توسعه احزاب و حضور زنان در فعالیت‌های سیاسی/ *افشین غلامی

سرویس ایران-براي تغيير باورهاي موجود در مجموع تشكيلات سياسي، آموزشي تحليل جنسيت بايستي به عنوان يكي از مباحث آموزش پايه‌اي در تشكيلات سياسي مورد نظر واقع شود.

احزاب به عنوان بخشي از جامعه مدني در يك نظام دموکراتیک از چند طريق قادر خواهند بود زمينه‌هاي افزايش حضور خود را در قدرت افزايش دهند که برای این امر نیاز به اقداماتي است كه در پي آن زمينه شرکت هر چه بيشتر زنان در احزاب سياسي فراهم شود.

1. اتخاذ استراتژي عدالت جنیستی

جريان‌سازي عدالت‌جنسيتي در دنياي امروز به عنوان يكي از راهكارهاي گسترش حضور زنان در برنامه‌هاي توسعه‌اي مطلع نظر قرار مي‌گيرد.همان‌گونه كه در چشم‌انداز 20 ساله نظام جمهوري اسلامي در برنامه چهارم توسعه لحاظ شد تا اين استراتژي عملي گردد. مهم‌ترين راهبرد تحقق اين استراتژي اختصاص كميته يا كميسيوني در تشكيلات سياسي براي شناسايي دقيق ظرفيت‌ها و فرصت‌هايي است كه در مقاطع مختلف حزب وجود دارد و نيز ارتقاء مشاركت سياسي زنان در اركان حزب اعم از كادر رهبري و اركان ديگر حزب.این رکن علاوه بر شناسایی و ایجاد فرصت در حزب چگونگی مشارکت زنان را در سطوح مختلف حزب نظارت می کند از طرف دیگر با توجه به تلاش احزاب برای رسیدن به قدرت این کمیسیون قادر خواهد بود تا در مقاطع مختلف انتخاباتی با ایجاد شبکه در تشکیلات حزب خود زمینه شناسایی و حضور بیشتر زنان را در کرسی های قدرت فراهم نماید.علاوه بر این بودن این رکن در هر تشکیلاتی موجب خواهد شد تا مسائل مختلف زنان در سطح حقیقی و حقوقی به ویژه در ساختار قدرت رصد و مورد بررسی قرار گیرد.از سوی دیگر در تدوین استراتژی و چشم انداز حزب نیز ملاحظات زنان مد نظر قرار می گیرد.

2. به كار گيري نظام سهميه‌بندي

اختصاص سهميه‌ به زنان به عنوان اقدامي مثبت جهت افزايش مشاركت سياسي و رفع تبعيض‌هاي موجود در ساختار حزب، ظرفيتي را براي زنان ايجاد مي‌نمايد تا در كنار رشد و ارتقاء، بينش سياسي، توانمندي‌هاي خود را بالفعل به نمایش بگذارند. از سوي ديگر حزب نيز متعهد است تا نسبت به جذب و به كار گيري زنان توانمند و متخصص در استراتژي و چشم‌انداز خود اقدام نمايد.تداوم و بكارگيري اين روش مشابه تجربه‌اي كه در جوامع ديگر اتفاق افتاده است، زمينه لازم را جهت بروز و اثبات توانمندي‌هاي زنان فراهم مي‌كند. اين يكي از راهكارهايي است كه احزاب سياسي براي حضور زنان در قدرت سياسي ظرفيت‌و زمينه لازم را ايجاد مي‌نمايد.در صورتي كه احزاب منتظر جذب خود بخودي زنان باشند، با توجه به ويژگي‌هاي كشورهاي جهان سوم، كه كشور ما را نيز شامل مي‌شود، واقعيت امر آن است كه اين امر خود به خود اتفاق نخواهد افتاد و بدون اعمال سهميه‌بندي و اقدام مثبت براي افزايش حضور زنان تحقق اين رويا دست نيافتني است. احزابي كه به اين موضوع توجه نداشته باشند، مشاركت زنان را از دست خواهند داد. تجربه كشورهايي مانند افغانستان،‌پاكستان و ..احزاب سیاسی با تاثیر گذاری خود در ساختار حقیقی و حقوقی قدرت نقش مضاعفی را برای تامین این هذف ایفا می کنند. در واقع تاکید احزاب برای اعمال نظام سهمیه بندی در ساختار حقوقی کشورها نه تنها زمینه اصلاح قوانین تبعیض آمیز را فراهم می کند بلکه زمینه حضور زنان را در قدرت نیز فراهم می کند.

