انتشار این ویدیو از سوی رسانهای که سابقا کمتر به مباحث قومیتی ورود پیدا میکرد و فضای اجتماعی شهر را این چنین آشفته نمیساخت، حرکت دلسوزانهای نبوده و در همین راستا بارها شاهد در نطفه خفه کردن رخدادها و سوژه هایی از سوی همکاران مان در رسانه های کُردی ارومیه بودهایم که میتوانست آرامش شهر را برهم بریزد!
توهین به زبان، هویت، اعتقادات و باور های یک شخص، گناهی نابخشودنی است و هیچ توجیهی برای این عمل پذیرفته نیست، اما آنچه از ویدیو انتشار یافته در داخل آمبولانس اورژانس اقبال دیده میشود، تحریک سازمان یافته تکنسین به منظور ضبط یک فیلم وبهره برداری از آن است به طوری که رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی استان نیز در واکنش به این اتفاق میگوید این در حالیست که بیمار و همراهان او با بیان اینکه " آیا ترکی صحبت کردن مگه عیبه " سعی در تحریک تکنسین مربوطه را دارند و با پاسخ تکنسین مبنی بر اینکه " ترکی صحبت کردن عیب نیست ولی من ترکی بلد نیستم" مواجه میشوند.
در هیچ کجای فیلم، تکنسین از اینکه قومیتش چیست، سخنی به میان نمیآورد و بارها تکرار میکند که به زبان ترکی مسلط نیست و سعی در چک کردن اوضاع بیمار با پرسیدن سوال"ساعت چند است؟" که ۹۰ درصد این جمله نیز با زبان آذری قرابت معنایی و لهجهای دارد مینماید اما همراه بیمار همچنان با زبان فارسی در حال تکرار اینجمله است "خودت رو به نفهمی زدی یعنی چه؟ مگر ترکی صحبت کردن عیبه؟"
تکرار هدفمند این سخنان و عدم اجازه به تکنسین برای ارائه توضیح، او را وادار به ادای این جمله میکند که" نفهم تویی که نمیزاری حرفم را بزنم" باید بر این نکته تاکید کرد که این صحنه ها کاملا به صورت مخفیانه و با نیت قبلی ضبط شده اند و وضعیت روحی و روانی تکنسین در این مشاجره و در لحظه ادای این کلمات بر همه ما پوشیده است!
لیکن موج حملات برخی از رسانهها وفعالین این عرصه در ارومیه و همچنین رسانهنماهای خارج نشین مستقر در باکو علیه این تکنسین با مشخص شدن قومیت وی که از قضی کُرد بوده بیش از حد تشدید شده است به طوری که در برخی از بیانیه های موهن صادر شده از سوی آنان تمام کُردهای این شهرستان مخاطب قرارداده شده و موجب تحریک افکار قومیتی و تقابل گرایانه شده است. این درحالی است که با توجه به پراکندگی محل خدمت نیروهای علوم پزشکی، این امکان وجود داشت که این تکنسین فارس، لر، گیلکی یا از هر قوم وزبان دیگری باشد و همچنان بر زبان آذری مسلط نباشد.
پرسشی که همواره مطرح است و باید در سطح ملی به آن پاسخ داده شود این است مگر در خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران، استان یا شهرستانی خودمختار با قوانین منحصر به فرد وجود دارد که گاه وبیگاه مدیران، نمایندگان و حتی مجریان مراسماتش صحبت کردن به زبان ملی را اجبار توصیف میکنند و بر صحبت کردن به زبان محلی تاکیدی دستوری و ایجابی دارند! و حتی نمایندگان آن کار را به جایی میکشانند که با افتخار توئیت میزنند باید در این شهر ریز و درشتش به زبان مادری من تسلط کامل داشته باشند!
اگر مملکت با این رویه های بچهگانه بخواهد مدیریت شود که باید فاتحه زبان ملی و اقتدار قانون اساسی را خواند! فلذا از اوجب واجبات است که این ماجرا توسط شورای عالی امنیت ملی به طور دقیق رصد و پیگیری شود چرا که مقدمه ای بر پروژه ای خطرناک و ضد ملی است!
این ماجرا میتوانست به جهت رعایت مصالح این شهر در سکوت و از مجرای قانون حل وفصل شود اما به جهت قرار گرفتن آن در سال انتخابات، تشنگان انتخابی قدرت فرصت را مغتنم شمرده و با چند توییت غیر کارشناسانه و اظهار نظر غیر مسئولانه و گازانبری فضا را در دست گرفته و به زعم خود به عنوان مدافعان حقیقی مردم، خوش درخشیدند اما واقعیت این است که این حرکات عوام فریبانه سرپوشی بر عملکرد ضعیف چهارساله شان در بهارستان است که جز سرافکندگی و عقب ماندگی فرجامی برای این شهرستان و استان نداشته است و مقصود واقعی شان از این حرکات سورا شدن مجدد بر موج نفرت افکنی قومی و در مقابل قرار دادن شهروندان این شهر برای تصاحب صندلی قدرت است که انتظار میرود عموم شهروندان ارومیه علیالخصوص کُردها و ترک ها فریب این بازی های تحجرگرایانه را نخورده و به منظور برخورداری از آیندهای در شان این شهرستان از این افراد عبور کرده و میدان را از آنان بازستانند.
نظر شما