ و هنجارهاي اجتماعي را ماندگار و ثبت کرد.
جنگ و ابعاد بعدي آن، همچنان دستمايه و خميرهي محتوايي نويسندگان استان است و کتابهاي خوبي نيز در همين راستا منتشر شده و جوايز معتبري هم به خود اختصاص داده. البته ادبيات داستاني استان در اين ژانر (ادبيات پايداري و دفاع مقدس) در جاي خود به بررسي و آسيبشناسي محتوايي و تکنيکي نياز دارد که در اين مجال و مقال نمي گنجد، اما بهرهمندي نويسندگان از جنگ، تبديل لحظههاي ناب به فرصتهاي ادبي بوده است.
در نسلهاي جديد داستاننويسي استان و طيف نويسندگان جوان، حرکتهايي تازه و رو به جلو و اميدبخش با پرداختهاي تکنيکي به داستان کوتاه، مسير و حرکت را به سوي داستانهاي مدرن، آغاز کردهاند که اميدواريم اين رفتار و حرکت ادبي، همچنان با جديت و نگاهي حرفهاي به تعالي و بالندگي بهتر منجر شود. نسل جوان داستان ايلام، با مطالعهي آثار خلاقه و مدرن و بهرهگيري از فضاهاي نقد و تحليل، در چراغافروزي داستان نقشآفرين شدهاند. با اين حال نويسندگان نسل اول در دو فضاي فعال و نيمه فعال هم چنان حضوري معنوي دارند.
نشر مکتوب در حوزهي ادبيات داستاني به بازتعريفي تازه نياز دارد. نگاه تخصصي به اين مقوله و انتشار آثار ضعيف و کممايه و عدم تخصص و جديت در اين حوزه از آسيبهاي جدي ادبيات داستاني است. اغلب کتابهايي مشاهده ميشود که از معيارها و اصول محتوايي و تکنيکي داستان و رمان بيبهره و گاه کمبهرهاند؛ آثاري در کارهاي عامهپسند و زندگينامههاي داستاني با نيمنگاهي به خاطرات جنگ و دغدغههاي شخصي و... که همگي محصول عدم آموزش و مشاورهي صحيح و بررسي پيش از انتشار در اين حوزه بوده است.
البته نويسندگان حرفهاي و جدي هم با درک شرايط حاکم بر نشر و توزيع معصومانه دست و پنجه نرم ميکنند و گاهگاهي مجموعه داستاني موفق از انتشاراتيهاي دولتي و خصوصي «خارج از جغرافياي استان» منتشر ميکنند و چراغ ادبيات داستاني استان را همچنان روشن نگه ميدارند.
براي تقويت ادبيات داستاني در استان ايلام، حرکتها و تلاشهاي موجود کافي نيست. در ميان نويسندگان جوان، پتانسيلهاي خوب و ارزندهاي وجود دارد که اگر با جديت و نگاه حرفهاي به اين مقوله در مسير اصلي و اصولي قرار بگيرند، ميتوانند جايگاه ادبيات داستاني استان ايلام را ارتقا دهند و به بالندگي مناسب برسانند.
*نویسنده و روزنامهنگار ادبی
نظر شما