3. آموزش و فرهنگ‌سازي مداوم و تشكيلات سياسي احزاب

واقعيت آن است كه در كشورهاي جهان سوم، زنان در جايگاه درجه دوم قرار دارند. تغيير اين نگاه غالب ضرورت آموزش مداوم را دو چندان مي‌نمايد. القاي عدالت جنسيتي به عنوان راهكار اصلي،‌با آموزش مداوم ارتباط تنگاتنگ دارد. در واقع براي تغيير باورهاي موجود در مجموع تشكيلات سياسي، آموزشي تحليل جنسيت بايستي به عنوان يكي از مباحث آموزش پايه‌اي در تشكيلات سياسي مورد نظر واقع شود.ضرورت آموزش نه تنها در بدنه احزاب بلكه به عنوان يكي از سرفصل‌هاي آموزش ترويجي و عمومي احزاب در دنياي امروز بويژه در كشور ما به چشم مي‌خورد.احزاب سیاسی قادر خواهند بود یا گسترش آموزش های عمومی در راستای اصلاح ساختار حقیقی کشور ها گام بردارند.اعمال سهمیه بندی در دراز مدت نیز در تغییر باور عمومی تاثیر گذار خواهد بود.برای تحقق مشارکت سیاسی زنان به ویژه در قدرت سیاسی تلاش در دو سطح جدی ضروری است .به بیان دیگر از یک سو ارکان جامعه مدنی و از سوی دیگر دولت مستقر باید در پی تحقق این امر باشد.در این بین احزاب نیز به عنوان بخش تاثیر گذار از جامعه مدنی می توانند در این خصوص نقش خود را ایفا نمایند.این واقعیت که نابرابری شرایط رقابت و حضور زنان و مردان در عرصه سیاست و قدرت محصول تاریخ است یک واقعیت غیر قابل انکار است.بنا براین ایجاد شرایط برابر نه با شعار بلکه نیاز به تدابیر عملی و برنامه ریزی بلند مدت و جدی دارد.رفع این نابرابری اقدام عملی مبتنی بر برنامه ریزی را در دو سطح ضروری می سازد.سطح اول ساختار حقیقی کشور هاست که نه تنها هر گونه تبعیض باید از ان رفع شود بلکه تبعیض های موجود درساختار حقوقی نیز با اتکاء به ساختار حقیقی را رفع نماید.آن چه باور غالب جامعه را شکل داده باید در این راستا تقویت و اصلاح شود .در این ارتباط احزاب واجد نقش بی بدیلی جهت تغییر و اصلاح ساختار حقیقی و حقوقی کشور ها به ویژه ایران هستند. در بهترین شکل در برهه زمانی حداكثر 4 درصد نمايندگان مجلس، 3 درصد مديران عالي، 5/1 درصد اعضاي شوراي شهر و روستا، 15درصد اعضاي شوراهاي كلان شهرها و حضور غيرقابل توجيه در عرصه‌هايي چون رياست دانشگاه‌ها و مراكز علمي كشور و مديريت نظام آموزش و پرورش داشتند.افزايش دانش‌آموختگي و ورود روزافزون دختران به دانشگاه‌ها،‌كمترين حاصل آن افزايش اعتماد به نفس، نگرش آزادي‌خواهانه و برابري طلبانه و رشد مطالبات در ارتباط با افزايش مشاركت سياسي در جامعه است. اين نيازها و مطالبات پاسخي قانع‌كننده را در پي دارد تا قادر باشد از اين ظرفيت شكل گرفته در كشور به عنوان فرصتي مغتنم براي توسعه متوازن استفاده شود.مسلما با حذف ومحدود کردن ورود زنان به دانشگاهها فقط صورت مسئله را پاک می شود.اگر يكي از كاركردها و اهداف اصلي احزاب را حضور در قدرت براي تغيير اصلاح سياست‌هاي حاكم در نظر بگيريم، اين قاعده پذيرفتني است كه احزابي كه به دنبال حضور زنان در قدرت نيز هستند، از جايگاه حزب به عنوان فرصت براي ظرفيت‌سازي و تحقق اين هدف بهره مي‌گيرند. در واقع اعتقاد به برابري فرصت‌ها براي حضور زنان در قدرت از جانب احزاب، پرداختن به راهكارهاي تحقق اين هدف را برجسته‌تر مي‌نمايد.

*دانش آموخته جامعه شناسی

کد خبر 146639

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha