آنچه که در آخرین روزهای دولت دوازدهم توسط رئیس دولت و برخی دولتمردان مطرح گردید توجیهی بیش بر ناکارآمدی نبوده و عمدتا مقابله با صورت مسئله اقتصاد و سیاست وفرهنگ کشور بوده است و در رفع مسئله نکوشیده اند.
اولین اشتباه دولت روحانی فقدان گفتمان کاربردی دولت بود که معمولا خطوط کلی مدیریتی کشور را درهر دولتی ترسیم می کند. دولت یازدهم با شعارگفتمان اعتدال پای به عرصه سیاسی کشور نهاد درحالی که این گفتمان فاقد پشتیبانی اندیشه ای بوده، بلکه التقاطی از اصلاحات و سازندگی بود که بدان نام تدبیر نهادند.
بنابراین در اولین گام تکلیف خودش با خودش مشخص نبود عرصه سیاست و اقتصاد دولت جولانگاه عقده ای های اصلاحات و تکنوکرات های مصلحت جوی سازندگی بود با این حال چگونه دولتی که خود فاقد انسجام داخلی باشد، می تواند مولد و موسع باشد؟
اشتباه عمده دیگر دولت گرفتارشدن در گرداب اشرافیگری بود، پدیده منحوسی که بزرگترین آفت هر حرکت مردمی می باشد. همین پدیده باعث شد چشم بر روی بسیاری بزه های اقتصادی پوشانده شود که حاصلی جز فساد فراگیر نبوده است و تاحدودی در بدنه برخی دستگاه ها به فساد سیستمی تبدیل شده بود که کار را در برخی حوزه ها بر دولت جدید بسیار دشوار نموده است.
اما مختصری از آنچه که دولت قبلی تحویل گرفت و آنچه گه تحویل دولت بعدی داده است. اصلی ترین پدیده ای که در همه شئونات جامعه تاثیر داشته است، اعتماد عمومی مردم به عنوان بزرگترین سرمایه اجتماعی هردولتی است بنگریم چه تحویل گرفت و چه تحویل داد؟
مشارکت 49 درصدی درانتخابات 1400 اگرچه انتخاباتی بدون حباب و بدور ازجنجال های سیاسی وشوهای تبلیغاتی صورت گرفت اما باید یک نگاه موشکافانه دیگر بدان داشت اینکه کم مهری برخی از جامعه به صندوق آراء آیا متاثر از شرایط عمومی جامعه بود و یا نامزدهای ریاست جمهور نتوانستند برنامه مطلوبی ارائه بدهند؟ با توجه به تنوع طرح آزادنه مسائل سیاسی در مناظرات انتخاباتی طبیعتا شق دوم فرضیه فوق که همانا ارائه برنامه های نامزدها بود منتفی است اما عمده قاهرین با صندوق ها گلایه از برخی خلف وعده های دولت مستقر و ناکارآمدی های مستمر لایه هایی از مردم را ازصندوق ناامید کرده است که بالاترین خسران اجتماعی دولت دوازده و یازدهم بود.
دولت حسن روحانی با شعار اقتصاد آزاد و نیز بهاء دادن به بخش خصوصی و بهبود فضای کسب و کار بدون ارائه راه کارعلمی و کاربردی که زائیده تفکرات التقاط گفتمانی سازندگی بود. همچنین دل بستن به مذاکرات خارجی که از اندیشه های توهم تعامل و اعتماد به خارجیان بود وارد عرصه مدیریتی کشور گردید و نام این گفتمان بی سقف و ستون را اعتدالگرایی نهاد.
در عرصه اقتصاد مدعی هدایت نقدینگی به سوی تولید را شعار اقتصادی خود قرار داد و کشور را با تورم 15.8 درصد تورم تحویل و با 27.3 درصد آ نرا تحویل داد. در میانه راه دولت برخی جهش ها را شاهد بودیم که آنهم با تزریق درآمدهای نفتی و بازگشت اندکی از سرمایه های مسدود شده ایرانی درخارج از کشور بود که آنهم حاصل تلاش برخی جریانات دیگر بود که توانست با فشارهای مربوطه برخی اموال را آزاد نمایند.با نرخ تورم 41.2 درصد درسال 1397 و 98 رکورد تورم را در بین دولت های چهاردهه گذشته زد این درحالی بود که پیوسته تئوریسین های اقتصادی دولت دم از درآمدهای نفتی دولتهای قبل از خود داشتند و رشد اقتصادی آنها را مرهون درآمدهای نفتی آن دوره می دانستند درحالیکه درآمد نفتی دولتهای یازده و دوازده تنها 260 میلیارد دلار کمتر از دولت قبل از خود بود. درهمین زمان درآمدهای نفتی دولت تدبیر از دولت های سازندگی و اصلاحات هم بیشتر بود ولی هیچگاه تئوریسین های اقتصادی این دولت هیچ اشاره مقایسه ای به دولت های سازندگی و اصلاحات ننمودند.
دولت روحانی خیلی چیزها را تحوبل گرفت که با ترازگیری وحسابرسی می توان نتیجه گرفت که آنچه که تحویل داد با آنچه که تحویل گرفت اصلا قابل قیاس نیست ازجمله فرهنگ بدبینی و نا اعتمادی به دولتمردان که یکی از متکاهای اجتماعی بود که با سفسطه های سیاسی پایه های ارتباطی با مردم را متزلزل نمود دولت روحانی بسیاری از بدآموزی ها را درجامعه رواج داد که امید می رود به قائده تبدیل نگردد در حد یک استثناء باقی بماند.
بخش اعظمی از این ایده های غیرکارشناسی ناشی از فقدان گفتمان منسجم اقتصادی و سیاسی بود که با ورود اندیشه اشرافیگری چوب حراج به بدنه اعتماد عمومی نواخت .
دولت روحانی خیلی چیزها تحویل گرفت که بسیاری از آنها در آفتاب تموز تاریخ هشت ساله آب شدند امید می رود که دولت نوپای سیزدهم با اراده گفتمان عدالت خواهی و مردم محوری این از دست رفته ها را به جامعه برگرداند. بنظر میرسد آسان ترین راه حل موفقیت دولت فعلی درس عبرت گرفتن از بی ادبی های عدیده سیاسی و اقتصادی دولت گذشته می باشد که می تواند درسایه صداقت و شفافیت و عدالت و مبارزه بی امان با پدیده فساد اداری محقق گردد.
نظر شما