بنابراین پدیده فساد می تواند با تمایزاتی در مسیرعمده دستگاه ها و افراد اعم از حقیقی و حقوقی قراربگیرد و استثناء پذیرهم نیست. پس در شرایط کنونی که موج فساد ستیزی در جامعه ایجاد گردیده بعضا نباید در مواجهه با این موج برآشفته شده و به جای پذیرش نقصان سازمانی و گروهی مبادرت به مخدوش کردن صورت مسئله و یا توجیهات بی اساس برآیند.
اوج این تقابل در استان پس از سفرریاست قوه قضائیه به کردستان شکل گرفته است ازآنجا که ریاست قوه قضائیه در نشست های سفر استانی ، خصوصا در شورای اداری استان به صراحت مواضع قاطعی نسبت به مبارزه با پدیده فساد مطرح و به دنبال آن روشی را برای رفع این پدیده شوم از جامعه صبورکردستانی مطرح کردند، برخی مدیران با برآشفتگی با آن برخورد کردند و سعی درغیر واقعی جلوه دادن این آمارها نمودند. اولا اینکه کسانی با آمار بازی کرده و با آوردن ارقامی سعی در پیچیده جلوه دادن روابط مالی و اداره معیشت جامعه دارند تا به اذهان عمومی جامعه بقبولانند که نظام برنامه ریزی اعتبارات استانی یک سیستم تخصصی بوده که نیاز به فهم عمومی مردم از آن دارد یک توجیه سازمانی می باشد.
مگرنه این است که هرتحولی می بایست در جامعه عینیت یافته تا به عنوان سندی قابل دفاع تلقی شود. آنانی که شعار ایجاد60 هزار شغل را می دهند به خوبی می دانند که تحقق این امر یک وعده انتخاباتی بیش نیست چون مسبوق به سابقه می باشد.هرچند امکان این امر در دولتی کارآمد وجود دارد اما تحقق آن در چنین دولتی همچنان آرمانی بیش نبوده است. دوما آمارهای «فلاکت باری» استان درفضای جامعه، ازطریق مراجع رسمی دولتی منتشر گردیده است و جامعه یا منتقدین نقشی در آفرینش آن نداشته اند وانگهی چرا اگر همان دستگاه آمارسنجی رسمی، جدولی بروفق مراد برخی ها ارائه بدهد قابل استناد است ولی اگر حکایتگر وقایع تلخی باشد درجامعه آماری آن باید شک کرد؟
در تعبیر و تفسیر فساد مصادیق زیادی قابل طرح می باشد ولی بعضا از آن برداشتی سطحی داشته و تنها به انحراف مالی و یا اخلاقی تعبیرمی کنند (اگرچه فسادهای مالی همانند ساز ملانصرالدین هنگام نواختن بگوش نمی رسد بلکه فردای نواختن شاهد سروصدای آن خواهیم بود ! ) درحالی که آنچه درتعریف جامع فساد آمده بسیاری از کج روی ها و کج تابی ها و کج رفتاری هایی که عامدا بدان پرداخته می شود از مصدادیق فساد می باشد آنچه که جامعه کنونی ایران به شدت ازآن رنج می برد فساد اداری است که امهات فساد می باشد و بسیاری از طغیان های اخلاقی و سیاسی و استکبار پروری زائیده این ویروس مخرب است که بعضا وجود آن را در بدنه مدیریتی خود انکارمی کنند یا با فرار به جلو همه نواقصات را تراویده اذهان منتقدین می دانند کاش این مستوران مدیریت لختی سرمبارک را ازکجاوه شیرین دلیجان سیاسی بیرون آورده ومویه های مردم درمند را می شنیدند آنگاه با استنباط بهتری درد و آلام را لمس می کردند.
فساد کلمه فراگیری است که در مقابل صلاح و پیرایش و آرایش عادلانه قرارمی گیرد ودامنه آن بسیاروسیع می باشد که بسیاری ازبزه های مدیریتی درآن جای می گیرد. کوتاهی درامور، کم کاری هدفمند، تفکرات الیگارشی مدیریتی، منع رشد و به کارگیری سرمایه های اجتماعی در پست های خدمتی و هرگونه بزه مدیریتی که ازآن بوی ناکارآمدی می آید..... از آن جمله می باشد. اگراین مفاهیم را کمی جزئی تر کنیم شاید تصدیقاتی واضح تر از تصور واژه فساد به دست بیاید. برخورد گزینشی با سرمایه گذاران و نگاه تنگ نظرانه به گزینش مدیران، کوتاهی در امور مدیریتی جامعه، به طوریکه الان برخی ازشهرهای استان به علت محدودیت استفاده ازسرمایه های اجتماعی کارآمد و تنها بصرف اینکه توفیق حضور درستاد انتخاباتی را نداشته است فاقد مدیرمی باشند و یا با سرپرست اداره می شوند، سپردن اداره جامعه به دست کسانی که در سلک جبهه سیاسی منحله ای بوده که اساسا همه چیز را از روزنه سیاسی می نگرند ایجاد حائل بین حقایق سیاسی و مدیریت کلان کشوری و بسیاری از مصادیق دیگر که جامعه کنونی استان و دیگراستان ها از آن رنج می برند ازمصادیق انحراف از حقایق و یا همان فساد می باشد.
پس ازنهیب عدالت در استان برخورد شتابزده با حقایق مبتلا به جامعه چه معنی دارد؟ برگزاری هم اندیشی رسانه ای و یا دلجویی از سرمایه گذاران چه دردی را دوا می کند؟ اختصاص اعتبارات استانی اموال شخصی کسی نیست که با منت به مردم و مدیران استانها اعطا شود سال های متمادی این پست تقسیم اعتبارات، دراختیار فردی از همین استان بود و کمتر کسی از نقش و جایگاه آن مطلع بود و امورات براساس تخصیص بودجه های متداول به پروژه های گوناگون تخصیص داده می شد ولی هیچوقت برکسی منت نمی گذاشتند حال در این دو دولت سپردن اموراقتصادی به سیاسیون و اعطا هرگونه اعتباری که حق مردم است با دستور سیاسی چه مفهومی دارد؟ مگر نه این است که ردیف های بودجه ای براساس تعاریف ملی بر مدار تخصیص قرارمی گیرند؟ اگرجایی هم اضافه بر اعتبارات صدقه سر برخی جریانات سیاسی به سر جمع اعتبارات استانی افزوده شود، مساعدت جناحی خاص به استان محروم! به اعتبارات دولتی اضافه می گردد وگرنه کسی نتوانسته بودجه جهشی برای برون رفت از این مهلکه اقتصادی را جذب نماید برعکس برخی تخصیص اعتبارها را هم دستگاه های اجرایی به علت مشغله های سیاسی نمی توانند جذب نمایند آیا اینها ازمصادیق فساد اداری نمی باشد؟ به کارگیری افرادی در پست هایی که هیچ قرابت و اشرافیتی با آن ندارند اگر فساد اداری نیست پس چه می باشد؟ بکارگیری متهمین انتخاباتی در پست های حساس استانی را چه می توان نامید؟ آیا سیاسی کردن همه امورات جامعه از مصادیق فساد ضمنی نمی باشد؟ تغییر وضعیت پرونده مدیری در یک شب و گماردن آن در بزرگترین بنگاه اقتصادی استان، (صمت- سمت) به جزفساد اداری چه نامی می تواند داشته باشد؟ تبدیل آرامستان مردگان به اتاق فکرسیاسی آن هم با مدیریتی که هیچگونه تقید سازمان استخدامی ندارد را کجای دل دردمند این جامعه بگذاریم؟ سپردن مدیریت ارشد اقتصادی استان به دانش آموخته علوم زیستی چه معنی دارد؟ تحصیل مدیران ارشد درمقطع دکتری که خلاف صریح آئین نامه وزارت علوم است وتدوین پایان نامه های برخی با پرداخت امتیازاتی به بعضی علم فروشان درکجای قانون دولتی آمده است؟ پذیرش مدیراقتصادی ـ سیاسی به عنوان عضو هیات علمی و هیات مدیره دانشگاه با مدرک کارشناسی ارشد، با کدام معیارعدالت همخوانی دارد؟ انحصاری کردن دولت دراستان و مصادره آراء مردم به نفع جریانی خاص درکدام قاموس گفتمان مدعیان اعتدال قرار دارد؟
این رسانه ضمن اینکه همه اقدامات مدیران را از آن جهت که حق مردم می داند بدون کم و کاستی منتشرمی نماید ولیکن نمی تواند از انحرافات و فسادها و جناح بازی هایی که جامعه را به تباهی می کشاند چشم پوشی کند یقینا نقدهایی ازاین رسانه منتشرمی شود بخشی از مطالبات عمومی جامعه را پوشش می دهد تا اینکه نیازی به پرداختن به رسانه های زیرزمینی نباشد و مابقی قضاوت را به مخاطبین فهیم جامعه واگذارمی نماید.
نظر شما